کلمه جو
صفحه اصلی

snow job


معنی : ماست مالی
معانی دیگر : (خودمانی) شیره مالی، زبان بازی، فریب، چاپلوسی، سنبل کاری، سرهم بندی

انگلیسی به فارسی

گول زدن بوسیله تملق


(عامیانه) شیره مالی، زبان بازی، فریب، چاپلوسی، سنبل کاری


کار برف، ماست مالی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (slang) an attempt to persuade or deceive by using flattery or exaggeration.

• attempt to trick someone, attempted fraud (slang)

مترادف و متضاد

misrepresentation


ماست مالی (اسم)
snow job

Synonyms: bill of goods, con, conning, flattery, flimflam, hosing, ripoff, scam, smoke and mirrors, soft sell, soft soap, song and dance, the business


جملات نمونه

1. Joe gave Sue a snow job and she believed every word of it.
[ترجمه مصطفی نوروزی] جو به سو یک سنبل کاری ارایه داد و معتقد بود که چیزی از قلم نیفتاده است.
[ترجمه ترگمان]جو یک کار برفی به سوالن داد و هر کلمه را باور کرد
[ترجمه گوگل]جو به سو کار برف زد و او هر کلمه ای را باور کرد

2. Which brings us to the snow job piling up around the budget negotiations themselves.
[ترجمه ترگمان]که ما را به کار برفی که خود مذاکرات مربوط به بودجه را انباشته می کنند می رساند
[ترجمه گوگل]کدام ما را به کارهای برف می کشد که در اطراف مذاکرات بودجه خود را پر می کند

3. John gave her a snow job on what he was doing.
[ترجمه ترگمان]جان به او یک کار برفی داد که داشت چه می کرد
[ترجمه گوگل]جان کارش را برای کارهایش انجام داد

4. He gave us a snow job.
[ترجمه ترگمان] اون بهمون یه کار برفی داد
[ترجمه گوگل]او به ما یک کار برف داد

5. Don't give the potential employee a snow job in recruitment.
[ترجمه ترگمان]به کارمندان احتمالی یک کار برفی در استخدام ندهید
[ترجمه گوگل]کارمند بالقوه کار برف را در استخدام نکنید

6. The entire presentation was a snow job.
[ترجمه ترگمان]کل ارائه یک کار برفی بود
[ترجمه گوگل]کل ارائه یک کار برف بود

7. I fall for any snow job.
[ترجمه ترگمان]من دنبال هر کار برفی می افتم
[ترجمه گوگل]من برای هر کار برفی سقوط میکنم

8. Joe gave Sue a snow job and she believed very every word of it.
[ترجمه ترگمان]جو یک کار برفی به سوالن داد و هر کلمه را باور کرد
[ترجمه گوگل]جو به سو کارهای برف داد و او به هر کلمه ای از آن اعتقاد داشت

9. The entire talk show was a complete snow job.
[ترجمه ترگمان]کل برنامه صحبت یک کار کامل برفی بود
[ترجمه گوگل]کل نمایش گفتگو یک کار کامل برف بود

10. They're claiming that he's not guilty but that's just a snow job.
[ترجمه ترگمان]آن ها ادعا می کنند که او گناهکار نیست، اما این فقط یک کار برف است
[ترجمه گوگل]آنها ادعا می کنند که او گناهکار نیست، بلکه فقط یک کار برف است

11. In a city that prides itself on street smarts, some New Yorkers today are praying for a snow job.
[ترجمه ترگمان]در شهری که خود را به هوش خیابانی افتخار می کند، برخی از اهالی نیویورک امروز برای یک کار برفی دعا می خوانند
[ترجمه گوگل]امروزه برخی از نیویورک ها در یک شهر که بر روی خیابان ها غرق می شوند، دعا برای کار برف می کنند

12. But I keep having this uneasy feeling that he's only giving us a snow job.
[ترجمه ترگمان]اما من این احساس ناراحت کننده را دارم که او فقط به ما یک کار برفی می دهد
[ترجمه گوگل]اما من این احساس ناخوشایند را حفظ می کنم که او فقط به ما یک کار برف داده است

پیشنهاد کاربران

بازار گرمی


دوباره کاری


کلمات دیگر: