کلمه جو
صفحه اصلی

rule the roost


ارباب بودن، سروری کردن، حکومت کردن، اداره کردن

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to dominate or control one's family or associates.

• govern, rule, be the leader

جملات نمونه

1. Today the country's nationalists rule the roost and hand out the jobs.
[ترجمه ترگمان]امروزه ملی گراها این کشور را اداره می کنند و کار را رها می کنند
[ترجمه گوگل]امروزه، ناسیونالیست های کشور، قاچاق انسان را به عهده می گیرند و این کار را انجام می دهند

2. It's his wife who rules the roost in their house.
[ترجمه مرجان کوثری] آن همسرش هست که در خانه فرمان می دهد/ اربابی می کند
[ترجمه ترگمان]این همسرش است که در خانه آن ها بیتوته می کند
[ترجمه گوگل]این همسرش است که در خانه خود قدم می زند

3. In that family it is the grandma who rules the roost.
[ترجمه ترگمان]در این خانواده مادر بزرگ است که قوانین را تعریف می کند
[ترجمه گوگل]در آن خانواده مادربزرگ است که قورباغه را اداره می کند

4. Liverpool ruled the roost in English football for a decade.
[ترجمه al sh] لیورپول به مدت یک دهه در فوتبال انگلستان سرورى می کر ( حرف اول را میزد ) د
[ترجمه ترگمان]لیورپول یک دهه است که در فوتبال انگلستان ساکن هستند
[ترجمه گوگل]لیورپول یک قهرمانی در فوتبال انگلیس را برای یک دهه حکومت کرد

5. The late 1960s and early 1970s saw Lee Trevino ruling the roost on both sides of the Pond.
[ترجمه ترگمان]در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ لی Trevino را دید که در هر دو طرف برکه زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970، لی تروینو در هر دو طرف حوضچه را کنترل کرد

6. But it was those two who ruled the roost.
[ترجمه ترگمان]اما این دو نفر بودند که بر روی لانه فرمان می راندند
[ترجمه گوگل]اما آن دو کسانی بودند که قورباغه را اداره می کردند

7. The mid-fielders ruled the roost up to the interval, but after a scoreless first half the Antrim team showed great dominance.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان میانی در میانه بازیکنان در این فاصله مستقر شدند، اما پس از نیمه اول نیمه اول تیم آنتریم تسلط زیادی را نشان داد
[ترجمه گوگل]نیمه اول دروازه بان ها را به فاصلهای رساند، اما پس از نیمه اول گلزنی، تیم Antrim قدرت زیادی را به نمایش گذاشت

8. I kind of ruled the roost a bit, but we got on well.
[ترجمه ترگمان]من به نوعی بر روی لانه کار می کردم، اما خیلی خوب راه افتادیم
[ترجمه گوگل]من به نوعی رانده شدم کمی، اما ما به خوبی

9. Amanda pretty much rules the roost in that house.
[ترجمه ترگمان]اماندا \"خیلی قانون های خونه رو زیر و رو کرده\"
[ترجمه گوگل]آماندا تقریبا در این خانه قدم زدن دارد

10. Alongside the State, they continued to rule the roost.
[ترجمه ترگمان]در کنار دولت، آن ها به حکومت کردن در لانه ادامه دادند
[ترجمه گوگل]در کنار دولت، آنها همچنان به قاچاق رفتند

11. Political expediency, political vengeance still rule the roost, not only in waterfowl jobs but throughout the establishment.
[ترجمه ترگمان]مصلحت سیاسی، انتقام سیاسی هنوز بر the حکومت می کند، نه تنها در waterfowl شغل بلکه در سراسر موسسه
[ترجمه گوگل]مصلحت سیاسی، انتقام سیاسی همچنان نه تنها در شغل پرندگان آبزی، بلکه در طول استقرار، نیز به سر می برد

12. But Mr Norman rules the roost in the film field with a regular 4 million audience, twice the weekly cinema audience.
[ترجمه ترگمان]اما آقای نورمن در زمینه این فیلم، با جمعیتی بالغ بر ۴ میلیون بیننده، دو بار نمایش هفتگی خود را اجرا می کند
[ترجمه گوگل]اما آقای نورمن در این زمینه فیلم با 4 میلیون مخاطب معمولی، دو برابر مخاطبان سینما هفتگی قضاوت می کند

13. The Penguins will rule the roost at their Central Park Zoo home, doing secret missions in the heart of New York City. At times their secret missions beckon them to venture out of the zoo.
[ترجمه ترگمان]The در باغ وحش پارک مرکزی خود مستقر خواهند شد و ماموریت های مخفی در قلب شهر نیویورک انجام می دهند گاهی ماموریت های مخفی آن ها را برای بیرون رفتن از باغ وحش برای آن ها فرا می خواند
[ترجمه گوگل]پنگوئن ها در خانه باغ وحش مرکزی پارک می کنند و مأموریت های مخفی را در قلب شهر نیویورک انجام می دهند گاه مأموریت های مخفی آنها باعث می شود که آنها از باغ وحش خارج شوند

14. When it comes to modern web searching algorithms rule the roost, and attempts to improve results with an assist from the people who use them have generally failed.
[ترجمه ترگمان]وقتی نوبت به الگوریتم های جستجوی وب مدرن می رسد، و تلاش برای بهبود نتایج با کمک افرادی که از آن ها استفاده می کنند عموما شکست خورده اند
[ترجمه گوگل]وقتی که آن را به الگوریتم های جستجوی وب مدرن می آید، قاعده حلقه و تلاش برای بهبود نتایج با کمک از افرادی که از آنها استفاده می کنند به طور کلی شکست خورده است

پیشنهاد کاربران

سروری کردن
حکمرانی کردن

رئیس شدن
همه کاره شدن


کلمات دیگر: