چسبیدن به
cling to
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• hang on to; stick to, adhere to; stay close to; remain faithful to
جملات نمونه
1. I still cling to the hope that he's alive.
[ترجمه امیری] من هنوز امید دارم که او زنده است.
[ترجمه ترگمان]من هنوز به امید این امید هستم که او زنده است[ترجمه گوگل]من هنوز به این امید که زنده ام
2. You can't cling to the past, because no matter how tightly you hold on, it's already gone.
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی به گذشته غلبه کنی، چون مهم نیست چقدر محکم نگهش داری، از الان رفته
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید به گذشته برسید، زیرا مهم نیست که چقدر محکم نگه دارید، در حال حاضر رفته اید
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید به گذشته برسید، زیرا مهم نیست که چقدر محکم نگه دارید، در حال حاضر رفته اید
3. The really great love not stubbornly cling to it,but at the crucial moment just let him free.
[ترجمه ترگمان]عشق واقعی که لجوجانه به آن چسبیده اند، اما در لحظه تعیین کننده، او را آزاد کنید
[ترجمه گوگل]عاشقانه واقعا عاشقانه به آن اعتماد ندارید، اما در لحظات حیاتی فقط او را آزاد کنید
[ترجمه گوگل]عاشقانه واقعا عاشقانه به آن اعتماد ندارید، اما در لحظات حیاتی فقط او را آزاد کنید
4. The birds cling to the wall and nibble at the brickwork.
[ترجمه ترگمان]پرندگان به دیوار چسبیده اند و به the گاز می زنند
[ترجمه گوگل]پرندگان به دیوار چسبیده و در آجری قرار دارند
[ترجمه گوگل]پرندگان به دیوار چسبیده و در آجری قرار دارند
5. Some people had to cling to trees as the flash flood bowled them over.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم مجبور بودند همان طور که سیل برق آن ها را از هم انداخته بود به درخت ها چنگ بزنند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم باید به درختان چسبیده باشند؛ زیرا سیل های فوری آنها را به هم زدند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم باید به درختان چسبیده باشند؛ زیرا سیل های فوری آنها را به هم زدند
6. Wet clothes cling to the body.
[ترجمه ترگمان]لباس های خیس چسبیده به بدن
[ترجمه گوگل]لباس های مرطوب به بدن می چسبند
[ترجمه گوگل]لباس های مرطوب به بدن می چسبند
7. They still cling to many of the old shibboleths of education.
[ترجمه ترگمان]آن ها هنوز به بسیاری از داستان های قدیمی آموزش و تربیت تعلق دارند
[ترجمه گوگل]آنها هنوز به بسیاری از مدارس قدیمی آموزش می پردازند
[ترجمه گوگل]آنها هنوز به بسیاری از مدارس قدیمی آموزش می پردازند
8. The whole party will cling to their leader very determinedly.
[ترجمه ترگمان]تمام افراد گروه با عزم جزم به رهبر خود چسبیده اند
[ترجمه گوگل]کل حزب به شدت به رهبر خود نزدیک می شود
[ترجمه گوگل]کل حزب به شدت به رهبر خود نزدیک می شود
9. He had one last hope to cling to.
[ترجمه ترگمان]آخرین امید را هم داشت که به آن بچسبد
[ترجمه گوگل]او آخرین امیدواری برای پیوستن داشت
[ترجمه گوگل]او آخرین امیدواری برای پیوستن داشت
10. Don't cling to the kerb when you're driving.
[ترجمه ترگمان]وقتی داری رانندگی می کنی به جدول بچسبی
[ترجمه گوگل]وقتی رانندگی می کنید، به محاصره نشوید
[ترجمه گوگل]وقتی رانندگی می کنید، به محاصره نشوید
11. Dark clouds cling to the mountains.
[ترجمه ترگمان]ابره ای تیره به کوهستان چسبیده اند
[ترجمه گوگل]ابرهای تیره به کوه ها چسبیده اند
[ترجمه گوگل]ابرهای تیره به کوه ها چسبیده اند
12. The cat tried to cling to the edge by its claws.
[ترجمه ترگمان]گربه سعی کرد به لبه پنجه خود بچسبد
[ترجمه گوگل]گربه سعی کرد با پنجه هایش به لبه برسد
[ترجمه گوگل]گربه سعی کرد با پنجه هایش به لبه برسد
13. Small children cling to their mothers.
[ترجمه ترگمان]بچه های کوچک به مادرشان چسبیده اند
[ترجمه گوگل]بچه های کوچک به مادرانشان می چسبند
[ترجمه گوگل]بچه های کوچک به مادرانشان می چسبند
14. The British prime minister is too apt to cling to Washington's apron strings.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر بریتانیا بیش از آن است که به رشته های مربوط به پیش بند واشنگتن بچسبد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر بریتانیا بسیار مناسب است که به رشته های پرده ای واشنگتن برسد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر بریتانیا بسیار مناسب است که به رشته های پرده ای واشنگتن برسد
15. He appears determined to cling to power.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد مصمم است که به قدرت بچسبد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد مصمم است که به قدرت برسد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد مصمم است که به قدرت برسد
پیشنهاد کاربران
محکم جایی را گرفتن
برای مثال
They clung tightly to each other
آنها همدیگر را محکم گرفتند
( Clung= past of cling )
برای مثال
They clung tightly to each other
آنها همدیگر را محکم گرفتند
( Clung= past of cling )
پایبند بودن
رعایت کردن
پیروی کردن
رعایت کردن
پیروی کردن
امیدداشتن
محکم چسپیدن به
بیش وابسته بودن به
پایبند ماندن به
بیش وابسته بودن به
پایبند ماندن به
کلمات دیگر: