کلمه جو
صفحه اصلی

decibel


معنی : دسیبل
معانی دیگر : (صوت شناسی - الکترونیک) دسی بل (واحد شدت صوت)، واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یا صوت رابیان میکند، واحدی برای اندازه گیری شدت و ضعف صدا

انگلیسی به فارسی

واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یا صوت را بیان می‌کند‌، واحدی برای اندازه‌گیری شدت و ضعف صدا


( db )، دسیبل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a unit indicating the level of loudness of sound, relative to a standard level, or indicating relative differences in power levels of electrical signals, equal to ten times the common logarithm of the ratio of the two levels. (abbr.: dB)

• unit of measurement for gauging the intensity of sound
a decibel is a unit of measurement that is used to record how loud something is.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] دسی بل
[برق و الکترونیک] دسیبل ( دی بی ) واحد اندازه گیری ولتاژ یا توان، نسبت به , ولتاژ یا توان دیگر به صورت db= 10 /0g10 p2/p1 - db=2./0g10 v2.v1
[نساجی] دسیبل ( واحد شدت صوت )
[ریاضیات] دسیبل
[سینما] واحد اندازه گیری بلندی صدا - واحد اندازه گیری مقدار صدا
[کامپیوتر] دسی بل ؛ یک دهم بل - دسی بل - واحد رسایی صوت یا توان ؛ یک دهم یک بل ( واحدی که با توجه به نام الکساندر گراهام بل به این نام معروف شده است . ) واحدهای دی بل در سه حالت مود استفاده قرار می گیرند: (1) برای بیان نرخ دو سطح توان، مثلاً ضرب توان در 2، معادل افزودن 3 دسی بل است ؛ ضرب توان در 10 معادل افزودن 10 دسی بل است، و ضرب توان در 100، معادل افزودن 20 دسی بل است . (2) برای بیان نرخ دو سطح ولتاژ : از آنجا که توان متناسب با مربع ولتاژ است، اگر هر دو ولتاژ امپدانس، بار یکسانی را ایجاد کنند، این فرمول، معادل فرمول قبلی است . ( 3) برای بیان رسایی یک صوت . محدوده ی صداهای قابل شنیدنی، 100-20 دسی بل ست، صداهای بالای 100 دسی بل گوش را آزار می دهد.

مترادف و متضاد

دسیبل (اسم)
decibel

جملات نمونه

1. Any bar or disco which exceeds its permitted decibel limit can be shut down on the spot for the night by police.
[ترجمه ترگمان]هر بار و یا دیسکو که بیش از حد مجاز از آن تجاوز کند را می توان در محل برای شب توسط پلیس تعطیل کرد
[ترجمه گوگل]هر نوار یا دیسکو که بالاتر از حد مجاز دایبر است، می تواند به وسیله پلیس در محل برای شب تعطیل شود

2. Decibel is the personification of an abstract quality.
[ترجمه ترگمان]decibel مظهر کیفیت انتزاعی است
[ترجمه گوگل]Decibel شخصیت یک کیفیت انتزاعی است

3. The most usual system is that of the decibel scale.
[ترجمه ترگمان]معمول ترین سیستم مربوط به مقیاس دسی بل است
[ترجمه گوگل]معمول ترین سیستم در مقیاس دسیبل است

4. And it analyses the effect of decibel in the EMC test and electromagnetic design.
[ترجمه ترگمان]و تاثیر دسی بل در تست EMC و طراحی الکترومغناطیسی را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]و آن را تجزیه و تحلیل اثر دسیبل در آزمون EMC و طراحی الکترومغناطیسی

5. Human's ear usually cannot stand sound over 80 decibel.
[ترجمه ترگمان]گوش انسان معمولا نمی تواند بیش از ۸۰ دسی بل باشد
[ترجمه گوگل]گوش انسان معمولا نمیتواند بیش از 80 دسیبل داشته باشد

6. I yell at a decibel machine hysterically, a series of chirps, with unknown tones, till i am voiceless.
[ترجمه ترگمان]سر یک ماشین سر و صدا، یک سری جیر جیر، یک سری جیر جیر، با صدای نامشخص، تا اینکه من voiceless
[ترجمه گوگل]من در یک دستگاه دایبل به هیستریانه، یک سری از صدای جیر جیر، با صدای ناشناخته، تا زمانی که من بی صدا صحبت می کنم

7. A Decibel is equal to a shell very.
[ترجمه ترگمان]A برابر با یک گلوله است
[ترجمه گوگل]یک دایبل برابر با یک پوسته است

8. The police began carrying around decibel metres last summer to enforce new noise ordinances.
[ترجمه ترگمان]پلیس تابستان گذشته در حدود دسیبل متر را برای اجرای دستورها جدید صدا آغاز کرد
[ترجمه گوگل]پلیس در تابستان گذشته برای انتقال مقررات صدور مجوز جدید اقدام به حمل وسایل دور دبی کرد

9. Decibel: A unit used to express relative difference in power or intensity, usually between two acoustic or electric signals, equal to ten times the common logarithm of the ratio of the two levels.
[ترجمه ترگمان]decibel: واحدی که برای بیان اختلاف نسبی در قدرت یا شدت، معمولا بین دو سیگنال صوتی یا الکتریکی، برابر با ۱۰ برابر لگاریتم معمولی نسبت به دو سطح استفاده می شود
[ترجمه گوگل]دسیبل: یک واحد برای بیان تفاوت نسبی در قدرت یا شدت، معمولا بین دو سیگنال صوتی یا الکتریکی، برابر با ده برابر لگاریتم معمول نسبت نسبت به دو سطح است

10. QUES: using a decibel meter, determine the sound coming from a speaker at a set volume when the meter is placed a set distance from the speaker.
[ترجمه ترگمان]ques: با استفاده از یک نورسنج، صدای برخورد یک گوینده در یک حجم معین را هنگامی که کنتور قرار است یک دور از گوینده قرار داده شود، تعیین کنید
[ترجمه گوگل]QUES: با استفاده از یک دسیبل متر، هنگامی که متر یک فاصله معینی از بلندگو قرار می گیرد، صدایی که از یک بلندگو در یک حجم مشخص تنظیم می شود تعیین کنید

11. The noise pollution reached a high decibel levellevel.
[ترجمه ترگمان]آلودگی صوتی به یک دسی بل بلند رسید
[ترجمه گوگل]آلودگی سر و صدا به سطح سطح دسیبل بالا رسید

12. Toys that make noise can't exceed certain decibel limits.
[ترجمه ترگمان]Toys که سر و صدا ایجاد می کند نمی تواند از حدود مطمئن دسی بل تجاوز کند
[ترجمه گوگل]اسباب بازی هایی که سر و صدا می کنند نمی توانند از محدودیت های دایکال محدود شوند

13. Decibel one phrase is applied to telephone engineering first in 1924 beginning of years in.
[ترجمه ترگمان]decibel یک عبارت برای اولین بار در سال ۱۹۲۴ از سال ۱۹۲۴ به مهندسی تلفن اعمال شد
[ترجمه گوگل]اولین حرف دسیبل برای مهندسی تلفن برای اولین بار در سال 1924 آغاز شد

14. The relative current attenuation decibel value was used to indicate the microwave attenuation anisotropy.
[ترجمه ترگمان]ضریب میرایی جریان نسبی برای نشان دادن ناهمسانگردی تضعیف مایکروویو، مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]برای نشان دادن انجماد اطمینان مایکروویو ضعیف، مقدار نسبی ولتاژ نسبی فعلی به کار رفته است


کلمات دیگر: