1. gate money
(به ویژه مسابقه ی ورزشی) جمع پول دریافتی از محل فروش بلیط
2. the gate turned groaning on its hinges
درب خش خش کنان بر پاشنه چرخید.
3. a closed gate
دروازه ی بسته
4. the east gate
دروازه ی شرقی
5. the garden gate
در باغ
6. the garden gate was too narrow for cars to pass
در باغ برای عبور ماشین ها به اندازه ی کافی عریض نبود.
7. reporters hovered around the gate
خبرنگاران در اطراف دروازه مترصد ایستاده بودند.
8. to give (get) the gate
(خودمانی) اخراج کردن (شدن)،بیرون کردن
9. no one could pass the gate
هیچ کس نمی توانست از دروازه عبور کند.
10. the students walked through the gate
دانش آموزان قدم زنان از در رد شدند.
11. to set sentries at a gate
جلو در نگهبان مستقر کردن
12. flight no. 142 will arrive at gate b19
پرواز شماره ی 142 در گیت 19ب وارد خواهد شد.
13. prisoners were forbidden to approach the gate under pain of death
زندانیان را با تهدید به مجازات مرگ از نزدیک شدن به دروازه بر حذر داشته بودند.
14. the barbarians were at the main gate of the city
بربرها پشت دروازه ی اصلی شهر بودند.
15. town dignitaries went to the city's gate to welcome cyrus
بزرگان شهر برای خوش آمد گویی به کوروش به دروازه ی شهر رفتند.
16. the car entered the garden through the gate
اتومبیل از در وارد باغ شد.
17. we did not tarry long before the gate was opened
پیش از باز شدن دروازه زیاد انتظار نکشیدیم.
18. the union placed a large picket at the factory gate
اتحادیه تعداد زیادی پیشگام اعتصاب را جلو در کارخانه مستقر کرد.
19. two guards were stationed at either side of the gate
دو نگهبان در طرفین دروازه مستقر بودند.
20. the suppliants that were lined up in front of the gate
متقاضیانی که جلو دروازه صف کشیده بودند
21. He opened the gate and started walking up to the house.
[ترجمه ب گنج جو] در بزرگه رو که واکرد، قدم زنان رو به خونه راه افتاد.
[ترجمه ترگمان]در را باز کرد و به طرف خانه راه افتاد
[ترجمه گوگل]او دروازه را باز کرد و شروع به راه رفتن به خانه کرد
22. Fortune knocks once at least at every man's gate.
[ترجمه ترگمان]دست کم در خانه هر یک از این مردان بخت یاری می کند
[ترجمه گوگل]فورچون دست کم در دروازه هر مرد ضربه می زند
23. Rex soon became an expert at opening the gate.
[ترجمه ترگمان]رکس به زودی به یک متخصص در باز کردن دروازه تبدیل شد
[ترجمه گوگل]رکس به زودی متخصص افتتاح دروازه شد
24. As I was passing the gate, a dog flew out at me.
[ترجمه ترگمان]همان طور که از دروازه رد می شدم، سگ به طرف من پرواز کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که من دروازه عبور می کردم، یک سگ به من پرواز کرد
25. The gate was locked but we went through a gap in the fence.
[ترجمه ترگمان]دروازه قفل بود، اما از شکاف در حصار رد شدیم
[ترجمه گوگل]دروازه قفل شد اما ما از طریق یک شکاف در حصار رفتیم
26. The gate hinges need oiling they're squeaking.
[ترجمه ترگمان]دره ای ورودی به روغن نیاز دارند که جیر جیر کنند
[ترجمه گوگل]دروازه های لولا نیاز به روغنکاری دارند که آنها الهام می گیرند
27. The lift won't move if the safety gate isn't shut properly.
[ترجمه ترگمان]اگر دروازه ایمنی به درستی بسته نشود، آسانسور حرکت نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر دروازه ایمن به درستی بسته نشود، آسانسور حرکت نخواهد کرد
28. Gwen lifted the latch and opened the gate.
[ترجمه ترگمان]ون در را باز کرد و دروازه را باز کرد
[ترجمه گوگل]گوان چنگ زدن را برداشت و دروازه را باز کرد