کلمه جو
صفحه اصلی

jumping


جهنده، پرنده، پرش، جست

انگلیسی به فارسی

پریدن، جستن، جهش ناگهانی کردن، خیز زدن، وفق دادن، پراندن، جهاندن


انگلیسی به انگلیسی

• act of jumping, leaping, hopping

دیکشنری تخصصی

[سینما] جهش
[آب و خاک] جهش

جملات نمونه

1. brian was jumping up and down with joy
برایان از خوشی بالا و پایین می جست.

2. the folly of jumping before looking
نابخردی پریدن پیش از نگاه کردن

3. the party was jumping
مهمانی گرم بود.

4. the panic-stricken people were jumping out of the windows of the burning building
مردم هراس زده از پنجره های ساختمانی که دچار حریق شده بود به خارج می پریدند.

5. in his sermon, he kept jumping from idea to idea
در موعظه ی خود مرتبا از یک شاخ به شاخ دیگری می پرید.

6. the plop of a toad jumping into the pond
صدای تالاپ وزغی که توی استخر پرید

7. The children were jumping up and down with excitement.
[ترجمه ترگمان]بچه ها از فرط هیجان بالا و پایین می پریدند
[ترجمه گوگل]بچه ها با هیجان بالا و پایین پریدند

8. The children were playing, jumping on each other's shadows.
[ترجمه ترگمان]بچه ها مشغول بازی بودند و روی سایه یکدیگر می پریدند
[ترجمه گوگل]بچه ها بازی می کردند، سایه های یکدیگر را پر می کردند

9. She was absolutely terrified at the thought of jumping off the bridge.
[ترجمه ترگمان]از فکر پریدن از پل وحشت داشت
[ترجمه گوگل]او کاملا با فکر پریدن از پل وحشت زده شد

10. Are you stark raving mad, jumping off a moving train?
[ترجمه ترگمان]مگر دیوانه شده اید و از قطار حرکت می کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما دیوانه وحشیانه، پریدن قطار در حال حرکت است؟

11. Many farms are jumping on the bandwagon and advertising organically grown food.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مزارع در حال پریدن بر روی خود و تبلیغ مواد غذایی ارگانیک هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مزارع در حال پریدن بر روی صندوق بین المللی پول و تبلیغات مواد غذایی پرورش یافته اند

12. This will be her third try at jumping the bar.
[ترجمه ترگمان]این سومین تلاش برای پریدن تو بار خواهد بود
[ترجمه گوگل]این سومین تلاش او در پریدن نوار خواهد بود

13. Traffic police ticked off a pensioner for jumping a red light.
[ترجمه ترگمان]پلیس ترافیک یک بازنشسته را برای پریدن از روی یک چراغ قرمز عبور داد
[ترجمه گوگل]پلیس راهنمایی و رانندگی یک پرستار را برای پریدن از یک نور قرمز رد کرد

14. I wish you'd stop jumping in and finishing my sentences for me all the time.
[ترجمه ترگمان]ای کاش جلوی پریدن و تموم کردن جملات من رو برای همیشه تموم می کردی
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که تمام وقت من را متوقف کنی و تمام احکام من را تمام کنی

15. You gave me a fright jumping out at me like that.
[ترجمه ترگمان] تو بهم یه ترس دادی که اینطوری باه ام برخورد کنی
[ترجمه گوگل]تو به من عادت کردی که من را ببینی

پیشنهاد کاربران

پرشی

jumping horse
اسب پرشی، اسب پرنده ( پرش کننده )

پریدن


کلمات دیگر: