1. Did she fall off the cliff by accident,or was she pushed off?
[ترجمه مسعود] او اتفاقی از صخره پایین افتاد یا هلش دادن؟
[ترجمه ترگمان]اون به وسیله تصادف از صخره پرت شد، یا اون رو هل داد؟
[ترجمه گوگل]آیا او به طور تصادفی از صخره می افتاد، یا او تحت فشار قرار گرفت؟
2. I didn't just fall off the turnip truck.
[ترجمه ترگمان]من فقط از کامیون شلغم جدا نشدم
[ترجمه گوگل]من فقط کامیون برهنه را سقوط نکردم
3. One slip and you could fall off the cliff.
[ترجمه ترگمان]یک تکه کاغذ و تو از روی صخره سقوط می کنی
[ترجمه گوگل]یک لغزش و شما می توانید سقوط کردن صخره
4. Steady! You're going to fall off that wall if you're not careful.
[ترجمه ترگمان]! آروم اگه مراقب نباشی از اون دیوار می افتی پایین
[ترجمه گوگل]ثابت! اگر مراقب نباشید، می توانید از این دیوار سقوط کنید
5. My bicycle bell is apt to fall off when I ride too fast.
[ترجمه ترگمان]زنگ دوچرخه من معمولا وقتی خیلی سریع حرکت می کنم از خواب بلند می شود
[ترجمه گوگل]زنگ دوچرخه من وقتی که سوار می شوم خیلی راحت می افتد
6. Be careful not to fall off the ladder.
[ترجمه ترگمان]مواظب باش از نردبان پایین نیفتی
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که از نردبان سقوط نکنید
7. The play seems to fall off towards the end.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که نمایش به انتها می رسد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که بازی به پایان می رسد
8. Be careful that you don't fall off the ladder.
[ترجمه ترگمان]مواظب باش از نردبان سقوط نکنی
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که از نردبان سقوط نکنید
9. Fasten the chin strap or the helmet will fall off.
[ترجمه ترگمان] strap رو ببندید یا کلاه ایمنی از بین میره
[ترجمه گوگل]بند بند شان را به هم بزنید یا کلاه را سقوط دهید
10. One slip and you could fall off the building.
[ترجمه ترگمان]یه لیز خورد و تو هم میتونی از ساختمون در بری
[ترجمه گوگل]یک لغزش و شما می توانید از ساختمان سقوط کنید
11. What of quasi-science, the bits that fall off Jupiter?
[ترجمه ترگمان]شبه علم، چیزهایی که از مشتری خارج می شوند؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی شبه علم، بیت هایی که از مشتری می افتند؟
12. Horrified passengers saw Olive stumble and fall off a platform as an express roared in.
[ترجمه ترگمان]مسافرانی که به وحشت افتاده بودند، سکندری خوران و از روی سکو پایین می افتادند و صدای غرشی به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]مسافران ترسناک شاهد ظهور زیتون بودیم و یک پلت فرم را به عنوان یک رکورد بیان کردیم
13. In those days, the sweat would fall off my hands and I'd hear it hitting the floor.
[ترجمه ترگمان]در آن روزها عرق از دستم می افتاد و صدای برخورد آن را به زمین می شنیدم
[ترجمه گوگل]در آن روز، عرق از دست من سقوط کرد و من می شنیدم که آن را به زمین زد
14. Limbs fall off trees and pin you to the ground.
[ترجمه ترگمان]limbs از درخت ها سقوط می کنند و تو را به زمین می چسبانم
[ترجمه گوگل]پایه ها درختان را سقوط می دهند و به زمین می رسانند
15. The organizer says that retail consolidation was responsible for some of the fall-off.
[ترجمه ترگمان]سازمان دهنده می گوید که ادغام خرده فروشی مسئول برخی از سقوط است
[ترجمه گوگل]سازماندهی می گوید که ادغام خرده فروشی مسئول برخی از سقوط بود
16. There began to be a great fall-off in attendance.
[ترجمه ترگمان]حضور در غیاب او شروع به سقوط کرد
[ترجمه گوگل]شروع به افتادن افتخار در حضور داشت
17. Although bad management was the major factor, the firm's problems were due in part to a fall-off in demand.
[ترجمه ترگمان]اگرچه مدیریت بد عامل اصلی بود، اما مشکلات شرکت به دلیل کاهش تقاضا بود
[ترجمه گوگل]اگر چه مدیریت بد عامل اصلی بود، مشکلات شرکت به دلیل کاهش تقاضا به وجود آمد
18. Creates a gradient falloff based on a bell-shaped curve.
[ترجمه ترگمان]افت کندتری نیز براساس منحنی زنگ - شکل ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]ایجاد یک افت شیب بر اساس یک منحنی به شکل زنگ
19. That means falloff in export orders is usually accompanied by a drop in demand for imports.
[ترجمه ترگمان]این بدان معناست که افت (انتقال)سفارشات صادراتی معمولا با افت تقاضا برای واردات همراه است
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که کاهش سفارشات صادرات معمولا با کاهش تقاضا برای واردات همراه است
20. Creates a gradient falloff between the center color and the first surrounding color based on a bell-shaped curve.
[ترجمه ترگمان]افت کندتری بین رنگ مرکز و اولین رنگ اطراف براساس منحنی زنگ - شکل ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]ایجاد یک شکاف شیب بین رنگ مرکزی و اولین رنگ اطراف بر اساس منحنی زاویه شکل
21. This unexpected result indicates that the falloff in luminous mass with distance from the center is balanced by an increase in nonluminous mass.
[ترجمه ترگمان]این نتیجه غیرمنتظره نشان می دهد که افت نور در جرم نوری با فاصله از مرکز با افزایش جرم nonluminous متعادل می شود
[ترجمه گوگل]این نتیجه غیرمنتظره نشان می دهد که افت فضای جرم نور با فاصله از مرکز با افزایش توده غیرخطی متعادل است
22. Practically, inverse linear falloff doesn't look good. The inverse squared falloff looks better.
[ترجمه ترگمان]به طور عملی، افت (افت (معکوس)خطی معکوس خوب به نظر نمی رسد افت عکس مجذور (معکوس)بهتر به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]عملا، کاهش خطی معکوس به نظر نمی رسد تخریب مربع معکوس بهتر است
23. If there is a further falloff in ticket sales, the play will close.
[ترجمه ترگمان]اگر افت کندتری نیز در فروش بلیط وجود داشته باشد، نمایش بسته خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر در فروش بلیط بفروشید، بازی به پایان خواهد رسید
24. Falloff map is the same map that was used as a mask in the shader Blend.
[ترجمه ترگمان]نقشه falloff همان نقشه است که به عنوان ماسک در ترکیب shader استفاده شده است
[ترجمه گوگل]نقشه Falloff همان نقشه است که به عنوان یک ماسک در Blend Shader استفاده شد
25. A falloff in car sales.
[ترجمه ترگمان]افت بزرگی در فروش خودرو
[ترجمه گوگل]سقوط در فروش خودرو
26. Mr. Gioia said that the decline in book reading might be attributable to a falloff in the reading of nonfiction, although he offered no explicit evidence of that.
[ترجمه ترگمان]آقای Gioia توضیح می دهد که این کاهش در مطالعه کتاب ممکن است به افت (افت (افت (افت)در خواندن غیرداستانی مربوط باشد، هر چند که او هیچ مدرک روشن از آن را ارائه نکرد
[ترجمه گوگل]آقای جیااا گفت که کاهش خواندن کتاب ممکن است به یک افتخار در خواندن نگارش منجر شود، هرچند که هیچ شواهد صریحی از آن ارائه نشده است
27. It is a short, double-barreled lever-action Shotgun with a wide cone of fire and high damage falloff, and fires 10 pellets per shot.
[ترجمه ترگمان]این اقدام ترکیبی کوتاه، با سرعت دو مرحله ای با یک مخروط پهن از آتش و افت فشار زیاد (انتقال ۱۰ گلوله)در هر عکس است
[ترجمه گوگل]این شاتگون دارای یک سنسور کوتاه و دوبار شانه ای با مخروط گسترده ای از آتش سوزی و آسیب زدگی بالا است و 10 گلوله در هر شلیک را آتش می زند
28. If I cry out, he will take another step, falloff it and surely be killed.
[ترجمه ترگمان]اگر فریاد بکشم، یک قدم دیگر، افت (انتقال)به آن و مطمئنا کشته خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر گریه کنم، گام دیگری برداشته، آن را از بین می برد و مطمئنا کشته خواهد شد