• first training of new soldiers in which they learn fundamental knowledge
basic training
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. New recruits undergo six weeks' basic training at this naval base.
[ترجمه ترگمان]نیروهای جدید در این پایگاه نیروی دریایی شش هفته آموزش پایه می بینند
[ترجمه گوگل]سربازان جدید تحت آموزش پایه شش هفته در این پایگاه نیروی دریایی قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]سربازان جدید تحت آموزش پایه شش هفته در این پایگاه نیروی دریایی قرار می گیرند
2. The soldiers were put through eight weeks of basic training.
[ترجمه ترگمان]سربازان هشت هفته از آموزش های مقدماتی را گذرانده بودند
[ترجمه گوگل]سربازان از طریق هشت هفته آموزش پایه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]سربازان از طریق هشت هفته آموزش پایه قرار گرفتند
3. During the first weeks of basic training recruits are not permitted to walk out.
[ترجمه ترگمان]در طی هفته های اول آموزش ابتدایی، اجازه خروج از کشور را ندارند
[ترجمه گوگل]در طول هفته های اول آموزش پایه افراد مجاز به راه رفتن نیستند
[ترجمه گوگل]در طول هفته های اول آموزش پایه افراد مجاز به راه رفتن نیستند
4. This is the reward for hours of basic training.
[ترجمه ترگمان]این پاداش ساعت ها آموزش پایه است
[ترجمه گوگل]این پاداش ساعت ساعت آموزش پایه است
[ترجمه گوگل]این پاداش ساعت ساعت آموزش پایه است
5. The further we got into basic training the more obsessive I got about it.
[ترجمه ترگمان]هر چه بیشتر به آموزش های اولیه the دچار شده بودم، بیشتر به آن فکر می کردم
[ترجمه گوگل]بیشتر ما به آموزش پایه وارد شدیم وسواس بیشتری در مورد آن داشتم
[ترجمه گوگل]بیشتر ما به آموزش پایه وارد شدیم وسواس بیشتری در مورد آن داشتم
6. Egan's four-stage problem management model, so essential in basic training, is also regarded as applicable to management problems.
[ترجمه ترگمان]مدل مدیریت مشکل چهار مرحله ای اگان، که در آموزش پایه بسیار مهم است، همچنین به عنوان مشکلات مدیریتی نیز در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]مدل مدیریت مشکل چهار مرحله ایگان، که در آموزش پایه بسیار ضروری است، همچنین در مورد مشکلات مدیریتی مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]مدل مدیریت مشکل چهار مرحله ایگان، که در آموزش پایه بسیار ضروری است، همچنین در مورد مشکلات مدیریتی مورد توجه قرار گرفته است
7. The continuing theme during basic training will be interviewing skills, without which the advisory process may not get under way.
[ترجمه ترگمان]ادامه موضوع در طول آموزش پایه، با مهارت مصاحبه خواهد کرد، بدون این که این فرآیند مشورتی ممکن است در حال انجام باشد
[ترجمه گوگل]موضوع مداوم در طول آموزش ابتدایی، مصاحبه با مهارتهاست، بدون آن فرآیند مشاوره ممکن است در جریان باشد
[ترجمه گوگل]موضوع مداوم در طول آموزش ابتدایی، مصاحبه با مهارتهاست، بدون آن فرآیند مشاوره ممکن است در جریان باشد
8. The total length of the basic training process is often debated.
[ترجمه ترگمان]طول کل فرآیند آموزش ابتدایی اغلب مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]طول کل دوره آموزش پایه اغلب مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]طول کل دوره آموزش پایه اغلب مورد بحث قرار می گیرد
9. The basic training is amazingly quick.
[ترجمه ترگمان]آموزش پایه به طرز شگفت آوری سریع است
[ترجمه گوگل]آموزش پایه شگفت آور سریع است
[ترجمه گوگل]آموزش پایه شگفت آور سریع است
10. You should spend time on basic training, not on those flourishes.
[ترجمه ترگمان]شما باید وقت خود را صرف آموزش پایه کنید، نه در مورد آن ها
[ترجمه گوگل]شما باید در آموزش های اولیه، نه در آن شکوفایی ها صرف کنید
[ترجمه گوگل]شما باید در آموزش های اولیه، نه در آن شکوفایی ها صرف کنید
11. But the training load of basic training phase, especially for training times, quantity and strength are higher than Chinese Track and Field Training Outline obviously.
[ترجمه ترگمان]اما بار آموزشی در مرحله آموزش ابتدایی، به ویژه برای زمان آموزش، کمیت و قدرت بیشتر از Outline Track و فیلد آموزشی چین است
[ترجمه گوگل]اما میزان تمرین فاز آموزش ابتدایی، به خصوص برای دوره های آموزشی، کمیت و قدرت، به وضوح بالاتر از چارچوب آموزش چارچوب آموزشی چین است
[ترجمه گوگل]اما میزان تمرین فاز آموزش ابتدایی، به خصوص برای دوره های آموزشی، کمیت و قدرت، به وضوح بالاتر از چارچوب آموزش چارچوب آموزشی چین است
12. Divings training contains the quality basic training and skill basic training.
[ترجمه ترگمان]آموزش divings شامل آموزش پایه کیفی و آموزش پایه مهارت است
[ترجمه گوگل]تمرینات غواصی شامل آموزش های پایه ای با کیفیت و آموزش پایه مهارت می باشد
[ترجمه گوگل]تمرینات غواصی شامل آموزش های پایه ای با کیفیت و آموزش پایه مهارت می باشد
13. The two - day training is basic training, and in the evening arrangements are against division.
[ترجمه ترگمان]این آموزش دو روزه، آموزش پایه است، و در ترتیبات عصر در حال تقسیم است
[ترجمه گوگل]آموزش دو روزه آموزش پایه ای است و در برنامه های شبانه علیه تقسیم بندی است
[ترجمه گوگل]آموزش دو روزه آموزش پایه ای است و در برنامه های شبانه علیه تقسیم بندی است
14. The CNC machine operator only needs basic training and skills, enough to supervise several machines.
[ترجمه ترگمان]اپراتور ماشینی CNC تنها به آموزش و مهارت های پایه نیاز دارد که برای نظارت بر چندین ماشین کفایت می کند
[ترجمه گوگل]اپراتور دستگاه CNC تنها نیاز به آموزش اولیه و مهارت های لازم برای نظارت بر چند دستگاه دارد
[ترجمه گوگل]اپراتور دستگاه CNC تنها نیاز به آموزش اولیه و مهارت های لازم برای نظارت بر چند دستگاه دارد
15. We're in basic training; this is all about cranking it up a notch.
[ترجمه ترگمان]ما در تمرینات پایه هستیم؛ این همش درباره اینه که یه شکاف ایجاد کنیم
[ترجمه گوگل]ما در آموزش پایه هستیم این همه چیز این است که آن را یک پیکان قرار دهید
[ترجمه گوگل]ما در آموزش پایه هستیم این همه چیز این است که آن را یک پیکان قرار دهید
پیشنهاد کاربران
آموزش مقدماتی، تمرینات پایه ای، تعلیم مقدماتی ، مثلا در بحث نظامی به عنوانی دوره اموزشی میگن
کلمات دیگر: