کلمه جو
صفحه اصلی

فاعوس

لغت نامه دهخدا

فاعوس. ( ع اِ ) به عربی اسم حیه است ، و وعل را نیز نامند. ( فهرست مخزن الادویه ). مار. ( اقرب الموارد ). || سر نره. ( آنندراج ). || بلا و پیش آمد. || کوزه سرتنگ که از آن آب خورند. || نام یکی از بازیهای عرب. ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || ( ص ) سنگین و سالمند از چهارپایان. ( اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: