کلمه جو
صفحه اصلی

fader

انگلیسی به فارسی

فیدر


انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that causes fading; sliding control switch used to gradually raise or lower the output of an electrical device (such as a light or sound system)

دیکشنری تخصصی

[سینما] فیدر - فیلتر پولاریزان مضاعف
[برق و الکترونیک] محو کننده نوعی کنترل برای گذر تدریجی از یک میکروفون به کانال شنیداری ،یا دوربین تلویزیونی به دیگری . در هر بار تغییر ،سطح سیگنال اساساً ثابت می ماند زیرا بخشی از محو کننده سطح سیگنال را در کانال خود افزایش می دهد در حالی که بخش دیگر سیگنال را به مقدار متناظر کاهش می دهد.

جملات نمونه

1. We all do fade as a leaf.
[ترجمه ترگمان] هممون مثل یه برگ غرق میشیم
[ترجمه گوگل]همه ما یک برگ را محو می کنیم

2. Old soldiers never die, they just fade away.
[ترجمه ترگمان]، سربازهای قدیمی هیچوقت نمیمیرن اونا فقط از بین میرن
[ترجمه گوگل]سربازان قدیمی هرگز نمی میرند، آنها فقط از بین می روند

3. We'd fade into someone at least one time in life,not for any result,company,ownership even love,just for meeting you in my most beautiful days.
[ترجمه ترگمان]حداقل یک زمانی در زندگی محو می شویم، نه برای هر نتیجه، شرکت، مالکیت حتی عشق، فقط برای ملاقات با تو در most روز
[ترجمه گوگل]ما حداقل در زمان حیات خود به یک فرد محکم، نه برای نتیجه، شرکت، مالکیت حتی عشق، فقط برای دیدار با شما در روزهای زیبای من

4. Youth fades;love drops;the leaves of friendship fall. A mother's secret hope out lives them all.
[ترجمه ترگمان]جوانی محو می شود؛ عشق فرو می افتد؛ برگ ها فرو می افتند امید نهانی مادر از زندگی همه است
[ترجمه گوگل]جوانان محو می شوند؛ قطره های عشق؛ برگ های دوستی سقوط می کنند راز مادرش امیدوار است همه آنها را زنده کند

5. Memory will fade, but my heart will go on.
[ترجمه ترگمان]حافظه محو خواهد شد، اما قلب من ادامه خواهد یافت
[ترجمه گوگل]حافظه محو خواهد شد، اما قلب من ادامه خواهد یافت

6. If you hang your clothes out in the bright sun, they will fade.
[ترجمه ترگمان]اگر لباس های شما را در آفتاب روشن نگه دارید، محو خواهند شد
[ترجمه گوگل]اگر لباس های خود را در آفتاب روشن ببندید، آنها محو خواهند شد

7. Some people, strong memories, faded relationships.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم، خاطرات قوی، روابط بین رفته
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم، خاطرات قوی، روابط محو شده

8. Will the colour in this material fade?
[ترجمه ترگمان]رنگ این مادی محو می شود؟
[ترجمه گوگل]آیا رنگ در این مواد محو خواهد شد؟

9. As night came,the house faded into darkness.
[ترجمه ترگمان]چون شب فرا رسید، خانه در تاریکی ناپدید شد
[ترجمه گوگل]همانطور که شب آمد، خانه تاریک شد

10. Life can not fade, the multiple spot color can't accommodate oneself to wonderful just now best,alive.
[ترجمه ترگمان]زندگی نمی تواند محو شود، رنگ نقطه ای چندگانه نمی تواند خود را به بهترین شکل، زنده، زنده نگه دارد
[ترجمه گوگل]زندگی نمی تواند محو شود، رنگ چند نقطه ای نمی تواند خود را به زیبایی در حال حاضر بهترین، زنده است

11. Hopes of settling the conflict peacefully are fading.
[ترجمه ترگمان]امیدها برای حل و فصل مسالمت آمیز مناقشه در حال محو شدن است
[ترجمه گوگل]امید به حل منازعات صلح آمیز محو شده است

12. The subdued talk in the room faded down.
[ترجمه ترگمان]گفتگوهای آرام در اتاق محو شد
[ترجمه گوگل]گفت و گو در اتاق ضعیف شده است

13. Fading is true while flowering is past.
[ترجمه ترگمان]این در حالی است که گل در حال عبور است
[ترجمه گوگل]محو شدن درست است در حالی که گلدهی گذشته است

14. He was wearing faded blue jeans.
[ترجمه ترگمان]شلوار جین آبی رنگ به تن داشت
[ترجمه گوگل]او شلوار جین آبی رنگ را پوشید

15. This custom is slowly fading out.
[ترجمه ترگمان]این رسم کم کم محو می شود
[ترجمه گوگل]این سفارشی به آرامی از بین می رود


کلمات دیگر: