دارای لب های بخصوص، - لب، (در مورد تنگ و لگن و غیره) لوله دار (مانند قوری)، لب tight lipped مهر سکوت بر لب نهاده
lipped
دارای لب های بخصوص، - لب، (در مورد تنگ و لگن و غیره) لوله دار (مانند قوری)، لب tight lipped مهر سکوت بر لب نهاده
انگلیسی به فارسی
دارای لبهای بخصوص، - لب
(در مورد تنگ و لگن و غیره) لوله دار (مانند قوری)
رجوع شود به: labiate
لبخند زد، با لب لمس کردن، لب زدن
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: having lips or a lip, often of a specified type.
- thin-lipped
[ترجمه ترگمان] لب های نازکش
[ترجمه گوگل] لاغر
[ترجمه گوگل] لاغر
• having lips, having a certain type or kind of lips; labiate (botany)
جملات نمونه
1. a hand that kings have lipped
(شکسپیر) دستی که شاهان بوسیده اند
2. Her tight - lipped friend had kept it a secret.
[ترجمه ترگمان]دوست صمیمی او آن را مخفی نگه داشته بود
[ترجمه گوگل]دوستش لب به لب او رازدار بود
[ترجمه گوگل]دوستش لب به لب او رازدار بود
3. She lipped the cup.
[ترجمه ترگمان]فنجان را به نشانه موافقت تکان داد
[ترجمه گوگل]او فنجان را چسباند
[ترجمه گوگل]او فنجان را چسباند
4. The Thick Lipped Gourami is a bubble nest builder and displays an interesting behaviour pattern during courtship and breeding.
[ترجمه ترگمان]The Thick ضخیم یک لانه حباب است و الگوی رفتاری جالب در طول دوران نامزدی و پرورش را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]Gourami Thick Lipped یک سازنده لانه حباب است و الگوی رفتاری جالب را در طی تمسخر و پرورش نشان می دهد
[ترجمه گوگل]Gourami Thick Lipped یک سازنده لانه حباب است و الگوی رفتاری جالب را در طی تمسخر و پرورش نشان می دهد
5. She lipped a few words.
[ترجمه ترگمان]او به چند کلمه اشاره می کند
[ترجمه گوگل]او چند کلمه را لمس کرد
[ترجمه گوگل]او چند کلمه را لمس کرد
6. Ke Tso - fu sat tight - lipped and silent, adamant as ever.
[ترجمه ترگمان]ke چی - فو، محکم و ساکت نشسته بود و مثل همیشه سرسخت بود
[ترجمه گوگل]Ke Tso - fu نشسته ضعیف - lipped و ساکت و آروم، مثل همیشه
[ترجمه گوگل]Ke Tso - fu نشسته ضعیف - lipped و ساکت و آروم، مثل همیشه
7. This little thin - lipped, bright - eyed and foreign - looking woman retrieved an insignificant apperance by a distinguished manner.
[ترجمه ترگمان]زن جوان با چشمانی تیزبین، با چشمان روشن و خارجی، با رفتاری متشخص، apperance را از خود بیرون کشید
[ترجمه گوگل]این خانم کمی نازک، لب به لب، زرد و سفید و سفید به طرز متمایزی بازی کرد
[ترجمه گوگل]این خانم کمی نازک، لب به لب، زرد و سفید و سفید به طرز متمایزی بازی کرد
8. I am tight - lipped, shy and soft spoken person.
[ترجمه ترگمان]من با لب های تنگ، خجالتی، خجالتی و آرام صحبت می کنم
[ترجمه گوگل]من تنگ هستم - حرف زده، خجالتی و آرام صحبت می کنم
[ترجمه گوگل]من تنگ هستم - حرف زده، خجالتی و آرام صحبت می کنم
9. The white - lipped deer are rare in this area.
[ترجمه ترگمان]گوزن های کشمیری سفید در این منطقه نادر هستند
[ترجمه گوگل]گوزن سفیدپوست در این منطقه بسیار نادر است
[ترجمه گوگل]گوزن سفیدپوست در این منطقه بسیار نادر است
10. His lips lipped and mouthed fleshless lips of air: mouth to her womb.
[ترجمه ترگمان]لب هایش لب هایش را به هم فشرد و لب هایش را به هم فشرد و لب هایش را به هم فشرد
[ترجمه گوگل]لب های او لب هایش را لمس کرد و لب های بی روح را از هوا برداشت: دهان به رحم او
[ترجمه گوگل]لب های او لب هایش را لمس کرد و لب های بی روح را از هوا برداشت: دهان به رحم او
11. A tight - lipped woman and a dark - haired boy appeared at the door.
[ترجمه ترگمان]یک زن با لب های به هم فشرده و پسر مو مشکی دم در ظاهر شد
[ترجمه گوگل]یک خانم تنگ لخت و یک پسر تیره موی در داخل ظاهر شد
[ترجمه گوگل]یک خانم تنگ لخت و یک پسر تیره موی در داخل ظاهر شد
12. But lately she's been tight - lipped about her boyfriend Jack.
[ترجمه ترگمان]اما این اواخر خیلی به دوست پسرش جک اخم کرده بود
[ترجمه گوگل]اما به تازگی او تنگ شده است - در مورد دوست پسر او Jack صحبت کرد
[ترجمه گوگل]اما به تازگی او تنگ شده است - در مورد دوست پسر او Jack صحبت کرد
13. The teacher likes this honey - lipped little girl very much.
[ترجمه ترگمان]معلم از این دختر کوچولوی عزیزم خوشش میاد
[ترجمه گوگل]معلم این عطری را دوست دارد - دختر کوچولو بسیار لخت است
[ترجمه گوگل]معلم این عطری را دوست دارد - دختر کوچولو بسیار لخت است
14. Thin - lipped and hard, she looked at him as though he were dirt.
[ترجمه ترگمان]لاغر و باریک و سخت، طوری به او نگاه می کرد که انگار کثافت است
[ترجمه گوگل]نازک - لبخند و سخت، او را به او نگاه کرد به عنوان اینکه او خاک بود
[ترجمه گوگل]نازک - لبخند و سخت، او را به او نگاه کرد به عنوان اینکه او خاک بود
tight-lipped
مهر سکوت بر لب نهاده، خاموش
پیشنهاد کاربران
انگشت به دهان
کلمات دیگر: