کلمه جو
صفحه اصلی

gamma


معنی : گاما، اشعه گاما، حرف سوم الفبای یونانی
معانی دیگر : گاما (سومین حرف الفبای یونانی)، سومین، میکرو گرم (یک میلیونیم گرم)، (عکاسی) درجه ی سیاه و سفیدی عکس، واحد شدت میدان مغناطیسی (معادل 10 به توان 5)

انگلیسی به فارسی

گاما، حرف سوم الفبای یونانی، اشعه گاما


گاما، اشعه گاما، حرف سوم الفبای یونانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the name of the third letter of the Greek alphabet.

• third letter of the greek alphabet
gamma is the third letter of the greek alphabet, sometimes used as a mark or grade given for a student's work, indicating an average or poor piece of work.

دیکشنری تخصصی

[سینما] درجه سیاهی و سفیدی عکس
[کامپیوتر] گاما - 1. در گرافیک کامپیوتری، سنجه ی ( معیار) واکنش غیرخطی یک صفحه ی ویدیویی . روشنایی یک سلول تصویری بر روی صفحه، متناسب با مقدار روشنایی ارسالی از نرم افزار نیست . به جای آن، روشنایی حقیقی B عبارت است از : B = aV به توان گاما به طوری که a بک ثابت، V مقدار روشنایی و نمای گاما معمولاً حدود 2 تا 2/5 است . اگر گاما شناخته شده باشد، می توان آن را تصحیح کرد تا تمام بخشهای تصویر با روشنایی مشخصی نمایش داده شود. 2- در عکاسی، یک سنجه ی کنتراست ( وضوح و تباین ) . معمولاً گامای فیلم حدود 0/7 گامای کاغذ عکاسی حدود 1/4 است . وقتی با هم ضرب شوند، گامای را ارائه می دهند، به گونه ای که تصویر هم مانند موضوع اصلی وضوح دارد.
[برق و الکترونیک] گاما 1. نمایش عددی درجه کنتر است در تلویزیون یا تصویر عکاسی که برابر است با شیب خط - مستقیم منحنی H و G برای امولسیون یا صفحه. 2. واحد شدن میدان مغناطیسی برابر با 10 میکروارستد یا 10/0000 ارستد . - گاما
[ریاضیات] سومین حرف یونانی، ?، ?

مترادف و متضاد

گاما (اسم)
gamma

اشعه گاما (اسم)
gamma, gamma ray

حرف سوم الفبای یونانی (اسم)
gamma

جملات نمونه

1. gamma rays may continue to be emitted for years
ممکن است برون فشانی اشعه ی گاما تا چندین سال دیگر ادامه داشته باشد.

2. During irradiation, food is exposed to gamma rays from sources such as cobalt 60 or cesium 13
[ترجمه ترگمان]در طول پرتوافکنی، غذا در معرض پرتوه ای گاما از منابع چون کبالت ۶۰ یا سزیم قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در طول تابش، مواد غذایی به اشعه گاما از منابع مانند کبالت 60 یا سزیم 13 منتهی می شود

3. These X rays and gamma rays are like waves of light, but with a much shorter wavelength.
[ترجمه ترگمان]این اشعه ایکس و اشعه های گاما مثل امواج نور هستند، اما با طول موج بسیار کوتاه تر
[ترجمه گوگل]این اشعه های X و اشعه گاما مانند امواج نور، اما طول موج بسیار کوتاه تر است

4. The Director says that the Gamma rays can easily be detected at the far side of a foot of steel armor plating.
[ترجمه ترگمان]مدیر می گوید که اشعه گاما را می توان به راحتی در قسمت انتهایی یک پای پوشش زرهی فولادی شناسایی کرد
[ترجمه گوگل]مدیر می گوید که اشعه گاما به راحتی می تواند در قسمت های دور از یک پا از زره پوش فولاد کشف شود

5. The administrators in Gamma behave in accordance with the bureaucratic ideal.
[ترجمه ترگمان]مدیران در گاما باید مطابق با ایده آل بروکراتیک رفتار کنند
[ترجمه گوگل]مدیران گاما، مطابق با ایده آل بوروکراتیک رفتار می کنند

6. I had had my shots of gamma globulin, rabies vaccine and tetanus, and sometimes remembered to take my quinine.
[ترجمه ترگمان]من واکسن ضد گاما، واکسن هاری و کزاز و گاهی به یاد می اوردم که گنه گنه هام را بردارم
[ترجمه گوگل]من عکس های من از گاما گلوبولین، واکسن هاری و تانتانس داشتم، و گاهی اوقات به خاطر آوردن کینین من را داشتم

7. Gastric emptying tests with radiolabelled meals and gamma camera imaging have proved popular for many years in clinical research and physiological studies.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از سال ها در تحقیقات بالینی و مطالعات فیزیولوژیکی بیش از حد tests با غذاهای radiolabelled و تصویربرداری دوربین گاما رایج شده است
[ترجمه گوگل]آزمایش های تخلیه معده با غذا با رادیو اکتیو و تصویربرداری با دوربین های گاما در سال های زیادی در تحقیقات بالینی و مطالعات فیزیولوژیکی مشهود است

8. The sparse open cluster M10 lies near Gamma Scuti.
[ترجمه ترگمان]The خوشه ای باز پراکنده در نزدیکی Scuti گاما قرار دارد
[ترجمه گوگل]خوشه باز M10 نزدیک به گاما Scuti است

9. Gamma rays are the least powerful but can penetrate through even thick concrete.
[ترجمه ترگمان]اشعه های گاما حداقل قدرتمند هستند اما می توانند از طریق بتونی ضخیم نفوذ کنند
[ترجمه گوگل]اشعه گاما کمترین قدرت است اما می تواند از طریق بتن حتی ضخیم نفوذ کند

10. It's cleverer and more controllable than gamma correction and easier than struggling with brightness / contrast or tonal curves.
[ترجمه ترگمان]باهوش تر و controllable از تصحیح گاما و آسان تر از مبارزه با روشنایی \/ کنتراست یا منحنی tonal می باشد
[ترجمه گوگل]این هوشمندانه تر و قابل کنترل تر از گاما اصلاح و ساده تر از مبارزه با روشنایی / کنتراست و یا منحنی های تونال است

11. Beta and gamma emissions can be detected by scintillation counters.
[ترجمه ترگمان]انتشار بتا و گاما را می توان با counters scintillation تشخیص داد
[ترجمه گوگل]انتشار گازهای بتا و گاما توسط شمارنده های شمعدانی قابل تشخیص است

12. Norma is very obscure; its brightest star, Gamma, is only of magnitude 0.
[ترجمه ترگمان]نورما بسیار تاریک است؛ درخشان ترین ستاره آن، گاما، تنها از مقدار ۰ است
[ترجمه گوگل]نورما بسیار مبهم است درخشان ترین ستاره آن، گاما، تنها از مقدار 0 است

13. If gamma shares are not liquid and tradeable, then pricing efficiency will be extremely poor.
[ترجمه ترگمان]اگر سهام گاما مایع و tradeable نباشد، آنگاه بازده قیمت گذاری بسیار ضعیف خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر سهام گاما مایع و قابل فروش نباشد، بازدهی قیمت ها بسیار فقیر خواهد بود

14. They used two spectrometers to analyse gamma radiation given off by the blanket.
[ترجمه ترگمان]آن ها از دو spectrometers برای تجزیه و تحلیل اشعه گاما که توسط پتو توزیع شده بود استفاده کردند
[ترجمه گوگل]آنها برای سنجش تابش گاما توسط پتو از دو طیف سنج استفاده کردند


کلمات دیگر: