کلمه جو
صفحه اصلی

abrasion


معنی : سایش، خراش، ساییدگی
معانی دیگر : (بیشتر در مورد پوست بدن) خراشیدگی، حک، نخ نماشدگی، زدگی، آزردگی، رنجش، خوردگی پوست یا مخاط، فرسایش، ساب شست، شست و ساب، ریش شدن

انگلیسی به فارسی

خراش، سایش، ساییدگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a spot or patch that has been scraped, as on the skin.
مترادف: fret, scrape
مشابه: chafe, corrosion, graze, scratch, scuff, sore

- She received some minor abrasions in the accident, but otherwise her condition is fine.
[ترجمه ترگمان] او خراش های اندکی را در تصادف دریافت کرد، اما در غیر این صورت شرایط او خوب است
[ترجمه گوگل] او در حادثه، برخی از ساینده های جزئی را دریافت کرد، اما در غیر این صورت وضعیت او خوب است

(2) تعریف: the act or process of rubbing, scraping, or wearing away; friction.
مترادف: attrition, erosion, scrape
مشابه: corrosion, friction, scratch

• area that has been rubbed or scraped away; act of rubbing or scraping away
an abrasion is an area of scraped or damaged skin; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[خودرو] خراش - سایش
[شیمی] خراش، (بیشتر در مورد پوست بدن ) خراشیدگی، ساییدگی، سایش، حک، نخ نماشدگی، زدگی، آزردگی، رنجش، خوردگی پوست یامخاط، فرسایش، ساب شست، شست و ساب، ریش شدن
[سینما] ساییدگی
[عمران و معماری] سایش - ساییدگی - ساییدن
[مهندسی گاز] سائیدگی، سایش
[زمین شناسی] سایش ساییده و خراشیده شدن سطح سنگ به وسیله اصطکاک یا ذرات سنگی که توسط آب، باد یا یخ حمل می شود.
[بهداشت] خراشیدگی - خراش
[نساجی] سائیدگی_فرسایش_خراشیدگی_سایش
[ریاضیات] ساییدگی، سایش، خراشیدگی
[خاک شناسی] سایش
[پلیمر] سایش، خراش، زدگی، فرسایش، ریش شدن
[آب و خاک] سایش، سائیدگی، خوردگی

مترادف و متضاد

سایش (اسم)
erosion, abrasion, friction, attrition, scrubbing, chafing, trituration

خراش (اسم)
abrasion, attrition, scratch, scrape, scuff, graze, rift, chafe, chap, scab, scotch

ساییدگی (اسم)
erosion, abrasion, chafe, detrition, fret, state of being chafed

scraped area


Synonyms: chafe, injury, scrape, scratch, scuff


scraping or wearing down by friction


Synonyms: abrading, chafing, erosion, grating, rubbing, scratching, scuffing


جملات نمونه

1. skin abrasion
خراشیدگی پوست

2. Diamonds have extreme resistance to abrasion.
[ترجمه ترگمان]الماس ها مقاومت شدیدی به خراش دارند
[ترجمه گوگل]الماس مقاومت شدید به سایش دارد

3. There seems to have been some abrasion of the surface.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که خراش سطحی برداشته شده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد برخی از سایش از سطح بوده است

4. She had a small abrasion on her knee.
[ترجمه امیر حقیقت گو] او یک خراش کوچک روی زانویش داشت
[ترجمه ترگمان]روی زانویش خراش کوچکی دیده بود
[ترجمه گوگل]او کمی زانو زده بود

5. Leather is strong, abrasion resistant and will conform to the shape of the foot.
[ترجمه ترگمان]چرم محکم و مقاوم به خراش است و با شکل پای خود همخوانی دارد
[ترجمه گوگل]چرم قوی است، مقاوم در برابر سایش و مطابق با شکل پای است

6. The fragments tend to wear, and abrasion during transportation rounds the particles.
[ترجمه ترگمان]این قطعات در طول حمل و نقل ذرات به سایش و خراش تمایل دارند
[ترجمه گوگل]این قطعات تمایل به پوشیدن دارند و ساییدگی در حین حمل و نقل ذرات را دور می زند

7. Understandably, the annulment process is, for some, another abrasion on the wound of the break-up of a marriage.
[ترجمه ترگمان]به طور واضح، فرآیند فسخ، برای برخی، خراش دیگری بر زخم ناشی از ازدواج است
[ترجمه گوگل]بدیهی است که روند لغو شدن، برای برخی دیگر سایش بر روی زخم شکستن ازدواج است

8. Its strength and abrasion resistance have made it ideal for shoe cleaning cloths, as provided by most hotel chains.
[ترجمه ترگمان]مقاومت به سایش و مقاومت به سایش آن را برای پارچه تمیز کردن کفش، که توسط بیشتر زنجیره هتل ها تامین می شود، ایده آل ساخته است
[ترجمه گوگل]قدرت آن و مقاومت در برابر سایش آن را برای پارچه های تمیز کردن کفش ایده آل ساخته اند، همانطور که توسط بسیاری از زنجیره های هتل ارائه شده است

9. Considering crushing efficiently hard and abrasion proof stuff, JCE series crusher adopted international advanced technology is the first choice.
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن این که به طور موثر و به طور موثر و به طور موثر و به شدت خراش دار استفاده می شود، یک سری زمانی که فن آوری پیشرفته بین المللی مورد استفاده قرار گرفت، اولین انتخاب است
[ترجمه گوگل]با توجه به سنگ شکن کارآمد و مقاوم در برابر سایش، سنگ شکن سری JCE، فن آوری پیشرفته بین المللی، اولین انتخاب است

10. Vibration can cause damage to products by abrasion, fatique and overstress and may contribute to early product failure during use.
[ترجمه ترگمان]لرزش می تواند موجب آسیب به محصولات با خراش، fatique و overstress شود و ممکن است در هنگام استفاده از محصول اولیه به شکست محصول کمک کند
[ترجمه گوگل]لرزش می تواند باعث خسارت به محصولات با سایش، خستگی و بیش از حد شود و همچنین ممکن است باعث نابودی محصول در هنگام استفاده شود

11. Metal friction and abrasion wear are resulted from mechanics, physical and chemical effect. It is a process in which mechanical, heat, chemical effects synthetically take effect.
[ترجمه ترگمان]سایش ترش و فرسایش خراش از مکانیک، اثر فیزیکی و شیمیایی ناشی می شود این فرایندی است که در آن اثرات شیمیایی، گرما و شیمیایی به صورت سنتزی موثر واقع می شوند
[ترجمه گوگل]اصطکاک فلزات و سایش سایشی از اثر مکانیک، فیزیکی و شیمیایی حاصل می شود این یک روند است که در آن اثرات مکانیکی، گرما، شیمیایی به صورت مصنوعی اثر می گذارد

12. The abrasion of the slideway is the basic reason to the decreasing precision of the slideway of the machine tool and produce influence on the inaccuracy of manufactured components in different ways.
[ترجمه ترگمان]خراش of دلیل اصلی کاهش دقت ابزار ماشین و تولید تاثیر بر عدم دقت اجزای ساخته شده به روش های مختلف است
[ترجمه گوگل]سایش لغزش دلیل اصلی کاهش دقت لغزش ماشین ابزار و ایجاد تاثیر بر عدم قطعیت قطعات تولید شده به روش های مختلف است

13. The impact abrasion performance of martensite steel was studied.
[ترجمه ترگمان]اثر خراش بر روی فولاد martensite مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]بررسی اثر سایش بر روی فولاد مارتنزیت بررسی شد

14. Abrasion wearis taken as the main wear mode in the experiments.
[ترجمه ترگمان]Abrasion wearis به عنوان مد لباس اصلی در آزمایش ها استفاده می شود
[ترجمه گوگل]لباس پوشیدن سایش به عنوان حالت پوشیدن اصلی در آزمایش ها

skin abrasion

خراشیدگی پوست


پیشنهاد کاربران

سایش

( در پزشکی ) خراش

abrasion ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: سایش 1
تعریف: فرسودگی یا خرد و متلاشی شدن سطح سنگ ها براثر مالش و انتقال ذرات جامد آنها توسط باد، یخ، موج، آب جاری یا نیروی گرانی به محل دیگر


کلمات دیگر: