کلمه جو
صفحه اصلی

dish it out


(امریکا - خودمانی) مورد حمله قرار دادن، خدمت (کسی) رسیدن

انگلیسی به انگلیسی

• inflict punishment

جملات نمونه

1. He was good at dishing it out. It was time he learned what it felt like.
[ترجمه ترگمان]از دست دادنش خیلی خوب بود وقتش بود که بفهمه چه حسی داره
[ترجمه گوگل]او در حال خنک کردن بود وقت آن است که آنچه را که احساس می کنید یاد بگیرد

2. He enjoys dishing it out, but he really can't take it .
[ترجمه ترگمان]او از این که آن را بیرون می کشد لذت می برد، اما او واقعا نمی تواند آن را تحمل کند
[ترجمه گوگل]او لذت بردن از آن را dishing، اما او واقعا نمی تواند آن را

3. He was good at dishing it out.
[ترجمه ترگمان]از دست دادنش خیلی خوب بود
[ترجمه گوگل]او در حال خنک کردن بود

4. He keeps his liquor just on the other side of the room, but catch him actually dishing it out himself.
[ترجمه ترگمان]او مشروب خود را در قسمت دیگر اتاق نگه می دارد، اما او را از دست خودش بیرون می کشد
[ترجمه گوگل]او مشروب خود را فقط در طرف دیگر اتاق نگه می دارد، اما او را درگیر می کند

5. And my granda clearly loved dishing it out.
[ترجمه ترگمان] و granda به وضوح اون رو از دست داده بود
[ترجمه گوگل]و گراند من به وضوح آن را دوست داشتم

6. I have been dishing it out for a number of years, and now it is my turn to take it.
[ترجمه ترگمان]من چند ساله که دارم این کار را می کنم و حالا نوبت من است که آن را بردارم
[ترجمه گوگل]چند سال است که آن را از بین می برم و اکنون نوبت من است تا آن را بپذیرم

7. I can damage people too. I can dish it out just like everybody else.
[ترجمه ترگمان] منم میتونم به مردم صدمه بزنم من می تونم مثل بقیه غذا درست کنم
[ترجمه گوگل]من هم می توانم به مردم آسیب برسانم من می توانم آن را درست مثل هر کس دیگر

8. It'seems you can dish it out but you can't take it.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که شما می توانید آن را درست کنید، اما نمی توانید آن را بگیرید
[ترجمه گوگل]شما می توانید آن را بخورید، اما نمی توانید آن را بپذیرید

9. That salesman could really dish it out.
[ترجمه ترگمان]اون فروشنده میتونه واقعا غذا رو درست کنه
[ترجمه گوگل]این فروشنده واقعا می تواند آن را بپوشاند

10. He's a big man and he's prepared to dish it out if he has to.
[ترجمه ترگمان]او مرد بزرگی است و آماده است که اگر مجبور باشد آن را درست کند
[ترجمه گوگل]او یک مرد بزرگ است و او آماده است تا آن را بخورد

11. We dish it out; we be able to take it.
[ترجمه ترگمان]غذا را کنار می گذاریم، می توانیم آن را برداریم
[ترجمه گوگل]ما آن را می خوریم ما قادر به گرفتن آن هستیم

12. He likes to dish it out, but he hates to take it.
[ترجمه اعظم میرزایی] اون دوست داره که از دیگران انتقاد کنه ولی از مورد انتقاد قرار گرفتن بیزاره
[ترجمه ترگمان]اون دوست داره غذا رو درست کنه اما از گرفتن اون بدش میاد
[ترجمه گوگل]او دوست دارد آن را بخورد، اما او از انجام آن متنفر است

13. Don't get into a fight with him: he can really dish it out.
[ترجمه ترگمان]با اون دعوا نکن: اون واقعا می تونه غذا رو درست کنه
[ترجمه گوگل]با او مبارزه نکنید: او واقعا می تواند آن را بخورد

14. The coupier takes money away fast enough, but doesn't like to dish it out.
[ترجمه ترگمان]The به اندازه کافی پول در می اورد، اما دوست ندارد غذا را کنار بگذارد
[ترجمه گوگل]کوپه پول را به اندازه کافی سریع می برد، اما دوست ندارد آن را بپوشد


کلمات دیگر: