کلمه جو
صفحه اصلی

acoustic


معنی : سمعک، سخنگو، صوتی، اوا شنودی، وابسته به شنوایی، مربوط به صدا، مربوط به سامعه
معانی دیگر : وابسته به شناخت خواص صوتی در ساختمان (به ویژه از نظر انعکاس صدا)، پژواک شناختی، وابسته به صدا، اکوستیک، صداگیر، شنودشناختی، صوت شناختی، آوایی

انگلیسی به فارسی

آوا شنودی، وابسته به شنوایی، مربوط به صدا، مربوط به سامعه


صوتی، سمعی


صوتی، سمعک، سخنگو، اوا شنودی، وابسته به شنوایی، مربوط به صدا، مربوط به سامعه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: acoustical (adj.), acoustically (adv.)
(1) تعریف: having to do with sound or the science of sound, or with the sensation and organs of hearing.

- They are studying the acoustic properties of speech.
[ترجمه ترگمان] آن ها ویژگی های صوتی گفتار را مطالعه می کنند
[ترجمه گوگل] آنها خواص صوتی سخنرانی را مطالعه می کنند
- These whales have extraordinary acoustic sensitivity.
[ترجمه محمد حسین حیدریان] پیشگیرانه
[ترجمه ترگمان] این وال ها حساسیت فوق العاده acoustic دارند
[ترجمه گوگل] این نهنگ ها حساسیت صوتی فوق العاده ای دارند

(2) تعریف: intended to modify or improve sound quality, as a building material.

- This room is equipped with acoustic paneling.
[ترجمه ترگمان] این اتاق مجهز به paneling صوتی است
[ترجمه گوگل] این اتاق با پانل های صوتی مجهز شده است

(3) تعریف: producing sound without electronic or electric means, as a musical instrument.

- He plays an acoustic guitar in this recording.
[ترجمه ترگمان] او در این ضبط گیتار آکوستیک بازی می کند
[ترجمه گوگل] او در این ضبط گیتار آکوستیک اجرا می کند

• science of sound; property of transmitting sound
vocal, sonic; auditory; of sound
acoustic means relating to sound or hearing.
the acoustics of a room are the structural features which determine how well you can hear music or speeches in it.

دیکشنری تخصصی

[سینما] شنوائی
[عمران و معماری] صوتی
[برق و الکترونیک] صوتی - آکوستیک در بر دارنده، تولید کننده نشئت گرفته، تحریک شده، مرتبط یا وابسته به صدا این صفت وقتی به کار میرود که بخواهیم ویژگی ها، ابعاد یا مخصات فیزیکی وابسته به امواج صوتی را بیان کنیم
[ریاضیات] صوتی، مربوط به صدا

مترادف و متضاد

sound


Synonyms: audile, audio, auditory, aural, hearing, phonic


سمعک (اسم)
acoustic, earphone

سخنگو (صفت)
able to speak, talking, audio, acoustic, eloquent

صوتی (صفت)
acoustic, vocal, sonic, phonic, tonic, vowel, sonant, vocalic

اوا شنودی (صفت)
acoustic, acoustical

وابسته به شنوایی (صفت)
acoustic, acoustical, auditive

مربوط به صدا (صفت)
acoustic, acoustical, verbal

مربوط به سامعه (صفت)
acoustic, acoustical

جملات نمونه

1. the new hall is an acoustic marvel
سالن جدید از نظر پژواک شناختی عالی است.

2. The hall has a fine acoustic.
[ترجمه ترگمان]راهرو صوتی خوبی دارد
[ترجمه گوگل]سالن دارای آکوستیک خوب است

3. Animals use a whole rang of acoustic, visual, and chemical signals in their systems of communication.
[ترجمه ترگمان]حیوانات از یک مجموعه کامل از سیگنال های صوتی، دیداری و شیمیایی در سیستم های ارتباطی خود استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]حیوانات از کل پیام های صوتی، تصویری و شیمیایی در سیستم های ارتباطی خود استفاده می کنند

4. The microphone converts acoustic waves to electrical signals for transmission.
[ترجمه ترگمان]میکروفون امواج صوتی را به سیگنال های الکتریکی برای انتقال تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]میکروفون امواج صوتی را به سیگنال های الکتریکی برای انتقال تبدیل می کند

5. The microphone converts acoustic waves to electrical singals for transmission.
[ترجمه ترگمان]میکروفون امواج صوتی را به singals الکتریکی برای انتقال تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]میکروفون امواج صوتی را برای انتقال نیروهای الکتریکی تبدیل می کند

6. Ovation Legend Custom acoustic, 9 years old, good condition, with case, £850.
[ترجمه ترگمان]ovation Legend سفارشی، ۹ سال سن، شرایط خوب، با پرونده، ۸۵۰ پوند
[ترجمه گوگل]Ovation Legend سفارشی آکوستیک، 9 ساله، وضعیت خوب، با مورد، 850 پوند

7. This acoustic ability of pet cats explains why they sometimes appear to have supernatural powers.
[ترجمه ترگمان]این توانایی صوتی گربه های خانگی توضیح می دهد که چرا بعضی اوقات به نظر می رسد که قدرت های فوق طبیعی دارند
[ترجمه گوگل]این توانایی صوتی گربه های حیوان خانگی توضیح می دهد که چرا گاهی اوقات به نظر می رسد توانایی های فوق العاده ای دارند

8. Bley plays acoustic piano in duo with Steve Swallow, and their rapport projects extraordinary warmth on this delightful album.
[ترجمه ترگمان]Bley در دو تایی با Steve پرستو، پیانو صوتی بازی می کند و رابطه دوستانه آن ها در این آلبوم جذاب تاثیر فوق العاده ای دارد
[ترجمه گوگل]پیلی بلوز با استیو ساروو در نقش پیانو آکوستیک اجرا می کند، و ارتباط آنها با این آلبوم لذت بخش، بسیار گران است

9. The high acoustic quality of the recordings proved to be critical in such cases.
[ترجمه ترگمان]ثابت شد که کیفیت صوتی بالای صوتی در چنین مواردی بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]کیفیت صدای بلند این ضبط ها در چنین مواردی حائز اهمیت است

10. The same new acoustic effect has been discovered repeatedly throughout the past century!
[ترجمه ترگمان]همان اثر صوتی جدید در طول قرن گذشته بارها کشف شده است!
[ترجمه گوگل]همان اثر آکوستیک جدید در طول قرن گذشته بارها و بارها کشف شده است!

11. Deaf people get no acoustic feedback when they talk, so their speech is often impaired.
[ترجمه ترگمان]افراد ناشنوایان وقتی صحبت می کنند هیچ بازخورد صوتی ندارند، بنابراین صحبت آن ها اغلب دچار اختلال می شود
[ترجمه گوگل]افراد ناشنوا وقتی صحبت می کنند، هیچ گونه بازخورد آکوستیک دریافت نمی کنند، بنابراین سخنرانی آنها اغلب نادیده گرفته می شود

12. Concerts are held underneath an acoustic overhang erected among trees in the grounds of the Chteau de Florans.
[ترجمه ترگمان]در زیر یک تاق نما که در میان درختان در زمین های of د Florans برپا شده است، کنسرت ها برگزار می شوند
[ترجمه گوگل]کنسرت ها در زیر یک صدای بلند آویزان در میان درختان در زمین های Chteau de Florans برگزار می شود

13. It's acoustic and a little more reticent, but highly focused and with plenty of absorbing incident.
[ترجمه ترگمان]این یک آکوستیک و کمی محتاط تر است، اما بسیار متمرکز و با مقدار زیادی از حادثه جاذب است
[ترجمه گوگل]این آکوستیک و کمی کوچکتر است، اما بسیار متمرکز و با مقدار زیادی از حوادث جذب می کند

14. Through an amplifier, the New York maintains its acoustic brightness and bluntly refuses to be anything other than a blank canvas.
[ترجمه ترگمان]از طریق یک تقویت کننده، نیویورک درخشندگی صوتی خود را حفظ می کند و بی پرده از بودن به چیز دیگری غیر از یک بوم خالی خودداری می کند
[ترجمه گوگل]از طریق تقویت کننده، نیویورک روشنایی آکوستیک خود را حفظ می کند و به طرز شگفت آوری از چیزی که جز بوم خالی نیست، رد می شود

The new hall is an acoustic marvel.

سالن جدید از نظر پژواک‌شناختی عالی است.


پیشنهاد کاربران

صوت شناسی ( شاخه ای از علم فیزیک )

صوت شناسی

صوتی

رمزگذاری

غیر الکترونیکی یا الکترومکانیکی ( در مورد وسایل موسیقی و سازها به کار می رود. مثل گیتاری که با انگشتان نواخته می شود )

acoustic ( فیزیک )
واژه مصوب: آکوستیکی
تعریف: مربوط به صوت یا ناشی از صوت|||متـ . صوتی

شنیداری


کلمات دیگر: