کلمه جو
صفحه اصلی

shelter


معنی : حمایت، پناه، پناه گاه، ساباط، جان پناه، سپنج، یتیم خانه، پناه دادن، محافظت کردن، منزل دادن
معانی دیگر : گریختگاه، سرپناه، اندخسگاه، اندخسواره، جانبوز، پاساد، مامن، گریز، پناهندگی، (ابزار موسیقی و غیره) جلد، پوشانه، حفظ کردن، مصون داشتن، ایمن داشتن، حمایت کردن، زیر بال خود گرفتن، اندخسیدن، پناه بردن، پناه جستن، در خود داشتن، جادادن، ماوا بودن، محافظت

انگلیسی به فارسی

پناهگاه، جان پناه


محافظت، حمایت


محافظت کردن، پناه دادن


پناه گرفتن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a place, such as a structure, that provides protection from danger, weather, or the like; refuge.
مترادف: cover, harbor, haven, refuge
مشابه: camp, housing, mission, rest

- There's a shelter at the bus stop where we can get out of the rain.
[ترجمه مجید] یک پناهگاه در ایستگاه اتوبوس وجود دارد که ما می توانیم از بارش باران رها شویم
[ترجمه ترگمان] یه سرپناهی در ایستگاه اتوبوس هست که بتونیم از بارون بیرون بریم
[ترجمه گوگل] یک پناهگاه در ایستگاه اتوبوس وجود دارد که ما می توانیم از باران خارج شویم
- When the air raid alarm sounded, they headed for the shelter.
[ترجمه مجید] وقتی زنگ هشدار هواپیما به صدا در آمد، آنها برای پناهگاه رفتند.
[ترجمه ترگمان] وقتی آژیر حمله به صدا در آمد، به طرف پناه گاه رفتند
[ترجمه گوگل] وقتی زنگ هشدار هواپیما صدایی داشت، آنها برای پناهگاه رفتند

(2) تعریف: the protection given by such a place.
مترادف: protection
متضاد: exposure
مشابه: cover, refuge

- The cave offered shelter from the wind.
[ترجمه ترگمان] غار از باد پناه گرفته بود
[ترجمه گوگل] غار پناهگاه را از باد ارائه داد

(3) تعریف: the continuous safety and protection from the elements afforded by a home or other dwelling.
مترادف: hearth, home
مشابه: mission

- Food, clothing, and shelter are basic necessities.
[ترجمه ترگمان] غذا، لباس و سرپناه ضروری هستند
[ترجمه گوگل] مواد غذایی، لباس و پناهگاه ضروریات اساسی است

(4) تعریف: a place specifically established as a safe, temporary residence for homeless or abused persons, abandoned animals, or others in need of protection.
مترادف: refuge

- They adopted all their pets from the animal shelter.
[ترجمه ترگمان] آن ها همه حیوانات خانگی خود را از پناه گاه حیوانات به کار بردند
[ترجمه گوگل] آنها حیوانات خانگی خود را از پناهگاه حیوانات تصویب کردند
- She had left her abusive husband and was now living in a women's shelter.
[ترجمه ترگمان] او شوهر abusive را ترک کرده بود و اکنون در پناه یک زن زندگی می کرد
[ترجمه گوگل] او شوهر شریر خود را ترک کرده و در حال حاضر در یک پناهگاه زن زندگی می کند
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: shelters, sheltering, sheltered
(1) تعریف: to act as or provide cover, protection, or shelter for.
مترادف: guard, harbor, haven, house, protect
متضاد: expose
مشابه: cover, defend, lodge, safeguard, secure, shield

- The sturdy structure sheltered the family from the tornado.
[ترجمه ترگمان] ساختار قوی خانواده را از گردباد حفاظت کرد
[ترجمه گوگل] ساختار محکم خانواده را از گردباد محافظت کرد
- The penalties for sheltering a fugitive were severe.
[ترجمه ترگمان] مجازات در پناه یک فراری شدید بود
[ترجمه گوگل] مجازات هایی که برای پناه دادن به فراری بود شدید بود

(2) تعریف: to protect from real or perceived emotional harm.

- He hoped to shelter his children from the kind of painful experiences he'd endured in his youth.
[ترجمه ترگمان] او امیدوار بود که فرزندانش را از تجربه های دردناکی که در دوران جوانی متحمل شده بود پناه دهد
[ترجمه گوگل] او امیدوار بود که فرزندانش را از نوع تجربیات دردناکی که در جوانانش تحمل کرده بود، پناه دهد
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: sheltered (adj.), shelterless (adj.), shelterer (n.)
• : تعریف: to take shelter or refuge.
مشابه: hide, rest, retire, retreat

- The ship sheltered in the cove.
[ترجمه ترگمان] کشتی در خلیج پناه گرفته بود
[ترجمه گوگل] کشتی در حیاط محافظت شده است

• refuge, secure location, protected place; protection, safety; building which temporarily houses homeless people or animals
give refuge, provide a safe haven; seek protection; protect, defend, screen, cover
a shelter is a small building or covered place constructed to protect people from bad weather or danger.
if a place provides shelter, it provides protection from bad weather or danger.
if you shelter in a place, you stay there and are protected from bad weather or danger.
if a place or thing is sheltered by something, it is protected by it from wind and rain.
if you shelter someone, you hide them when people are looking for them.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] پناهگاه - آلونک - سرپناه

مترادف و متضاد

حمایت (اسم)
aid, shelter, defense, vindication, aegis, protection, patronage, lee

پناه (اسم)
shelter, asylum, blind, sconce, refuge, awning, bulwark, safeguard, guard, coverture

پناه گاه (اسم)
burrow, shelter, stronghold, sanctuary, asylum, harbor, refuge, awning, harborage, blindage, hovel, covert, howff, resort

ساباط (اسم)
shelter, tent, awning, sunshade, covered passage, covered gallery, lean-to

جان پناه (اسم)
shelter, parapet, trench, defilade, turret, mantelet

سپنج (اسم)
shelter, hut, hovel

یتیم خانه (اسم)
shelter, orphanage

پناه دادن (فعل)
house, ensconce, shelter, harbor, refuge, fence, embower

محافظت کردن (فعل)
shelter, defend, guard

منزل دادن (فعل)
house, accommodate, home, lodge, roof, shelter

protection, habitat


Synonyms: apartment, asylum, cave, condo, co-op, cover, covert, crib, defense, den, digs, dwelling, guard, guardian, harbor, harborage, haven, hermitage, hide, hideaway, hideout, hole in the wall, home, homeplate, house, housing, hut, joint, lodging, pad, pen, port, preserve, protector, quarterage, rack, refuge, retirement, retreat, roof, roof over head, roost, safety, sanctuary, screen, security, shack, shade, shadow, shed, shield, tent, tower, turf, umbrella


provide safety, cover


Synonyms: chamber, conceal, cover, cover up, defend, enclose, guard, harbor, haven, hide, house, lodge, preserve, protect, roof, safeguard, screen, secure, shield, surround, take care of, take in, ward, watch over


Antonyms: turn away


جملات نمونه

We were tired and hungry and they gave us shelter.

ما خسته و گرسنه بودیم و آنها به ما پناه دادند.


1. a shelter for the homeless
پناهگاه بی خانمان ها

2. an instrument shelter
پوشانه ی ساز

3. to seek shelter from the rain
برای فرار از باران پناه جستن

4. to take shelter
پناه جستن

5. an air raid shelter
پناهگاه حمله ی هوایی

6. if it rains, shelter under a tree
اگر باران بیاید به (زیر) یک درخت پناه ببر.

7. those rocky shores shelter a peaceful bay
در آن کرانه های پر صخره خلیج با صفایی وجود دارد.

8. the trees offered good shade and shelter
درختان سایه و سرپناه خوبی بودند.

9. when shooting started, we raced toward the shelter
وقتی که تیراندازی شروع شد به طرف پناهگاه دویدیم.

10. there are thousands of people wanting food and shelter
هزاران نفر از مردم،فاقد خوراک و منزل هستند.

11. we were tired and hungry and they gave us shelter
ما خسته و گرسنه بودیم و آنها به ما پناه دادند.

12. Provision of shelter was their main concern.
[ترجمه ترگمان]تامین سرپناه، نگرانی اصلی آن ها بود
[ترجمه گوگل]تأمین پناهگاه نگرانی اصلی آنها بود

13. They opened a shelter to provide temporary housing for the city's homeless.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک پناه گاه برای تامین مسکن موقت برای بی خانمان ها ایجاد کردند
[ترجمه گوگل]آنها یک پناهگاه برای تأمین موقت مسکن برای بی خانمانها را باز کردند

14. They were anxious to find shelter for the night.
[ترجمه ترگمان]آن ها مشتاق بودند که برای شب پناهگاهی پیدا کنند
[ترجمه گوگل]آنها مشتاق پیدا کردن پناهگاه برای شب بودند

15. They are in desperate need of food and shelter.
[ترجمه ترگمان]آن ها نیازمند غذا و سرپناه هستند
[ترجمه گوگل]آنها نیازمند غذا و پناهگاه هستند

16. The shelter is a brick construction.
[ترجمه ترگمان]پناه گاه یک ساختمان آجری است
[ترجمه گوگل]پناهگاه یک ساخت و ساز آجر است

17. They found shelter from the storm in a barn.
[ترجمه ترگمان]آن ها از توفان در طویله پناه گاه پیدا کردند
[ترجمه گوگل]آنها پناهگاه را از طوفان در یک انبار کشف کردند

18. We took shelter from the rain in a cave.
[ترجمه ترگمان]از باران در غاری پناه گرفتیم
[ترجمه گوگل]ما از باران در یک غار سرپناه گرفتیم

19. They huddled in the shop doorway to shelter from the rain.
[ترجمه ترگمان]آن ها در مغازه کزکرده بودند تا از باران پناه بگیرند
[ترجمه گوگل]آنها در ورودی مغازه برای پناه دادن از باران شتافتند

20. They constructed a shelter out of fallen branches.
[ترجمه ترگمان]آن ها سرپناهی از شاخه های سقوط کرده را ساختند
[ترجمه گوگل]آنها یک پناهگاه را از شاخه های افتاده ساختند

21. He sought shelter from the rain.
[ترجمه ترگمان]از باران پناه گرفت
[ترجمه گوگل]او از باران پناه داد

The trees offered good shade and shelter.

درختان سایه و سرپناه خوبی بودند.


a shelter for the homeless

پناهگاه بی‌خانمان‌ها


to seek shelter from the rain

برای فرار از باران پناه جستن


an instrument shelter

پوشانه‌ی ساز


an air raid shelter

پناهگاه حمله‌ی هوایی


The awning sheltered us from the sun.

سایبان ما را از خورشید حفظ کرد.


The defenders were sheltered by thick walls.

دیوارهای ضخیم مدافعین را مصون می‌داشتند.


The women are sheltered by the men in the family.

مردان خانواده زن‌ها را تحت حمایت می‌گیرند.


Their church has always sheltered the poor.

کلیسای آنان همیشه به مسکینان پناه داده‌است.


If it rains, shelter under a tree.

اگر باران بیاید به (زیر) یک درخت پناه ببر.


a building that shelters a rare collection of Persian carpets

بنایی که مجموعه‌ی نادری از فرش‌های ایرانی در آن جا دارد


Iran has sheltered quite a few great men.

ایران ماوای شمار زیادی از مردان بزرگ بوده است.


پیشنهاد کاربران

پناهگاه - مکانی مسقف از فلز

پناهگاه

سلام . چادر . مکانی که می توان به عنوان خانه هم باشد

۱ - سرپناه
۲ - سایه بان

عمومی = پناه گاه
هوانوردی = آشیانه هواپیماهای نظامی

پناهگاه، جان پناه، محافظت، حمایت، محافظت کردن، پناه دادن
shelter

Definition:
To shelter is defined as to provide protection or cover

Example:
After the earthquake, the government could not provide shelter for the thousands of homeless people

Synonyms:
guard, protect, screen, defend, shield

Antonyms:
betray, expel, reject, surrender, refuse



a place giving protection from bad weather or danger.



مکانی امن و دور از تلاتم

Solidarity

shelter ( verb ) = harbor ( verb )
به معناهای: پناه دادن، جا دادن

پرورشگاه ( به ندرت به این معنی میاد )

shelter ( noun ) = پناهگاه، سرپناه، جان پناه، مامن/خانه، مسکن، سقف بالای سر/

معانی دیگر �������ساختار قانونی کاهش بدهی مالیاتی یا استراتژی کاهش بدهی مالیاتی

Definition = ( ساختمان طراحی شده برای ارائه ) محافظت در برابر آب و هوای بد ، خطر یا حمله/برای محافظت از خود در برابر آب و هوای بد ، خطر یا حمله/چیزی که محافظت می کند ، مانند ساختمان یا چادر ، یا حفاظت ارائه شده/راهی برای جلوگیری از پرداخت مالیات یا به حداقل رساندن آن

a shelter for battered women = سرپناهی برای زنان بی پناه ( آسیب دیده )
to find shelter = سرپناه پیدا کردن
a homeless shelter = پناهگاه بی خانمان
an emergency shelter = پناهگاه اظطراری
animal shelter = پناهگاه حیوانات
to take/seek shelter = پناه گرفتن
to give/provide shelter = سرپناه دادن/فراهم کردن
an air - raid shelter = پناهگاه حمله هوایی


examples:
1 - We reached the shelter of the caves.
ما به پناهگاه غارها رسیدیم.
2 - He slept wherever he could find shelter.
هرجا که سرپناهی می یافت می خوابید.
3 - People were seeking shelter from the gunfire.
مردم به دنبال سرپناه از تیراندازی بودند.
4 - The trees gave shelter from the wind.
درخت ها از ( گزند ) باد سرپناه فراهم می کردند.
5 - They opened a shelter to provide temporary housing for the city's homeless.
آنها پناهگاهی برای تأمین مسکن موقت بی خانمان های شهر باز کردند.
6 - The trees gave/provided some shelter from the rain.
درختان مقداری سرپناه در برابر باران فراهم آورند .
7 - We took shelter for the night in an abandoned house.
شب را در خانه ای متروکه پناه گرفتیم.
8 - When the air raid siren went off people ran to their shelters.
وقتی آژیر حمله هوایی به صدا در آمد ، مردم به پناهگاه های خود دویدند.
9 - We took the stray dog to an animal shelter.
سگ ولگرد را به پناهگاه حیوانات بردیم.
10 - The program offers shelter to runaway teens.
این برنامه به نوجوانان فراری سر پناه ارائه می دهد.

shelter ( verb ) = محافظت کردن، پناه دادن، سر پناهی فراهم آوردن/\پناه گرفتن، پناه جستن، پناهنده شدن/حفظ کردن یا محافظت کردن از سرمایه با کاهش دادن یا به حداقل رساندن مالیات بر درآمد یا حتی راهی برای دور زدن مالیات

معانی دیگر>>>>> مصون نگه داشتن

Definition = برای محافظت از خود یا شخص یا چیز دیگری در برابر آب و هوای بد ، خطر یا حمله/برای مخفی کردن مخفیانه شخصی به طوری که توسط ارتش ، پلیس و غیره گرفتار نشود//از کسی حمایت کردن، حفاظت کردن/اگر بخواهید از سرمایه خود محافظت کنید ، از پرداخت مالیات بر آن جلوگیری می کنید/اگر از درآمد خود محافظت می کنید ، راهی قانونی برای جلوگیری از پرداخت مالیات بر آن پیدا می کنید/

helping the poor and sheltering the homeless = کمک کردن به فقرا و پناه دادن به بی خانمان ها
shelter in place =در پناهگاه اضطراری مانند شرایط آب و هوایی شدید یا تیراندازی یا حالت اورژنسی بمانید/در خانه بمانید و فقط زمانی که مجبور هستید خانه را ترک کنید ، به عنوان مثال برای خرید غذا ، به ویژه در دوران اپیدمی ( = ظهور بیماری در تعداد زیادی از مردم به طور همزمان ) /

shelter savings/assets = محافظت کردن یا حفظ کردن پس انداز/دارایی

examples:
1 - The trees shelter the house from the wind.
درخت ها در برابر باد از خانه محافظت می کنند.
2 - Let's shelter from the rain under that tree.
بیا به خاطر بارش باران زیر آن درخت پناه بگیریم.
3 - We were caught in a thunderstorm, without anywhere to shelter.
ما در توفان گرفتار شدیم ، جایی برای پناه گرفتن نداشتیم.
4 - A group of us were sheltering from the rain under the trees.
گروهی از ما در برابر باران زیر درختان پناه گرفته بودیم.
5 - Local people risked their own lives to shelter resistance fighters from the army.
مردم محلی جان خود را برای پناه دادن به رزمندگان مقاومت از ارتش به خطر انداختند.
6 - In most chemical emergencies people are instructed to shelter in place, closing windows and turning off air conditioners to keep out toxic fumes.
در اکثر موارد فوق اضطراری شیمیایی به مردم دستور داده می شود که در محل خود پناه بگیرند ، پنجره ها را ببندند و کولرها را خاموش کنند تا از دودهای سمی جلوگیری شود.
7 - Millions of Californians were told to shelter in place to stop the spread of coronavirus.
به میلیون ها کالیفرنیایی گفته شد که برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا در خانه خود بمانند.
8 - Some states have issued shelter in place orders.
برخی ایالت ها دستورات ما ندن در خانه را صادر کرده اند.
9 - More than 40% of the nursing homes in Hurricane Katrina's path sheltered in place.
بیش از 40 درصد از خانه های سالمندان در مسیر طوفان کاترینا در ( مکان های امن ) پناه گرفته اند.
10 - Their accountant suggested some novel ways of sheltering their retirement income.
حسابدار آنها روشهای جدیدی را برای حفظ کردن سرمایه بازنشستگی آنها پیشنهاد کرد.
11 - The city feeds, clothes, and shelters the orphans.
شهر به بچه های یتیم غذا می دهد ، لباس می پوشاند و سرپناه می دهد.
12 - The company needs to act now to shelter its assets from the taxman.
این شرکت باید در حال حاضر برای محافظت از دارایی های خود در برابر مامور مالیاتی اقدام کند.

مددسرا یا گرم خانه واسه افراد بی خانمان

حمایت


کلمات دیگر: