مونک سازی
feminization
مونک سازی
انگلیسی به فارسی
مؤنثسازی
زنانگی، مونی سازی
انگلیسی به انگلیسی
• act of making feminine; process of becoming feminized; taking on of female sexual characteristics; acquiring female characteristics by the male (also feminisation)
جملات نمونه
1. His particular hobby-horse, the feminization of titles, illustrates his argument.
[ترجمه ترگمان]اسب مخصوص سرگرمی او، یعنی اسب titles، استدلال خود را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]اسب حیوانات خاص خود، زنانه سازی عناوین، استدلال او را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]اسب حیوانات خاص خود، زنانه سازی عناوین، استدلال او را نشان می دهد
2. Steroid use causes male feminization and female masculinization.
[ترجمه ترگمان]استروئید درمان رو با استفاده از causes مذکر و مونث استفاده می کنه
[ترجمه گوگل]استفاده از استروئید باعث فمینیستی مرد و زن بودن زن می شود
[ترجمه گوگل]استفاده از استروئید باعث فمینیستی مرد و زن بودن زن می شود
3. Feminization in enws is a notable phenomenon during the period of post - modernization .
[ترجمه ترگمان]feminization در enws پدیده ای قابل توجه در طول دوره پس از مدرن سازی است
[ترجمه گوگل]زنانگی در ناخودآگاه پدیده قابل توجهی در دوره پس از مدرن سازی است
[ترجمه گوگل]زنانگی در ناخودآگاه پدیده قابل توجهی در دوره پس از مدرن سازی است
4. Testicular feminization syndrome, the most common type of male pseudohermaphroditism, is an X - linked recessive disorder.
[ترجمه ترگمان]سندرم Testicular feminization، رایج ترین نوع pseudohermaphroditism مذکر، یک اختلال مغلوب مرتبط با X است
[ترجمه گوگل]سندرم فمینیستی حسی، شایع ترین نوع شبه فورماتوریستی مردانه، یک اختلال مغزی مرتبط با X است
[ترجمه گوگل]سندرم فمینیستی حسی، شایع ترین نوع شبه فورماتوریستی مردانه، یک اختلال مغزی مرتبط با X است
5. The way is the feminization of culture as the standard, women's clothing, dress, female behavior, women - loving.
[ترجمه ترگمان]این روش feminization فرهنگ به عنوان استاندارد، لباس زنانه، لباس، رفتار زنانه، زنان عاشق است
[ترجمه گوگل]راه زن بودن فرهنگ به عنوان استاندارد، لباس زنانه، لباس، رفتار زنانه، عشق ورزیدن به زنان است
[ترجمه گوگل]راه زن بودن فرهنگ به عنوان استاندارد، لباس زنانه، لباس، رفتار زنانه، عشق ورزیدن به زنان است
6. METHODS Cilnidipine was synthesized from cinnamyl alcohol by esterification, feminization and condensation - cyclization.
[ترجمه ترگمان]روش ها Cilnidipine از الکل cinnamyl توسط esterification، feminization و condensation - cyclization سنتز شد
[ترجمه گوگل]روش Cilnidipine از سینامیل الکل توسط استرینگ، feminization و تراکم - cyclization سنتز شد
[ترجمه گوگل]روش Cilnidipine از سینامیل الکل توسط استرینگ، feminization و تراکم - cyclization سنتز شد
7. The general trend is that the lower temperature favoured feminization, while higher temperature favoured masculization.
[ترجمه ترگمان]گرایش کلی این است که دمای پایین تر favoured است در حالی که دمای بالاتر favoured است
[ترجمه گوگل]روند کلی این است که درجه حرارت پایین تر، فمینیستی را ترجیح می دهد، در حالی که درجه حرارت بالاتر فیزیوتراپی است
[ترجمه گوگل]روند کلی این است که درجه حرارت پایین تر، فمینیستی را ترجیح می دهد، در حالی که درجه حرارت بالاتر فیزیوتراپی است
8. Notably, Snyder's team did not detect any of the estrogenic compounds that have been implicated in the feminization of fish in either the source water or the treated drinking water.
[ترجمه ترگمان]قابل ذکر است که گروه اسنایدر هیچ یک از ترکیبات estrogenic که در the ماهی در آب منبع یا آب آشامیدنی تیمار شده، دخیل بوده اند را شناسایی نکرده است
[ترجمه گوگل]به طور مشخص، تیم اسنایدر هیچ کدام از ترکیبات استروژنیک را که در فمینیست شدن ماهی ها در آب منبع یا آب آشامیدنی تحت درمان قرار گرفته است شناسایی نمی کند
[ترجمه گوگل]به طور مشخص، تیم اسنایدر هیچ کدام از ترکیبات استروژنیک را که در فمینیست شدن ماهی ها در آب منبع یا آب آشامیدنی تحت درمان قرار گرفته است شناسایی نمی کند
9. In fact, when you see the real narcissistic homoerotism, they would be out of your expect. Because you don't see who is masculinization and who is feminization from in person factors.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، وقتی شما خودشیفتگی واقعی را می بینید، آن ها از انتظارات شما خارج می شوند چون شما نمی بینید که چه کسی masculinization است و چه کسی از عوامل انسانی متمایز است
[ترجمه گوگل]در حقیقت، زمانی که شما می بینید homoerotism واقعی نارسیسیستی، آنها از انتظار شما خارج می شوند از آنجا که شما نمی بینید که مردانگی چیست و زنانه از عوامل فردی است
[ترجمه گوگل]در حقیقت، زمانی که شما می بینید homoerotism واقعی نارسیسیستی، آنها از انتظار شما خارج می شوند از آنجا که شما نمی بینید که مردانگی چیست و زنانه از عوامل فردی است
پیشنهاد کاربران
زنانه سازی
پوشاندن لباس های زنان بر تن فردی ( ( معمولاً در زن سروری و ارباب اسلیوی ، به دیستور سلطه گر ، مرد سلطه پذیر چنین می کند. ) ) زنانه سازی
Feminization = Feminisation
Act of making feminine
Noun
Act of making feminine
Noun
مونث سازی ، زنانه شدن
feminization ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: زنانه سازی
تعریف: جایگزین کردن ویژگی های جنس مؤنث در مذکر
واژه مصوب: زنانه سازی
تعریف: جایگزین کردن ویژگی های جنس مؤنث در مذکر
کلمات دیگر: