کلمه جو
صفحه اصلی

anti


معنی : مخالف
معانی دیگر : (عامیانه) مخالف، برضد، پاد، پیشوند: ضد، روبرو، مقابل [antilabor و antidote و antislavery]، علیه

انگلیسی به فارسی

(antis) پاد، مخالف، علیه، ضد


(anth، ant، anti) پیشوندهایی است به معنی (ضد - مخالف - در عوض - به جای)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a person opposing a particular group, practice, value, or policy.
متضاد: pro

- The antis prevented the bill from becoming law.
[ترجمه ترگمان] آنتیس مانع از تبدیل شدن لایحه به قانون شده است
[ترجمه گوگل] انتیس از قانونی شدن این لایحه جلوگیری کرد
پیشوند ( prefix )
(1) تعریف: against or opposed to.

- antiestablishment
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] antiestablishment

(2) تعریف: opposite; reverse of.

- anticline
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] خط مقدم

(3) تعریف: counteracting; preventing.

- antibiotic
[ترجمه ترگمان] آنتی بیوتیک آنتی بیوتیک
[ترجمه گوگل] آنتی بیوتیک
- antifreeze
[ترجمه ترگمان] ماده ضد یخ …
[ترجمه گوگل] ضد یخ

• one who is against, one who is in opposition to -
against, opposing
anti- combines with nouns to form adjectives that describe people who are opposed to something such as a particular practice or group of people.
anti- is also used to form words that describe or refer to something that is intended to prevent or destroy something.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] آنتی، ضد، پاد
[نساجی] ضذ - پاد - مخالف - عکس
[ریاضیات] ضد، پیشوند به معنی ضد و مخالف، عکس

مترادف و متضاد

مخالف (اسم)
alien, dissident, nonconformist, opponent, adversary, foe, antagonist, anti, dissenter, dissentient, opposer

جملات نمونه

1. as for the death penalty, he is in favor and i am anti
در مورد مجازات اعدام،او موافق است و من مخالف.

2. Our militia fired off volley after volley from anti - aircraft artillery.
[ترجمه ترگمان]نیروهای شبه نظامی ما پس از شلیک از توپخانه ضد هوایی شلیک کردند
[ترجمه گوگل]شبه نظامیان ما پس از غول پیکر از توپخانه ضد هوایی اخراج شدند

3. You are brave, anti crisis, attack difficulty, carry all before one, your loyalty, according to medical ethics, keep the purpose, have succeeded in carrying out an assignment.
[ترجمه ترگمان]شما شجاع، ضد بحران، مشکلات حمله، همه قبل از یک، وفاداری شما، با توجه به اخلاق پزشکی، حفظ این هدف، در انجام یک تکلیف موفق بوده اند
[ترجمه گوگل]شما شجاع، ضد بحران، مشکل حمله، حمل همه قبل از یک، وفاداری خود، با توجه به اخلاق پزشکی، حفظ هدف، موفق به انجام یک وظیفه

4. China regrets the abrogation of the Anti - Ballistic Missile Treaty.
[ترجمه ترگمان]چین از لغو معاهده ضد گلوله موشک متاسف است
[ترجمه گوگل]چین از لغو پیمان ضد موشک بالستیک استقبال می کند

5. The famous anti - feudal and anti - imperialist May Fourth Movement broke out in Beijing in 191
[ترجمه ترگمان]جنبش ضد - و ضد امپریالیسم معروف در روز چهارم ماه مه در پکن در ۱۹۱ شکست خورد
[ترجمه گوگل]جنبش چهارم ماه مه ضد فئودال و ضد امپریالیست مشهور در سال 191 در پکن آغاز شد

6. That's why you're so anti other people smoking.
[ترجمه ترگمان]به همین خاطره که این قدر ضد دیگران هستی که سیگار می کشی
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که شما خیلی افراد دیگر سیگار کشیدن را دوست دارید

7. Our end product is an anti - cancer antibody.
[ترجمه ترگمان]محصول نهایی ما آنتی بادی ضد سرطان است
[ترجمه گوگل]محصول نهایی ما آنتی بادی ضد سرطان است

8. There were the usual protests from the anti - abortion contingent.
[ترجمه ترگمان]اعتراضات معمول از سوی نیروهای ضد سقط جنین وجود داشت
[ترجمه گوگل]اعتراضات معمولی از سوی گروه ضد سقط جنین انجام شد

9. They were very surprised by the prevalence of anti - government sentiments.
[ترجمه ترگمان]آن ها از شیوع احساسات ضد دولتی بسیار شگفت زده شدند
[ترجمه گوگل]آنها از شیوع احساسات ضد حکومتی شگفت زده شدند

10. Giving every patient an annual anti - flu injection would be prohibitively expensive.
[ترجمه ترگمان]تزریق هر بیمار یک تزریق سالانه ضد آنفولانزا بسیار گران خواهد بود
[ترجمه گوگل]هر ساله تزریق آنتی بیوتیک به هر بیمار غیرممکن گران خواهد بود

11. Anti - thrall leaders agitated the question of thrall for many years.
[ترجمه ترگمان]رهبران Anti سال ها این مساله را به هیجان آورده بودند
[ترجمه گوگل]رهبران مبارزه با مواد مخدر در طول چندین سال، مسئله مهلک را تحریک کردند

12. The doctor put me on anti - inflammatory drugs.
[ترجمه ترگمان]دکتر مرا روی داروهای ضد التهاب قرار داد
[ترجمه گوگل]دکتر من را در داروهای ضد التهابی قرار داد

13. But anti hunt lobby say they won't go that far.
[ترجمه ترگمان]اما پلیس ضد شکار می گوید که زیاد دور نمی روند
[ترجمه گوگل]اما لابی علیه شکار می گویند که نمی خواهند تا آنجا برسد

14. You need only a little of your anti cellulite massage oil - about a teaspoonful for each leg.
[ترجمه ترگمان]شما فقط به مقدار کمی از روغن ماساژ your نیاز دارید - در حدود a برای هر پا
[ترجمه گوگل]شما فقط کمی از روغن ماساژ ضد سلولیت خود را نیاز دارید - حدود یک قاشق چایخوری برای هر پا

15. Fundamentalism is radically anti - catholic in its refusal to accept any form of priestly mediation.
[ترجمه ترگمان]Fundamentalism به شدت مخالف مذهب کاتولیک است تا هر گونه وساطت کشیشی را بپذیرد
[ترجمه گوگل]بنیادگرایی در برابر خودداری از قبول هر گونه واسطه ی وجدان وجدان، ضد کاتولیک است

As for the death penalty, he is in favor and I am anti.

در مورد مجازات اعدام، او موافق است و من مخالف.


پیشنهاد کاربران

نامتقارن

پیشوندی به معنای: ضد ، مخالفه ، پاد
مثال :
Anti body : پادتن
Antibitic : پاد زیست

پَد - > پدافند
پاد - > پادتن
پ - > پالودن


کلمات دیگر: