1. The young reporter muckrakes at every opportunity.
[ترجمه ترگمان]گزارشگر جوان در هر فرصتی دست به گریبان بود
[ترجمه گوگل]خبرنگار جوان در هر فرصتی می تواند درک کند
2. Two of the candidates complained of unfair muckraking during the election campaign.
[ترجمه ترگمان]دو تن از نامزدها از muckraking ناعادلانه در طی کمپین انتخاباتی شکایت کردند
[ترجمه گوگل]دو نفر از نامزدها در جریان مبارزات انتخاباتی شکایت کردند که در صورت عدم توافق،
3. He muckraked his political rivals with great relish.
[ترجمه ترگمان]رقیبان سیاسی خود را با رغبت بسیار به هم پیوند می داد
[ترجمه گوگل]او مخالفان سیاسی خود را با لذت عظیم مخلوط کرد
4. There was so much muckraking about his family life that he decided not to stand for election.
[ترجمه ترگمان]در مورد زندگی خانوادگی او چیزهای زیادی وجود داشت که تصمیم گرفت در انتخابات شرکت نکند
[ترجمه گوگل]در مورد زندگی خانوادگی او بسیار جسورانه بود و تصمیم گرفت که در انتخابات شرکت نکند
5. The Prime Minister ac-cused opposition leaders of muck-raking.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر، leaders -، از رهبران اپوزیسیون of - muck
[ترجمه گوگل]نخست وزیر مخالفان رهبران مخالفان را به قتل رسیده است
6. A war of words continued for months, the defeated candidates complaining of unfair muckraking.
[ترجمه ترگمان]چند ماه، جنگ لفظی ادامه یافت، نامزدهای شکست خورده از muckraking ناعادلانه شکایت کردند
[ترجمه گوگل]یک کلمه از کلمات برای ماه ها ادامه یافت و نامزدها شکست خوردند که شکایات ناخوشایندی ناخوشایند داشتند
7. Similarly the moral crusaders, newspaper proprietors and muck-raking journalists should be called off.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، صلیبیون اخلاقی، روزنامه proprietors و muck - را باید لغو کرد
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، صهیونیستان صهیونیست، روزنامه نگاران و روزنامه نگارانی که می خواهند از بین بروند، باید از بین بروند