کلمه جو
صفحه اصلی

asunder


معنی : جدا، سوا، دونیمانه، دوقسمتانه
معانی دیگر : جدا شده، در چند تکه، تکه تکه، ترکانده، دونیم، دوقسمتی

انگلیسی به فارسی

جدا، سوا، دو نیم، دوقسمتی


انگلیسی به انگلیسی

صفت و ( adjective, adverb )
(1) تعریف: in or into separate parts or pieces.
مترادف: apart
مشابه: split

- The lion tore him asunder.
[ترجمه ترگمان] شیر او را از هم جدا کرد
[ترجمه گوگل] شیر، او را از هم جدا کرد

(2) تعریف: widely apart.
مترادف: apart, divided, separate
مشابه: cleft, split

- We are quite asunder in our ideas.
[ترجمه ترگمان] عقاید ما کام لا از هم جدا است
[ترجمه گوگل] ما در ایده هایمان کاملا به هم نزدیک هستیم

• apart, into pieces, in shreds
if something is torn asunder, it is separated violently into two or more parts; a literary word.

مترادف و متضاد

Synonyms: disconnected, disjoined, divided, in half, loose, separated, split, torn, to shreds


Antonyms: together


جدا (قید)
strongly, asunder

سوا (قید)
apart, asunder, independently

دونیمانه (قید)
asunder

دوقسمتانه (قید)
asunder

apart; into pieces


جملات نمونه

to blow asunder

تکه تکه کردن، متلاشی کردن


1. to blow asunder
تکه تکه کردن،متلاشی کردن

2. he sheared the rope asunder
طناب را از هم درید.

3. he tore the log asunder with a single ax-blow
با یک ضربه ی تبر کنده را از هم شکافت.

4. The curtains had been drawn asunder.
[ترجمه ترگمان]پرده را از هم جدا کرده بودند
[ترجمه گوگل]پرده ها به هم چسبیده شده اند

5. The stone was rent asunder / apart.
[ترجمه ترگمان]سنگ از هم جدا شد
[ترجمه گوگل]سنگ به طور جداگانه اجاره شده بود

6. The house was ripped asunder by the explosion.
[ترجمه ترگمان]در اثر انفجار، خانه از هم جدا شده بود
[ترجمه گوگل]خانه توسط انفجار به دام افتاده بود

7. Their lives were torn asunder by the tragedy.
[ترجمه ترگمان]زندگی آن ها از تراژدی درهم شکسته بود
[ترجمه گوگل]زندگی آنها به وسیله تراژدی پاره شد

8. This unity was to be rent asunder by changes in technology and by the impact of the Modern Movement in architecture.
[ترجمه ترگمان]این اتحاد باید با تغییرات در فن آوری و اثر جنبش مدرن در معماری از هم جدا شود
[ترجمه گوگل]این اتحاد باید با تغییرات تکنولوژی و تاثیر جنبش مدرن در معماری، اجتناب شود

9. In 196 the Republican Party was torn asunder by the nomination of conservative Barry Goldwater.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۶، حزب جمهوریخواه با نامزد حزب محافظه کار بری گلدواتر از هم جدا شد
[ترجمه گوگل]در سال 196 حزب جمهوری خواه توسط نامزد محافظه کار بری گلدواتر پاره شد

10. Whereon the sky will be cleft asunder ? His Promise needs must be accomplished.
[ترجمه ترگمان]آسمان از هم متلاشی خواهد شد؟ قول اون باید انجام بشه
[ترجمه گوگل]در کجای آسمان آسمان شکسته خواهد شد؟ نیازهای وعده او باید انجام شود

11. They were violently to be torn asunder at a coming signal.
[ترجمه ترگمان]آن ها به شدت با یک علامت از هم جدا می شدند
[ترجمه گوگل]آنها به طرز خشونت آمیز به یک سیگنال دراز کشیدند

12. Parents and children were driven asunder by the war.
[ترجمه ترگمان]پس از جنگ والدین و بچه ها از هم جدا شدند
[ترجمه گوگل]والدین و کودکان به وسیله جنگ رانده شدند

13. Your conscience, conviction, integrity, and loyalties were torn asunder.
[ترجمه ترگمان]وجدان تو، ایمان، صداقت و وفاداری، از هم پاشید
[ترجمه گوگل]وجدان، اعتقاد، صداقت و وفاداری شما به هم ریخته بود

14. The war forced the parents and children asunder.
[ترجمه ترگمان]جنگ والدین و کودکان را از هم جدا کرد
[ترجمه گوگل]این جنگ والدین و کودکان را مجبور کرد

15. In processing asunder distributed data, a fast PCA algorithm was proposed.
[ترجمه ترگمان]در پردازش داده های توزیع شده، یک الگوریتم PCA سریع پیشنهاد شد
[ترجمه گوگل]در پردازش اطلاعات توزیع شده، یک الگوریتم سریع PCA پیشنهاد شد

He tore the log asunder with a single ax-blow.

با یک ضربه‌ی تبر کنده را از هم شکافت.


پیشنهاد کاربران

شکاف


کلمات دیگر: