1. the abstraction of money from the company's account
دزدیدن پول از حساب شرکت
2. The children are trying to get the abstraction of the juice from an orange.
[ترجمه ترگمان]کودکان در حال تلاش برای به دست آوردن این عصاره از یک پرتقال هستند
[ترجمه گوگل]کودکان در حال تلاش برای گرفتن انتزاع آب از نارنجی هستند
3. After the abstraction of the juice from the orange, only a tasteless pulp is left.
[ترجمه m] پس از گرفتن آب از پرتقال، تنها یک پالپ بی مزه باقی می ماند.
[ترجمه ترگمان]پس از انتزاع کردن عصاره از پرتقال، تنها یک خمیر بی مزه باقی می ماند
[ترجمه گوگل]پس از انتزاع آب از نارنجی، تنها یک خمیر بی مزه باقی می ماند
4. She was gazing in abstraction at the far corner of the room.
[ترجمه ترگمان]او در گوشه و کنار اتاق به او خیره شده بود
[ترجمه گوگل]او در انتهای اتاق در گوشه ای از اتاق نگاه کرد
5. The idea of redness is an abstraction.
[ترجمه ترگمان]ایده قرمزی یک انتزاع است
[ترجمه گوگل]ایده قرمزی یک انتزاع است
6. His abstraction was so deep that he did not eat for two days.
[ترجمه ترگمان]abstraction آنقدر عمیق بود که دو روز غذا نخورد
[ترجمه گوگل]انتزاع او چنان عمیق بود که برای دو روز غذا نمی خورد
7. The meaningless abstraction bespattered political and theoretical books.
[ترجمه ترگمان]این انتزاع بی حاصل، کتاب های سیاسی و سیاسی بود
[ترجمه گوگل]انتزاع بی معنی کتاب های سیاسی و نظری را دربر می گیرد
8. "Third World" is an abstraction, a form of shorthand.
[ترجمه ترگمان]\"جهان سوم\" یک انتزاع، نوعی تندنویسی است
[ترجمه گوگل]'جهان سوم' یک انتزاع است، یک شکل کوتاه
9. She rocked the baby gently, gazing in abstraction at the flickering fire.
[ترجمه ترگمان]کودک نوزاد را به آرامی تکان داد و به شعله های لرزان خیره شد
[ترجمه گوگل]او کودک را به آرامی در آغوش گرفت و به صورت انتزاعی در آتش سوسو زد
10. In practical curatorial terms the abstraction of software is, in any event, something of a pseudo-problem.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، انتزاع نرم افزار در هر صورت، چیزی از یک شبه - است
[ترجمه گوگل]در شرایط کنترول عملی، انتزاعی از نرم افزار، در هر صورت، چیزی شبیه مشکل است
11. Reflective abstraction is internal thought or reflection based on available knowledge.
[ترجمه ترگمان]انتزاع متقابل تفکر و یا بازتاب درونی مبتنی بر دانش موجود است
[ترجمه گوگل]انتزاع انعکاسی تفکر داخلی یا بازتاب بر اساس دانش موجود است
12. Among other things, they remind you that abstraction had its roots in spirituality.
[ترجمه ترگمان]در میان چیزهای دیگر، آن ها به شما یادآوری می کنند که انتزاع ریشه خود را در معنویت دارد
[ترجمه گوگل]در میان چیزهای دیگر، آنها به شما یادآوری می کنند که انتزاع ریشه در معنویت دارد
13. Abstraction is a wonderful property of the human mind, which has given rise both to language and to modern science.
[ترجمه ترگمان]Abstraction خاصیت شگفت انگیزی از ذهن انسان است که هم به زبان و هم به علم مدرن افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]انتزاع یک ویژگی شگفت انگیز از ذهن انسان است که به زبان و علوم مدرن افزوده است
14. Reflective abstraction always involves an abstraction from a lower level to a higher level.
[ترجمه ترگمان]انتزاع متقابل همیشه شامل یک انتزاع از سطح پایین تر به سطح بالاتر است
[ترجمه گوگل]انتزاع بازتابنده همیشه شامل انتزاع از سطح پایین تر به سطح بالاتری است
15. Some refuted the differentiation between abstraction and figuration.
[ترجمه ترگمان]برخی تمایز بین انتزاع و پیکربندی را رد کردند
[ترجمه گوگل]بعضی تمایز بین انتزاع و شکل گیری را رد می کنند