(در جاده ها برای مجبور کردن راننده به آهسته رانی) گرده ماهی، برجستگی
speed bump
(در جاده ها برای مجبور کردن راننده به آهسته رانی) گرده ماهی، برجستگی
انگلیسی به فارسی
(در جادهها برای مجبور کردن راننده به آهستهرانی) گرده ماهی، برجستگی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a raised concrete or asphalt ridge, as in a parking lot, to discourage speeding.
• hump in a road or driveway made to decrease drivers of vehicles speed
دیکشنری تخصصی
[زمین شناسی] سرعت گیر
مترادف و متضاد
hindrance to speeding
Synonyms: Botts' dots, silent policeman, sleeping policeman
جملات نمونه
1. Local residents are asking for speed bumps to be installed in their street.
[ترجمه ترگمان]ساکنان محلی خواستار ایجاد برآمدگی در خیابان خود هستند
[ترجمه گوگل]ساکنین محلی درخواست می کنند تا در خیابان ها نصب شود
[ترجمه گوگل]ساکنین محلی درخواست می کنند تا در خیابان ها نصب شود
2. Down the road, these are speed bumps to address.
[ترجمه ترگمان]در پایین جاده، اینها به سرعت برخورد می کنند
[ترجمه گوگل]در پایین جاده ها، این ها به سرعت رد می شوند
[ترجمه گوگل]در پایین جاده ها، این ها به سرعت رد می شوند
3. Rob hit the speed bumps fast, a nonverbal message to the guard.
[ترجمه ترگمان]راب با سرعت به سرعت ضربه زد، یک پیام غیر کلامی به گارد
[ترجمه گوگل]راب ضربه سریع به سرعت، یک پیام غیرواقعی به محافظ
[ترجمه گوگل]راب ضربه سریع به سرعت، یک پیام غیرواقعی به محافظ
4. It stopped an admiring eye like a visual speed bump.
[ترجمه ترگمان]با نگاه تحسین آمیزی مثل یک ضربه ناگهانی، از یک چشم تحسین شد
[ترجمه گوگل]این یک چشم عاشقانه مانند سر و صدا سرعت بصری را متوقف کرد
[ترجمه گوگل]این یک چشم عاشقانه مانند سر و صدا سرعت بصری را متوقف کرد
5. Passenger vehicle sales hit speed bump in July.
[ترجمه ترگمان]فروش خودرو مسافربری در ماه ژوئیه به bump سرعت رسید
[ترجمه گوگل]فروش خودرو مسافری در ماه جولای با افت سرعت مواجه شد
[ترجمه گوگل]فروش خودرو مسافری در ماه جولای با افت سرعت مواجه شد
6. Think of it like a speed bump on the road to success.
[ترجمه ترگمان]به این فکر کن که یه ضربه سریع تو جاده به موفقیت برسه
[ترجمه گوگل]فکر می کنم از آن به عنوان یک ضربه سرعت در راه موفقیت است
[ترجمه گوگل]فکر می کنم از آن به عنوان یک ضربه سرعت در راه موفقیت است
7. And if you need to clear a speed bump without holding your breath, one need only push a button to raise the car by 4 cm.
[ترجمه ترگمان]و اگر نیاز دارید که بدون نگه داشتن نفس، یک ضربه سریع را تمیز کنید، تنها کافیست یک دکمه را فشار دهید تا ماشین را تا ۴ سانتیمتر بالا ببرید
[ترجمه گوگل]و اگر شما نیاز به پاک کردن سرعت ضربه و بدون نفس خود را نگه دارید، تنها نیاز به فشار دادن یک دکمه برای بالا بردن ماشین با 4 سانتی متر است
[ترجمه گوگل]و اگر شما نیاز به پاک کردن سرعت ضربه و بدون نفس خود را نگه دارید، تنها نیاز به فشار دادن یک دکمه برای بالا بردن ماشین با 4 سانتی متر است
8. But the resolution hit a speed bump of its own.
[ترجمه ترگمان]اما این تصمیم به سرعت خودش را به خطر انداخت
[ترجمه گوگل]اما این رزولوشن از سرعت خود در برابر سرعت برخوردار است
[ترجمه گوگل]اما این رزولوشن از سرعت خود در برابر سرعت برخوردار است
9. There's even a mechanical speed bump that generates electricity every time a car passes.
[ترجمه ترگمان]حتی یک ضربه مکانیکی هم وجود دارد که هر بار که یک ماشین عبور می کند الکتریسیته تولید می کند
[ترجمه گوگل]حتی یک ضربه ی مکانیکی نیز وجود دارد که هر بار که ماشین عبور می کند، برق تولید می شود
[ترجمه گوگل]حتی یک ضربه ی مکانیکی نیز وجود دارد که هر بار که ماشین عبور می کند، برق تولید می شود
10. He admitted that efforts to keep pressure on across that network hit a "speed bump" when the "Arab Spring" swept U. S. -friendly governments, and counterterrorism personnel, out of office.
[ترجمه ترگمان]او پذیرفت که تلاش ها برای حفظ فشار بر روی این شبکه زمانی که \"بهار عربی\" شروع شد، به یک \"ضربه سرعت\" برخورد کرد اس دولت های صمیمی، و پرسنل ضدتروریسم، خارج از قدرت
[ترجمه گوگل]او اعتراف کرد که تلاش برای فشار بر روی آن شبکه، هنگامی که 'بهار عربی'، U S - دولت های دوستانه و کارکنان ضد تروریستی را خارج از دفتر قرار داد، به یک 'ضربه سرعت' ضربه زد
[ترجمه گوگل]او اعتراف کرد که تلاش برای فشار بر روی آن شبکه، هنگامی که 'بهار عربی'، U S - دولت های دوستانه و کارکنان ضد تروریستی را خارج از دفتر قرار داد، به یک 'ضربه سرعت' ضربه زد
11. Internet advertising, until recently flourishing, is hitting its first speed bump.
[ترجمه ترگمان]تبلیغات اینترنتی، تا زمانی که به تازگی در حال شکوفایی است، ضربه اول خود را می زند
[ترجمه گوگل]تبلیغات اینترنتی، تا همین اواخر شکوفا می شود، اولین ضربه سرعت خود را می کشد
[ترجمه گوگل]تبلیغات اینترنتی، تا همین اواخر شکوفا می شود، اولین ضربه سرعت خود را می کشد
12. The roughest road they will likely encounter is a parking lot studded with speed bumps.
[ترجمه ترگمان]The که به احتمال زیاد با آن مواجه می شوند، پارکینگ پر از تکان ها و bumps است
[ترجمه گوگل]شایسته ترین جاده ای که احتمالا با آن مواجه می شود، یک پارکینگ با سرعت بالا است
[ترجمه گوگل]شایسته ترین جاده ای که احتمالا با آن مواجه می شود، یک پارکینگ با سرعت بالا است
13. Flying over a mascon will be like driving over a speed bump, jolting the two ships and causing them to shake a bit relative to each other.
[ترجمه ترگمان]پرواز بر روی یک کشتی مانند رانندگی بر روی یک تصادف سرعتی است که این دو کشتی را تکان می دهد و باعث می شود که آن ها کمی نسبت به هم تکان بخورند
[ترجمه گوگل]پرواز بیش از یک mascon مانند رانندگی از دست دادن سرعت، jolting دو کشتی و باعث آنها را به لرزش کمی نسبت به یکدیگر است
[ترجمه گوگل]پرواز بیش از یک mascon مانند رانندگی از دست دادن سرعت، jolting دو کشتی و باعث آنها را به لرزش کمی نسبت به یکدیگر است
14. Whether or not a dry spell is a mere speed bump or a brick wall is determined by your own perception of it.
[ترجمه ترگمان]چه یک طلسم خشک تنها یک ضربه سرعت است یا یک دیوار آجری به وسیله درک خودتان از آن تعیین می شود
[ترجمه گوگل]این که آیا یک طلسم خشک، یک سر و صدا و یا یک دیوار آجری است که توسط ادراک خود از آن تعیین شده است
[ترجمه گوگل]این که آیا یک طلسم خشک، یک سر و صدا و یا یک دیوار آجری است که توسط ادراک خود از آن تعیین شده است
پیشنهاد کاربران
سرعت گیر
کاهنده ی سرعت
کاهنده ی سرعت
مانع
دست انداز
کلمات دیگر: