کلمه جو
صفحه اصلی

neuroscience


علم عصب شناسی، پی شناسی

انگلیسی به فارسی

علم عصب شناسی، پی شناسی


علوم اعصاب


جملات نمونه

1. The Department has a strong bias towards neuroscience.
[ترجمه ترگمان]این دپارتمان یک گرایش قوی به علوم اعصاب دارد
[ترجمه گوگل]این گروه نسبت به علوم اعصاب قوی است

2. Brains from those murdered were purloined for neuroscience research unrelated to the war effort.
[ترجمه ترگمان]مغز از کسانی که به قتل رسیده بودند، برای تحقیقات علوم اعصاب که مربوط به تلاش جنگ نبود، ربوده شدند
[ترجمه گوگل]مغزهای کسانی که به قتل رسیده اند، برای تحقیق علوم اعصاب غیر مرتبط با تلاش جنگی مورد استفاده قرار گرفتند

3. Neuroscience Network Projects: Scientists are increasingly turning to chemistry and biology to create new designs for neural network computer systems.
[ترجمه ترگمان]پروژه های شبکه عصبی: دانشمندان به طور فزاینده ای به شیمی و زیست شناسی تبدیل می شوند تا طرح های جدیدی برای سیستم های کامپیوتری شبکه عصبی ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]پروژه های شبکه عصبی: دانشمندان به طور فزاینده ای به شیمی و زیست شناسی تبدیل می شوند تا طرح های جدید برای سیستم های کامپیوتری شبکه عصبی ایجاد کنند

4. Williams starts university this autumn, studying neuroscience at London's UCL.
[ترجمه ترگمان]ویلیامز در پاییز امسال دانشگاه را آغاز می کند و علوم اعصاب را در UCL لندن مطالعه می کند
[ترجمه گوگل]ویلیامز در پاییز این دانشگاه را شروع می کند، در حال مطالعه علوم اعصاب در UCL لندن است

5. A sister company, Dart NeuroScience, now handles development of new drug candidates, leaving the job of conducting clinical trials to Helicon.
[ترجمه ترگمان]A neuroscience، یک شرکت خواهر، اکنون به توسعه نامزدهای جدید مواد مخدر رسیدگی می کند و این کار را برای انجام آزمایش های بالینی به Helicon واگذار می کند
[ترجمه گوگل]شرکت خواهر، Dart NeuroScience، در حال حاضر توسعه نامزدهای جدید دارو را کنترل می کند، و کار انجام آزمایش های بالینی را به Helicon می دهد

6. A team at Neuroscience Research Australia has found that it can.
[ترجمه ترگمان]تیمی در تحقیقات علوم عصبی استرالیا پیدا کرده است که می تواند
[ترجمه گوگل]یک تیم تحقیقاتی در علوم اعصاب استرالیا متوجه شد که می تواند این کار را انجام دهد

7. For their study, reported in the Journal of Neuroscience, the researchers put something that looks like a swimming cap containing 34 EEG sensors on the heads of five people.
[ترجمه ترگمان]محققان برای مطالعه آن ها، در ژورنال علم اعصاب، چیزی را کنار گذاشتند که شبیه به یک کلاهک شنا باشد که حاوی ۳۴ سنسور \"EEG\" بر سر پنج نفر است
[ترجمه گوگل]محققان این تحقیق در مجله علوم اعصاب گزارش داده اند که چیزی شبیه یک کلاه شنا شامل 34 سنسور EEG بر سر پنج نفر است

8. In this month’s issue of the journal Cognitive Neuroscience, he and his colleagues reported that dreaming brains respond more like wakeful ones.
[ترجمه ترگمان]در این ماه مجله \"عصب شناسی شناختی\"، او و همکارانش گزارش دادند که تفکر مغزی بیشتر شبیه به ones است
[ترجمه گوگل]او و همکارانش در این شماره از نشریه علوم شناخت شناختی گزارش دادند که مغزهای رویایی بیشتر شبیه بیداری هستند

9. This classic, succinct, well-illustrated textbook simplifies neuroscience content to focus coverage on the essentials and helps students learn important neuroanatomical facts and definitions.
[ترجمه ترگمان]این کتاب، مختصر و موجز، دانش عصب شناسی را ساده می کند تا پوشش مسائل اساسی را مورد توجه قرار داده و به دانش آموزان کمک کند تا حقایق و تعاریف مهم و اساسی را یاد بگیرند
[ترجمه گوگل]این کتاب درسی کلاسیک، مختصر و به خوبی نشان داده است که محتوای محققان علوم اعصاب ساده برای تمرکز پوشش در مورد ضروریات و کمک به دانش آموزان حقایق و تعاریف مهم عصبی را می آموزد

10. One of central issues in current cognitive neuroscience is how the verbal working memory system is used in sentence comprehension.
[ترجمه ترگمان]یکی از مسائل مهم در علوم اعصاب شناختی فعلی این است که چگونه سیستم حافظه کار شفاهی در درک جملات مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]یکی از مسائل اصلی در علوم اعصاب شناختی در حال حاضر این است که چگونه سیستم حافظه کاری کلامی در درک مطلب استفاده می شود

11. Cognitive neuroscience, in other words, confirms the wisdom of what the tiger mother knew all along.
[ترجمه ترگمان]علوم اعصاب شناختی به عبارت دیگر، عقل آنچه مادر ببر به همراه دارد را تایید می کند
[ترجمه گوگل]به عبارتی دیگر، علوم عصبی شناختی، عقلانی بودن آنچه را که مادر ببر در تمام طول عمر می دانست، تایید می کند

12. Matthew Walker, a professor of psychology and neuroscience at the University of California, Berkeley, and his colleagues recruited 27 women and 17 men to come to the sleep lab.
[ترجمه ترگمان]متیو واکر، استاد روانشناسی و علوم اعصاب در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی و همکارانش ۲۷ زن و ۱۷ مرد را برای رسیدن به آزمایشگاه خواب استخدام کردند
[ترجمه گوگل]متیو واکر، استاد روانشناسی و علوم اعصاب در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، و همکارانش 27 زن و 17 مرد را به آزمایشگاه خواب آورده است

13. The research in this week's Nature Neuroscience, claims reactivating newly learned memories during sleep rather than when awake does a better job of strengthening the memory trace.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در علم اعصاب طبیعت در این هفته، به جای اینکه بیدار شده، کار بهتری برای تقویت ردیابی حافظه را انجام می دهد، ادعا می کند که reactivating یاد شده به تازگی یاد گرفته اند
[ترجمه گوگل]این تحقیق در Science Neuroscience این هفته، ادعا می کند که خاطرات تازه یاد گرفته شده در طول خواب، به جای اینکه بیدار، کار بهتر را برای تقویت ردیابی حافظه انجام دهد

14. In this month's issue of the journal Cognitive Neuroscience, he and his colleagues reported that dreaming brains respond more like wakeful ones. Dr.
[ترجمه ترگمان]در این ماه مجله علم اعصاب شناختی، او و همکارانش گزارش دادند که مغز در رویا بیشتر شبیه به خواب بیدار است دکتر
[ترجمه گوگل]او و همکارانش در این شماره از نشریه علوم شناخت شناختی گزارش دادند که مغزهای رویایی بیشتر شبیه بیداری هستند دکتر

I love reading books related to neuroscience.

من عاشق خواندن کتاب‌های مرتبط با علوم عصب‌شناسی هستم.


Neuroscience research on monkeys.

تحقیق عصب‌شناسی بر میمون‌ها.


پیشنهاد کاربران

علم اعصاب

اعصاب و روان

neuroscience ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: علم اعصاب
تعریف: هریک از شاخه های علوم اعصاب که به مطالعۀ رویان شناختی یا کالبدشناختی یا کاراندام شناختی یا داروشناختی یا زیست شیمی دستگاه عصبی می پردازد


کلمات دیگر: