کلمه جو
صفحه اصلی

unmeasurable

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of measurable.

• not able to be measured

جملات نمونه

1. In order to suppress the unmeasurable external disturbance, a novel predictive functional control (PFC) method with disturbance observer for no self-regulating process is presented.
[ترجمه ترگمان]به منظور سرکوب اغتشاش خارجی unmeasurable، یک روش مبتنی بر کنترل کارکردی جدید (PFC)با ناظر اختلال برای هیچ فرآیند قانونمند سازی ارائه نمی شود
[ترجمه گوگل]به منظور سرکوب اختلالات بی نظیر خارجی، یک روش کنترل پیش بینی کننده عملکرد (PFC) با مشاهدات ناگوار برای هیچ فرایند خودتنظیم ارائه شده است

2. "The value of dining with Buffett is unmeasurable in money, " said Duan.
[ترجمه ترگمان]Duan می گوید: \" ارزش غذا خوردن با بافت unmeasurable است \"
[ترجمه گوگل]دوان گفت: 'ارزش غذا خوردن با بافت در پول قابل اندازه گیری نیست '

3. Actually the symmetry in physics means unmeasurable for certain fundamental quantities.
[ترجمه ترگمان]در واقع تقارن در فیزیک به معنای unmeasurable برای مقادیر اساسی خاص است
[ترجمه گوگل]در واقع تقارن در فیزیک به معنی مقدار قابل توجهی برای مقادیر بنیادی خاص است

4. The deepness of his insight is unmeasurable.
[ترجمه ترگمان]The بینش او unmeasurable است
[ترجمه گوگل]عمق بینش او قابل سنجش نیست

5. We also analyzed the causes which result in unmeasurable phenomena.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین دلایل ناشی از پدیده unmeasurable را مورد بررسی قرار دادیم
[ترجمه گوگل]ما همچنین عللی را که منجر به پدیده های غیر قابل اندازه گیری می شود، تحلیل می کنیم

6. After a careful discussion on unmeasurable set, this essay concluded its characteristics and a common measurement of the set.
[ترجمه ترگمان]بعد از بحث دقیق در مورد مجموعه unmeasurable، این مقاله ویژگی های آن و یک ارزیابی مشترک از مجموعه را به پایان رساند
[ترجمه گوگل]پس از بحث دقیق در مورد مجموعه غیر قابل اندازه گیری، این مقاله ویژگی های آن و اندازه گیری مشترک از مجموعه

7. Moreover, when states are unmeasurable, a high-gain observer is used for implementing output feedback control of the missile.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، زمانی که ایالات unmeasurable هستند، یک ناظر با بهره بالا برای اجرای کنترل بازخورد خروجی موشک استفاده می شود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، هنگامی که مقادیر قابل اندازه گیری نیستند، برای نظارت بازخور خروجی از موشک استفاده می شود

8. In the Unmeasurable long river of time, dream is a channel which draws now nearer to the tomorrow.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان طولانی، رویا، یک کانال است که به فردا نزدیک تر می شود
[ترجمه گوگل]در طول زمان طولانی ناامید کننده، رویای یک کانال است که نزدیک شدن به فردا است

9. Conclusion: Thermograph has an unmeasurable singularity in early diagnosis of breast cancer.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: Thermograph یک تکین اساسی در تشخیص زودهنگام سرطان پستان دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری ترموگرافی در تشخیص زودهنگام سرطان پستان، یک خاصیت غیر قابل اندازه گیری دارد

10. This is the essence of the problem that qualitative costs pose for struggling organizations: they are both undeniable and unmeasurable.
[ترجمه ترگمان]این ماهیت مشکل است که هزینه های کیفی برای سازمان های درگیر مطرح می شود: آن ها هم undeniable و هم unmeasurable
[ترجمه گوگل]این ماهیت مشکل است که هزینه های کیفی برای سازمان های مبارزه ای که هر دو غیرقابل انکار و غیر قابل اندازه گیری هستند را ایجاد می کند

11. My youth seemed interminable because my personal identity was unclear, and in the resulting fog the gauge of time became unmeasurable.
[ترجمه ترگمان]جوانی من به نظر تمام نشدنی می آمد، زیرا هویت شخصی من روشن نبود، و در مه ناشی از آن سنجش زمان به تدریج تبدیل به unmeasurable شد
[ترجمه گوگل]جوانانم به نظر می رسید که بی نهایت به این خاطر بود که هویت شخصی من مشخص نبود و در نتیجه مه محدوده زمان ناممکن شد

12. Now he was looking at an expanse that was truly unmeasurable, and it appeared to go on forever.
[ترجمه ترگمان]حالا داشت به یک پهنه وسیع نگاه می کرد که واقعا unmeasurable بود و برای همیشه به نظر می رسید که ادامه دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او به یک گستره ای نگاه کرد که واقعا غیرممکن بود و به نظر می رسید برای همیشه برود

13. In this paper, an adaptive control system without "persistent excitation" and "strictly positive real" conditions is developed for non-minimum phase plant disturbed by unmeasurable disturbance.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، یک سیستم کنترل تطبیقی بدون \"تهییج مداوم\" و \"شرایط کاملا مثبت واقعی\" برای نیروگاه فاز غیر مینیمم با اختلال unmeasurable ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، یک سیستم کنترل تطبیقی ​​بدون �تحریک دائمی� و �شرایط واقعی کاملا مثبت� برای گیاه غیرمیزان فاز که با اختلالات غیر قابل اندازه گیری اختلال ایجاد می شود، توسعه داده می شود

پیشنهاد کاربران

قابل اندازه گیری


کلمات دیگر: