کلمه جو
صفحه اصلی

great depression

انگلیسی به فارسی

افسردگی شدید


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the decade of the 1930s in the United States and other countries, characterized by extreme economic hardship; the Depression.

جملات نمونه

1. Many people lost their jobs in the great depression of the 1930s.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم شغل خود را در رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ از دست دادند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم در رکود بزرگ دهه 1930 شغل خود را از دست دادند

2. America went off the gold standard after the Great Depression.
[ترجمه ترگمان]بعد از رکود بزرگ آمریکا، آمریکا از استاندارد طلا خارج شد
[ترجمه گوگل]امریکا بعد از رکود بزرگ استاندارد استاندارد طلا را از دست داد

3. The last great depression took Orwell out on to the road, on a quest for the meanings of mass poverty.
[ترجمه ترگمان]آخرین افسردگی بزرگ، اورول را به جاده کشاند، به دنبال معانی فقر انبوه
[ترجمه گوگل]آخرین افسردگی بزرگ Orwell Orwell را در مسیری برای تلاش برای معانی فقر توده ای گذراند

4. The financial crises of the 1920s and the Great Depression of the 1930s had brought capitalism to the edge of extinction.
[ترجمه ترگمان]بحران های مالی دهه ۱۹۲۰ و رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰، سرمایه داری را به خطر انقراض کشانده بود
[ترجمه گوگل]بحران مالی دهه 1920 و رکود بزرگ دهه 1930 سرمایه داری را به لبه انقراض آورده است

5. Has the experience of the Great Depression, which has helped to form my views of crofting, any validity now?
[ترجمه ترگمان]آیا تجربه رکود اقتصادی بزرگ، که به شکل گیری دیدگاه های من در مورد crofting کمک کرده است، اکنون اعتبار دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا تجربه ی افسردگی بزرگ، که در ایجاد دیدگاه های من در مورد کوه نوردی، هر گونه اعتبار دارد، اکنون وجود دارد؟

6. What came instead were world wars, a Great Depression, a Holocaust, and threats of nuclear destruction.
[ترجمه ترگمان]آنچه در عوض جنگ های جهانی بود، بحران بزرگ، هولوکاست، و تهدید تخریب هسته ای بود
[ترجمه گوگل]به جای آن، جنگهای جهانی، رکود بزرگ، هولوکاست و تهدیدات تخریب هسته ای بود

7. The co-op went bankrupt during the Great Depression, said Gross, and maintenance slowly ground to a halt.
[ترجمه ترگمان]در طی رکود اقتصادی بزرگ، این موسسه ورشکست شد و تعمیرات به کندی متوقف شد
[ترجمه گوگل]گراس گفت که کارآفرین در دوران رکود بزرگ ورشکست شد و تعمیر و نگهداری به آرامی به پایان رسید

8. As the thirties was our last great depression it commands comparison with the great depression of the eighties.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این آخرین رکود بزرگ ماست، در مقایسه با رکود بزرگ دهه هشتاد، این آخرین افسردگی است
[ترجمه گوگل]همانطور که سیزدهمین آخرین افسردگی بزرگ ما بود، مقابله با افسردگی بزرگ دهه هشتاد دستور می داد

9. The war brought a sudden end to the Great Depression.
[ترجمه ترگمان]جنگ باعث پایان ناگهانی رکود بزرگ شد
[ترجمه گوگل]جنگ ناگهان به رکود بزرگ پایان داد

10. Treatment of blacks altered slightly with the great depression of the thirties and the economic boom of the wartime forties.
[ترجمه ترگمان]تصفیه سیاه پوستان کمی با رکود بزرگ سی و چند ساله و رونق اقتصادی دوران جنگ چند ساله تغییر کرد
[ترجمه گوگل]درمان سیاه پوستان کمی با رکود بزرگ دهه سی ساله و رونق اقتصادی سال های متمادی جنگ سرد تغییر کرد

11. No one foresaw the Great Depression of the thirties.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس پیش بینی کرده بود که بحران اقتصادی سی و چند ساله است
[ترجمه گوگل]هیچ کس پیش بینی رکود بزرگ دهه ی سی را نداشت

12. The photographs documented the anguish of the Great Depression.
[ترجمه ترگمان]عکس ها درد (افسردگی)بزرگ را مستند کردند
[ترجمه گوگل]عکسها عذاب رکود بزرگ را تایید کردند

13. Besides, labor disgraced itself in the Great Depression.
[ترجمه ترگمان]گذشته از این، کار خود را در رکود بزرگ اقتصادی قرار داده بود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، کار خود را در رکود بزرگ غرق کرد

14. Like Andrew Mellon on the eve of the Great Depression, Mr Paulson has struggled to communicate with, or understand the needs of, the common man.
[ترجمه ترگمان]مانند اندرو Mellon در آستانه بحران بزرگ افسردگی، آقای Paulson تلاش می کند با او ارتباط برقرار کند، یا نیازهای مردم عادی را درک کند
[ترجمه گوگل]آقای آندرل ملون در آستانه رکود بزرگ، آقای پائولسون تلاش کرده است با افراد معمولی ارتباط برقرار کند یا نیازهای آن را درک کند

پیشنهاد کاربران

رکود بزرگ، ایستایی بزرگ: به رکود گسترده اقتصادی جهان، یک دهه پیش از شروع جنگ جهانی دوم گفته می شود. شروع بحران بزرگ در دنیا با نوسان، اما در اغلب کشورهای جهان از سال ۱۹۲۹ بوده و پایان آن اواخر دهه ۱۹۳۰ یا اوایل ۱۹۴۰ بوده است. بحران بزرگ را می توان عمیق ترین، طولانی ترین و گسترده ترین بحران اقتصادی قرن بیستم دانست.

رکود بزرگ


کلمات دیگر: