(امریکا) روش فروش جلب و تغییر (با آگهی های اغراق آمیز مشتری را جلب و کالای آگهی نشده را به او می اندازند)
bait and switch
(امریکا) روش فروش جلب و تغییر (با آگهی های اغراق آمیز مشتری را جلب و کالای آگهی نشده را به او می اندازند)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a sales tactic in which a seller attracts customers by advertising at a bargain price one item that is often out of stock, and then diverts their attention by encouraging them to buy another item at a higher price.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or relating to a bait-and-switch.
جملات نمونه
1. An article on bait and switch fraud.
[ترجمه ترگمان]یه مقاله در مورد طعمه و کلید کلاه برداری
[ترجمه گوگل]یک مقاله در مورد طعمه و تقلب سوئیچ
[ترجمه گوگل]یک مقاله در مورد طعمه و تقلب سوئیچ
2. The Dodd bill would help end "bait and switch" tactics like promising a very low interest rate then adding hidden fees and other charges.
[ترجمه ترگمان]لایحه \"داد\" به \"هدف\" و تاکتیک \"سوییچ کردن\" مانند نویدبخش نرخ بهره بسیار پایین کمک خواهد کرد و سپس هزینه های پنهان و هزینه های دیگر را اضافه خواهد کرد
[ترجمه گوگل]لایحه Dodd به پایان دادن به تاکتیک های "طعمه و سوئیچ" کمک می کند مانند امید داشتن یک نرخ بهره بسیار پایین و سپس اضافه کردن هزینه های مخفی و سایر اتهامات
[ترجمه گوگل]لایحه Dodd به پایان دادن به تاکتیک های "طعمه و سوئیچ" کمک می کند مانند امید داشتن یک نرخ بهره بسیار پایین و سپس اضافه کردن هزینه های مخفی و سایر اتهامات
3. Maybe it was all a game of bait and switch.
[ترجمه ترگمان]شاید همش یه بازی طعمه و کلید بود
[ترجمه گوگل]شاید همه اینها یک بازی از طعمه و سوئیچ بود
[ترجمه گوگل]شاید همه اینها یک بازی از طعمه و سوئیچ بود
4. The ploy was a bait and switch, an act of emotional blackmail.
[ترجمه ترگمان]این کلک یک طعمه و کلید بود، یک اقدام به اخاذی احساسی
[ترجمه گوگل]شیطانی یک طعمه و سوتی بود، یک عمل جنجالی عاطفی
[ترجمه گوگل]شیطانی یک طعمه و سوتی بود، یک عمل جنجالی عاطفی
5. Not all luxury brands do the bait and switch.
[ترجمه ترگمان]تمام برنده ای لوکس این طعمه را ندارند و سوییچ می کنند
[ترجمه گوگل]نه همه مارک های لوکس انجام طعمه و سوئیچ
[ترجمه گوگل]نه همه مارک های لوکس انجام طعمه و سوئیچ
6. Socialists styled themselves as liberals and then spoke glowingly of democracy, executing a deft bait and switch to supplant liberty with majoritarianism.
[ترجمه ترگمان]سوسیالیست ها خود را آزادیخواهان می خواندند، و سپس با glowingly از دموکراسی سخن می گفتند و یک طعمه را به کار می گرفتند و switch را با majoritarianism جایگزین می کردند
[ترجمه گوگل]سوسیالیستها خود را به عنوان لیبرال تمایل دادند و سپس به شکلی از دموکراسی سخن گفتند، یک طعمه را به اجرا درآوردند و با آزادی بزرگتر به آزادی مبدل شدند
[ترجمه گوگل]سوسیالیستها خود را به عنوان لیبرال تمایل دادند و سپس به شکلی از دموکراسی سخن گفتند، یک طعمه را به اجرا درآوردند و با آزادی بزرگتر به آزادی مبدل شدند
7. Now that you're here, I confess to a little bait and switch.
[ترجمه ترگمان]حالا که تو اینجایی، به یک طعمه و کلید اعتراف می کنم
[ترجمه گوگل]حالا که اینجا هستی، به ضرب و شتم و سوئیچ اعتراف میکنم
[ترجمه گوگل]حالا که اینجا هستی، به ضرب و شتم و سوئیچ اعتراف میکنم
8. Not only did he believe that Google had performed a bait and switch on him. . . but he also felt Google had stolen Apple's intellectual property to do so.
[ترجمه ترگمان]او نه تنها بر این باور بود که گوگل به او طعمه داده است و او را تغییر داده است، اما او احساس می کرد که گوگل مالکیت معنوی اپل را دزدیده بود
[ترجمه گوگل]نه تنها او معتقد بود که گوگل یک طعمه را اجرا کرده و به او تعلق دارد اما او همچنین احساس کرد که گوگل مالکیت معنوی اپل را به سرقت رفته است
[ترجمه گوگل]نه تنها او معتقد بود که گوگل یک طعمه را اجرا کرده و به او تعلق دارد اما او همچنین احساس کرد که گوگل مالکیت معنوی اپل را به سرقت رفته است
9. Calling the West’s bargain with Libya “an invasion tactic to disarm the country, ” the official said it amounted to a bait and switch approach.
[ترجمه ترگمان]این مقام گفت که معامله غرب با لیبی \"تاکتیک تهاجمی برای خلع سلاح کشور است\"
[ترجمه گوگل]مقامات رسمی اعلام کردند که این امر به یک طعمه و سوءاستفاده تبدیل شده است با توجه به معامله غرب با لیبی "یک تاکتیک تهاجمی برای خلع سلاح کردن کشور"
[ترجمه گوگل]مقامات رسمی اعلام کردند که این امر به یک طعمه و سوءاستفاده تبدیل شده است با توجه به معامله غرب با لیبی "یک تاکتیک تهاجمی برای خلع سلاح کردن کشور"
پیشنهاد کاربران
تبلیغات فریبکارانه در عبارت bait - and - swich advertising
جلب مشتری با آگهی اغراق آمیز، و در آخر انداختن جنس بنجل به مشتری
کلمات دیگر: