کلمه جو
صفحه اصلی

sidewalk


معنی : پیاده رو
معانی دیگر : پیاده رو

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a paved walkway along the side of a street or road.
مشابه: walk

• path on the side of a road intended for pedestrians
a sidewalk is the same as a pavement; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] پیاده رو

مترادف و متضاد

پیاده رو (اسم)
walk, pedestrian, peripatetic, pavement, footer, sidewalk, footpath

جملات نمونه

1. to brick a sidewalk
پیاده رو را آجر فرش کردن

2. to salt an icy sidewalk
روی پیاده رو یخ زده نمک پاشیدن

3. mehri was skipping along the sidewalk
مهری در پیاده رو لی لی می کرد.

4. vendors occupied half of the sidewalk
دستفروشان نصف پیاده رو را اشغال کرده بودند.

5. a small dapper lady minced along the sidewalk
زن ریزه و خوش لباسی در امتداد پیاده رو قر می داد.

6. the peddler arranged his wares on the sidewalk
دستفروش جنس های خود را در پیاده رو چید.

7. one end of the bridge abutted on the sidewalk
یک طرف پل به پیاده رو متصل بود.

8. i winced as the iron door jarred against the sidewalk
صدای ناهنجار کشیده شدن در آهنی بر روی پیاده رو باعث چندش من شد.

9. the string snapped and the pearls spilled on the sidewalk
ریسمان پاره شد و مرواریدها ریخت روی پیاده رو.

10. the basket fell down and the apples scattered on the sidewalk
سبد افتاد و سیب ها در پیاده رو پراکنده شدند.

11. the police fined him because he had parked his car on a sidewalk
چون ماشین خود رادر پیاده رو پارک کرده بود پلیس او را جریمه کرد.

12. She tripped over the bump on the sidewalk.
[ترجمه ترگمان]اون روی برآمدگی پیاده رو گیر کرد
[ترجمه گوگل]او بر روی ضربه پیاده روی ضربه زد

13. He avoided stepping on the crack in the sidewalk.
[ترجمه ترگمان]از قدم برداشتن در پیاده رو پرهیز می کرد
[ترجمه گوگل]او از گشت و گذار در پیاده رو اجتناب کرد

14. He stood on the sidewalk with his hands buried in the pockets of his dark overcoat.
[ترجمه ترگمان]در پیاده رو ایستاد و دست هایش را در جیب پالتو تیره پنهان کرد
[ترجمه گوگل]او در پیاده رو ایستاده بود، دستانش را در جیب های شلوار تیره اش غرق کرد

15. It was pleasant to sit in a sidewalk cafe and watch people pass.
[ترجمه ترگمان]نشستن توی یه کافه پیاده رو و تماشا کردن مردم خیلی لذت بخش بود
[ترجمه گوگل]لذت بخش بود که در یک کافه پیاده رو نشسته و مردم را تماشا می کرد

16. The children squared off the sidewalk to play hopscotch.
[ترجمه ترگمان]بچه ها از پیاده رو جدا شدند تا بازی کنند
[ترجمه گوگل]بچه ها از پیاده رو برای بازی hopscotch استفاده کردند

17. Go to a sidewalk cafe, order coffee, and soak up the atmosphere .
[ترجمه ترگمان]به کافه پیاده رو بروید، قهوه سفارش دهید و جو را خیس کنید
[ترجمه گوگل]به یک کافه پیاده رو بروید، قهوه را بچرخانید و جو را بردارید

18. A little boy puttered along the sidewalk.
[ترجمه ترگمان]یک پسربچه کوچک در پیاده رو دود می کرد
[ترجمه گوگل]یک پسر کوچولو در امتداد پیاده رو قرار داشت

19. Mothers trundled their children down the sidewalk in strollers.
[ترجمه ترگمان]مادران بچه های خود را از پیاده رو کنار می کشیدند
[ترجمه گوگل]مادران فرزندان خود را در پیاده رو در کالسکه تردد کردند

20. A fence separates the garden from the side walk.
[ترجمه ترگمان]یک حصار باغ را از پیاده روی کناری جدا می کند
[ترجمه گوگل]حصار باغ را از پیاده روی کنار می برد

21. On the side walk in front of one of the stores sat a little Swede boy, crying bitterly.
[ترجمه ترگمان]در کنار یکی از مغازه ها، یک پسربچه سوئدی کوچک نشسته بود و به تلخی می گریست
[ترجمه گوگل]در طرف راه رفتن در مقابل یکی از فروشگاه ها نشسته یک پسر کوچک سوئدی، گریه گریه

22. There is a deep hold in the side walk.
[ترجمه ترگمان]در گوشه و کنار یک انبار عمیق وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک پیاده روی عمیق در پیاده روی وجود دارد

23. I expect you'll notice that all over the city the cars are left with their wheels turned towards the side walk so that they can't roll away.
[ترجمه ترگمان]من انتظار دارم که توجه کنید که تمام اتومبیل هایی که از شهر خارج شده اند با wheels به سمت چپ می چرخند تا بتوانند از آن دور شوند
[ترجمه گوگل]من انتظار دارم که متوجه شوید که اتومبیل ها در سراسر شهر با چرخ های خود به سمت پیاده روی کنار حرکت می کنند تا بتوانند رانندگی کنند

24. But since others promised to be on the invitation, but did not mention I went to go and see the side walk. I am afraid there is no chance to go after.
[ترجمه ترگمان]اما از آنجا که دیگران قول داده بودند که دعوت را رد کنند، اما اشاره نکرد که به گردش بروم متاسفانه هیچ فرصتی برای رفتن وجود ندارد
[ترجمه گوگل]اما از آنجا که دیگران وعده دادند که در دعوت باشند، اما ذکر نکرده اند که من رفتم و پیاده روی را ببینم من می ترسم که هیچ فرصتی برای رفتن وجود ندارد

25. All the women and girls were making their way to the church while the men, and hundreds of them, stood on the side walk or sat in cafes eating and drinking coffee or beer and watching the world go by.
[ترجمه ترگمان]همه زن ها و دخترها به طرف کلیسا می رفتند، در حالی که مردها و صدها نفر در گوشه و کنار در کافه ها نشسته بودند و قهوه می خوردند یا آبجو می خوردند و تماشا می کردند که دنیا از راه می رسد
[ترجمه گوگل]همه زنان و دختران راه خود را به کلیسا در حالی که مردان و صدها نفر از آنها در کنار راه رفتن ایستاده بودند یا نشسته بودند در کافه ها خوردن و نوشیدن قهوه یا آبجو و تماشای جهان را بروید

26. Into the district, said Xia Yu side of the side walk.
[ترجمه ترگمان]Xia یو از آن طرف گفت: به این بخش
[ترجمه گوگل]به منطقه، Xia Yu طرف سمت پیاده روی گفت

27. Not make it clear that while it explored the side walk.
[ترجمه ترگمان]آن را روشن نکنید، در حالی که آن طرف پیاده روی طرف مقابل را بررسی می کند
[ترجمه گوگل]روشن نیست که در حالی که پیاده روی آن را بررسی کردید

28. The restaurant is very squishy and crowded. Some tables are even moved onto the side walk.
[ترجمه ترگمان]رستوران بسیار شلوغ و شلوغ است بعضی میزها حتی به سمت گذرگاه فرعی حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]رستوران بسیار شلوغ و شلوغ است بعضی از جداول حتی روی پیاده روی کنار حرکت می کنند

29. "Remaining eight newspaper, " maggie card said to me, "wait him from the side walk over and we will get home.
[ترجمه ترگمان]کارت maggie به من گفت: \"هشت روزنامه باقی مانده،\" صبر کن تا از کنار خیابان بیاید و ما به خانه باز خواهیم گشت \"
[ترجمه گوگل]'باقی مانده هشت روزنامه،' کارت مگی به من گفت، 'او را از سمت پیاده روی صبر کنید و ما به خانه می رویم

30. The rotation move in disco dancing can include a side walk where the leader cross-steps to the side and guides the follower around him.
[ترجمه ترگمان]حرکت چرخشی در رقص دیسکو می تواند شامل یک پیاده روی جانبی باشد که در آن رهبر به سمت دیگر گام برمی دارد و پیرو خود را در اطراف خود هدایت می کند
[ترجمه گوگل]حرکت چرخشی در رقص دیسکو می تواند یک پیاده روی کنار جاده ای باشد که در آن رهبر به سمت طرفین حرکت می کند و طرفدار پیروی او را هدایت می کند

پیشنهاد کاربران

گذرگاه

راهرو

A part of street where people walk

پیاده رو

پیاده رویی که در کنار خیابان واقع شده است

پیاده رویی که در کبار خیابان واقع است

پیاده رو . راهی برای حرکت عابران

محل عبور عابر پیاده، ، ، کناره ی خیابان، ، پیاده رو

Pavement

پیاده رو درآمریکا و در انگلیس پیاده رو pavement


کلمات دیگر: