کلمه جو
صفحه اصلی

train station

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a place where train tickets are sold and where passengers and goods are let on or off trains.

- We picked our cousins up at the train station.
[ترجمه گلی افجه ] در ایستگاه قطار ( خاله , عمو , دایی , عمه زاده = cousin ) را سوار کردیم
[ترجمه ترگمان] ما cousins رو توی ایستگاه قطار انتخاب کردیم
[ترجمه گوگل] ما برادران ما را در ایستگاه قطار برداشتیم
- It is a good idea to arrive at the train station thirty minutes before your train is scheduled to depart.
[ترجمه ava] پیشنها خوبی است که سی دقیقه قبل از اینکه قطار به ایستگاه برسد شما وارد ایستگاه شوید
[ترجمه ترگمان] سی دقیقه قبل از اینکه قطار شما برنامه ریزی شود، یک ایده خوب است که به ایستگاه قطار وارد شوید
[ترجمه گوگل] ایده خوبی است که سی دقیقه به ایستگاه قطار می رسد تا قطار شما به مقصد برسد

• place where a railroad train stops to pick up and leave passengers, train stop

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] ایستگاه ترن - ایستگاه قطار

جملات نمونه

1. Do you know the way to the train station?
[ترجمه ترگمان]راه ورود به ایستگاه قطار را بلدی؟
[ترجمه گوگل]آیا راه را به ایستگاه قطار می دانید؟

2. Is there a train station near here?
[ترجمه به تو چه] ایستگاه قطار نزدیک اینجا وجود دارد؟
[ترجمه 3] در نزدیکی اینجا ایستگاه قطار وجود دارد
[ترجمه امیر] ایستگاه راه آهن در اینجا وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]اینجا ایستگاه قطار هست؟
[ترجمه گوگل]ایستگاه قطار در اینجا وجود دارد؟

3. A regular bus service connects the train station with the town centre.
[ترجمه گلی افجه ] سرویس اتوبوس بطور منظم از ایستگاه قطار تا مرکز شهر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک سرویس اتوبوس معمولی ایستگاه قطار را با مرکز شهر مرتبط می کند
[ترجمه گوگل]یک ایستگاه اتوبوس به طور منظم با مرکز شهر متصل می شود

4. The vagabonds were banished from the train station.
[ترجمه ترگمان]The از ایستگاه قطار بیرون رانده شدند
[ترجمه گوگل]وگانگ ها از ایستگاه قطار اخراج شدند

5. We're handily placed for the train station.
[ترجمه ترگمان]به ایستگاه قطار رسیدیم
[ترجمه گوگل]ما به راحتی برای ایستگاه قطار قرار می دهیم

6. His daughter Carly drove him to the train station.
[ترجمه ترگمان]دخترش کارلی او را به ایستگاه قطار می برد
[ترجمه گوگل]دخترش کارلی او را به ایستگاه قطار سوار کرد

7. They took out for the train station.
[ترجمه ترگمان] اونا رفتن به ایستگاه قطار
[ترجمه گوگل]آنها برای ایستگاه قطار بیرون رفتند

8. I'll meet you at the train station.
[ترجمه ترگمان]توی ایستگاه قطار میبینمت
[ترجمه گوگل]من شما را در ایستگاه قطار ملاقات خواهم کرد

9. She stopped a local man in the train station and asked where we might catch a taxi.
[ترجمه ترگمان]او یک مرد محلی را در ایستگاه قطار متوقف کرد و پرسید که می توانیم یک تاکسی بگیریم
[ترجمه گوگل]او یک مرد محلی را در ایستگاه قطار متوقف کرد و پرسید که ما می توانیم تاکسی بگیریم

10. The neighborhood is dominated by the Waterloo train station and peopled by derelicts late at night.
[ترجمه ترگمان]این محله تحت تسلط ایستگاه قطار واترلو بوده و در اواخر شب derelicts نفر جمعیت داشته است
[ترجمه گوگل]این محله تحت تأثیر ایستگاه قطار واترلو قرار دارد و در اواخر شب در محاصره قرار دارد

11. I know it's a train station and that, but I du n no how to get home from here.
[ترجمه ترگمان]من می دانم که این یک ایستگاه قطار است، اما من نمی دانم چطور از اینجا به خانه برگردم
[ترجمه گوگل]من می دانم که ایستگاه قطار است، اما من نمی توانم از اینجا به اینجا بروم

12. In front of the train station, however, the business is illegal immigration.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در مقابل ایستگاه قطار، مهاجرت غیرقانونی است
[ترجمه گوگل]با این حال، در مقابل ایستگاه قطار، این مهاجرت غیرقانونی است

13. There's always a bunch of weirdos around the train station.
[ترجمه ترگمان]همیشه یه مشت آدم عجیب و غریب توی ایستگاه قطار هستن
[ترجمه گوگل]همیشه یک دسته از عجایب در اطراف ایستگاه قطار وجود دارد

14. The school is within easy walking distance of the train station.
[ترجمه ترگمان]مدرسه در فاصله ای آسان از ایستگاه قطار قرار دارد
[ترجمه گوگل]مدرسه در حال حرکت آسان از ایستگاه قطار است

پیشنهاد کاربران

قطار خانه

Im buying a ticket for train station

ایستگاه قطار


ایستگاه قطار - مکان توقف قطار

استفاده


استگاه قطار جوننن

station :استگاه
train :قطار
کنار هم بیان میشه trainstation یعنی ایستگاه قطار


با تشکر 提那萨的企业


کلمات دیگر: