میدان، دایره ی یک طرفه (مسیر گرد و یک طرفه در چهارراه ها و غیره برای تسهیل رفت و آمد)
traffic circle
میدان، دایره ی یک طرفه (مسیر گرد و یک طرفه در چهارراه ها و غیره برای تسهیل رفت و آمد)
انگلیسی به فارسی
میدان، دایرهی یک طرفه (مسیر گرد و یک طرفه در چهارراهها و غیره برای تسهیل رفت و آمد)
حلقه ی ترافیک
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a circular roadway or street, in which traffic moves in one direction only, that is situated at a busy intersection to facilitate traffic flow.
• movement of cars through a circular rotary
a traffic circle is a roundabout in the road; used in american english.
a traffic circle is a roundabout in the road; used in american english.
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] میدان
[زمین شناسی] میدان کوچک، میدانچه، میدانک
[زمین شناسی] میدان کوچک، میدانچه، میدانک
جملات نمونه
1. A web of boulevards radiates from the traffic circle.
[ترجمه ترگمان]وب of از دایره ترافیک می تابد
[ترجمه گوگل]یک وب از بلوارها از دایره ترافیک عبور می کند
[ترجمه گوگل]یک وب از بلوارها از دایره ترافیک عبور می کند
2. The Pearl Roundabout traffic circle in Manama became Bahrain's own version of Tahrir Square.
[ترجمه ترگمان]حلقه ترافیک فلکه مروارید در منامه نسخه خود از میدان تحریر بحرین را به خود اختصاص داد
[ترجمه گوگل]دایره ترافیک میدان مروارید در منامه، نسخه شخصی خود بحرین میدان تحریر بود
[ترجمه گوگل]دایره ترافیک میدان مروارید در منامه، نسخه شخصی خود بحرین میدان تحریر بود
3. At the traffic circle, take the second exit onto Park Street.
[ترجمه ترگمان]در چرخه ترافیک، دومین خروجی را به خیابان پارک ببرید
[ترجمه گوگل]در دایره ترافیک، خروج دوم را به پارک خیابان بروید
[ترجمه گوگل]در دایره ترافیک، خروج دوم را به پارک خیابان بروید
4. Driver: Is that what people call the floral traffic circle?
[ترجمه ترگمان]گرداننده: این چیزی است که مردم به دایره ترافیک گل می گویند؟
[ترجمه گوگل]راننده این چیزی است که مردم دایره ترافیک گل می دهند؟
[ترجمه گوگل]راننده این چیزی است که مردم دایره ترافیک گل می دهند؟
5. In the pocket of green in the traffic circle, I spotted eight corpses swelling in the bright Mediterranean sun.
[ترجمه ترگمان]در جیب سبز در دایره ترافیک، هشت جسد را دیدم که در آفتاب درخشان مدیترانه ورم کرده بودند
[ترجمه گوگل]در جیب سبز در دایره ترافیک، من هشت تپه را در نور خورشید مدیترانه مشاهده کردم
[ترجمه گوگل]در جیب سبز در دایره ترافیک، من هشت تپه را در نور خورشید مدیترانه مشاهده کردم
6. He drove around the traffic circle about five times.
[ترجمه ترگمان]او پنج بار دور گردش رفت و آمد می کرد
[ترجمه گوگل]او حدود پنج بار در اطراف دایره ترافیک حرکت کرد
[ترجمه گوگل]او حدود پنج بار در اطراف دایره ترافیک حرکت کرد
7. Local residents, who were watching from beyond the traffic circle, began to panic, but Bwisir, a businessman back in Benghazi, calmly dismantled the bomb.
[ترجمه ترگمان]ساکنان محلی که از خارج از دایره ترافیک مراقب بودند، شروع به وحشت کردند، اما Bwisir که یک تاجر در بنغازی بود، با آرامش این بمب را خنثی کرد
[ترجمه گوگل]ساکنان محلی که از فراتر از دایره ترافیک تماشا میکردند، شروع به وحشت کردند، اما بویسیر، یک بازرگان در بنغازی، با آرامش این بمب را کنار گذاشت
[ترجمه گوگل]ساکنان محلی که از فراتر از دایره ترافیک تماشا میکردند، شروع به وحشت کردند، اما بویسیر، یک بازرگان در بنغازی، با آرامش این بمب را کنار گذاشت
8. Route 6 came over the river, wound around a traffic circle, and disappeared into the wilderness.
[ترجمه ترگمان]جاده شماره ۶ روی رودخانه آمد، دور یک دایره رفت و آمد پیچید و در بیابان ناپدید شد
[ترجمه گوگل]مسیر 6 بیش از رودخانه بود، در اطراف دایره ترافیکی زخمی شد و به بیابان ناپدید شد
[ترجمه گوگل]مسیر 6 بیش از رودخانه بود، در اطراف دایره ترافیکی زخمی شد و به بیابان ناپدید شد
9. At about 1:30 p. m. Tuesday, police manning a checkpoint at a traffic circle stopped a minivan filled with what appeared to be women wearing burqas.
[ترجمه ترگمان]حدود ساعت ۱: ۳۰ بعد از ظهر متر سه شنبه، پلیس یک ایست بازرسی در یک دایره راهنمایی را اداره کرد که یک مینی ون پر از چیزی بود که به نظر می رسید زنان برقع پوشیده بودند
[ترجمه گوگل]در حدود 1 30 پ متر سه شنبه، پلیس یک پاسگاه بازرسی در یک دایره ترافیک را متوقف کرد و یک مینیوین پر از چیزی بود که ظاهرا زنان پوشا را پوشانده بودند
[ترجمه گوگل]در حدود 1 30 پ متر سه شنبه، پلیس یک پاسگاه بازرسی در یک دایره ترافیک را متوقف کرد و یک مینیوین پر از چیزی بود که ظاهرا زنان پوشا را پوشانده بودند
10. Yangpu to Haikou, also stepped up to create a one-hour road traffic circle .
[ترجمه ترگمان]Yangpu به Haikou نیز برای ایجاد یک چرخه ترافیکی جاده ای یک ساعته پا گذاشته بودند
[ترجمه گوگل]یانگپا به هیکو، همچنین برای ایجاد یک ساعت دوری از جاده ای راه اندازی کرد
[ترجمه گوگل]یانگپا به هیکو، همچنین برای ایجاد یک ساعت دوری از جاده ای راه اندازی کرد
11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
12. At a fundraising bike derby at her daughter's elementary school, the kids got sponsors, and they zipped around a traffic circle doing laps to raise money.
[ترجمه ترگمان]بچه ها در یک پیست جمع آوری کمک های مالی در مدرسه ابتدایی دخترش، حامی مالی شدند و در اطراف یک چرخه ترافیک جمع شدند تا پول جمع کنند
[ترجمه گوگل]در یک دربی دوچرخه جمع آوری شده در مدرسه ابتدایی دخترش، بچه ها حامیان مالی دریافت کردند، و آنها را در اطراف یک دایره ترافیکی دور زدند و به دنبال جمع آوری پول بودند
[ترجمه گوگل]در یک دربی دوچرخه جمع آوری شده در مدرسه ابتدایی دخترش، بچه ها حامیان مالی دریافت کردند، و آنها را در اطراف یک دایره ترافیکی دور زدند و به دنبال جمع آوری پول بودند
13. After we start going in the right direction, we should come to a traffic circle and then a traffic light.
[ترجمه ترگمان]بعد از شروع به مسیر درست، باید به یک دایره راهنمایی و سپس یک چراغ راهنمایی برسیم
[ترجمه گوگل]پس از شروع حرکت به سمت راست، باید به یک دایره ترافیکی و سپس یک چراغ راهنمایی برویم
[ترجمه گوگل]پس از شروع حرکت به سمت راست، باید به یک دایره ترافیکی و سپس یک چراغ راهنمایی برویم
14. At the bottom of the hill, It'started going round the traffic circle the wrong way.
[ترجمه ترگمان]پایین تپه، از مسیر اشتباه دور شد
[ترجمه گوگل]در پایین تپه، It'started دور دور گردشگری راه اشتباه است
[ترجمه گوگل]در پایین تپه، It'started دور دور گردشگری راه اشتباه است
پیشنهاد کاربران
فلکه
میدان ، فلکه
کلمات دیگر: