تسبیح، سلاح برداری، میله، اسباب
arming
تسبیح، سلاح برداری، میله، اسباب
انگلیسی به فارسی
مسلح کردن، مجهز کردن
انگلیسی به انگلیسی
• act of preparation for war by equipping with weapons
جملات نمونه
1. arming the soldiers for battle
سربازان را برای جنگ مسلح کردن
2. In arming the dictator, the US was creating a Frankenstein who would threaten their influence in the region.
[ترجمه ترگمان]در مسلح کردن دیکتاتور، ایالات متحده در حال ایجاد a بود که تاثیر آن ها را در منطقه تهدید می کرد
[ترجمه گوگل]در امر مسلح کردن دیکتاتور، ایالات متحده یک فرانکنشتاین ایجاد کرد که نفوذ خود را در منطقه تهدید می کند
[ترجمه گوگل]در امر مسلح کردن دیکتاتور، ایالات متحده یک فرانکنشتاین ایجاد کرد که نفوذ خود را در منطقه تهدید می کند
3. Arming the police doesn't deter crime.
[ترجمه ترگمان]اما پلیس جنایت را مرعوب نمی سازد
[ترجمه گوگل]پلیس مقابله با جرایم را تضعیف نمی کند
[ترجمه گوگل]پلیس مقابله با جرایم را تضعیف نمی کند
4. Nobody knows who is arming the terrorists.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی داند که چه کسی تروریست ها را مسلح می کند
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی داند که تروریست ها را چگونه مسلح می کند
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی داند که تروریست ها را چگونه مسلح می کند
5. The two opponents are arming for the fight.
[ترجمه ترگمان]دو حریف برای مبارزه مسلح هستند
[ترجمه گوگل]دو مخالف برای مبارزه مسلح می شوند
[ترجمه گوگل]دو مخالف برای مبارزه مسلح می شوند
6. The country was arming against the enemy.
[ترجمه ترگمان]کشور مسلح به دشمن بود
[ترجمه گوگل]این کشور در برابر دشمن مسلح شد
[ترجمه گوگل]این کشور در برابر دشمن مسلح شد
7. Both sides are arming themselves for the coming debate on the minimum wage, which could be nasty.
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف خود را برای بحث در مورد حداقل حقوق که ممکن است زننده باشد مسلح می کنند
[ترجمه گوگل]هر دو طرف خود را برای بحث و گفتگو در مورد حداقل دستمزد، که می تواند تند و زننده باشد، مسلح می کند
[ترجمه گوگل]هر دو طرف خود را برای بحث و گفتگو در مورد حداقل دستمزد، که می تواند تند و زننده باشد، مسلح می کند
8. Typically, the arming of a merchant vessel involved mounting eight six-inch guns on the ship.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول مسلح کردن یک کشتی بازرگانی که شامل هشت توپ شش اینچی در کشتی بود
[ترجمه گوگل]به طور معمول، تیراندازی یک کشتی تجاری شامل نصب هشت اسلحه 6 اینچ بر روی کشتی بود
[ترجمه گوگل]به طور معمول، تیراندازی یک کشتی تجاری شامل نصب هشت اسلحه 6 اینچ بر روی کشتی بود
9. The enemy is arming.
[ترجمه ترگمان]دشمن مسلح می شود
[ترجمه گوگل]دشمن مسلح است
[ترجمه گوگل]دشمن مسلح است
10. The bomb should have a radio-controlled arming device, he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت که این بمب باید یک وسیله نقلیه مجهز به رادیو داشته باشد
[ترجمه گوگل]او گفت که این بمب باید یک دستگاه مسلح رادیویی داشته باشد
[ترجمه گوگل]او گفت که این بمب باید یک دستگاه مسلح رادیویی داشته باشد
11. Loyalists are rumoured to be arming themselves, with a view to throwing the federal government out of the kingdom.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که Loyalists در حال مسلح کردن خود با هدف انداختن دولت فدرال به خارج از این کشور هستند
[ترجمه گوگل]به اعتقاد وی، به اعتقاد وی، دولت فدرال در خارج از پادشاهی قرار دارد
[ترجمه گوگل]به اعتقاد وی، به اعتقاد وی، دولت فدرال در خارج از پادشاهی قرار دارد
12. Periodically and duly scavenged the dung and arming which in the surface of roller.
[ترجمه ترگمان]به طور متناوب و به موقع مدفوع و مسلح کردن آن را در سطح of قرار دهید
[ترجمه گوگل]به صورت دوره ای و به طور مرتب کود را تخلیه و مسلح کردن که در سطح غلتک
[ترجمه گوگل]به صورت دوره ای و به طور مرتب کود را تخلیه و مسلح کردن که در سطح غلتک
13. The U. S. is arming Saudi Arabia.
[ترجمه ترگمان]U اس مسلح کردن عربستان سعودی است
[ترجمه گوگل]U S مسلح عربستان سعودی است
[ترجمه گوگل]U S مسلح عربستان سعودی است
پیشنهاد کاربران
مسلح کردن
arming ( علوم نظامی )
واژه مصوب: مسلح کردن
تعریف: تغییر وضعیت سلاح یا مهمات از حالت ضامن به حالت آماده برای شروع آتش
واژه مصوب: مسلح کردن
تعریف: تغییر وضعیت سلاح یا مهمات از حالت ضامن به حالت آماده برای شروع آتش
کلمات دیگر: