کلمه جو
صفحه اصلی

anonymity


معنی : گمنامی، بینامی
معانی دیگر : ناشناسی، بی نام و نشانی

انگلیسی به فارسی

گمنامی، بی‌نامی


ناشناس بودن، گمنامی، بینامی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the condition or quality of being anonymous.

- Hoping to preserve her anonymity, she left the letter unsigned and mailed it from another town.
[ترجمه ترگمان] در حالی که امیدوار بود نامش فاش نشود، نامه را امضا کرد و آن را از شهر دیگری پست کرد
[ترجمه گوگل] امید به حفظ ناشناسی او، نامه را بدون علامت ترک کرد و آن را از شهر دیگری ارسال کرد

• condition of being unknown, namelessness
anonymity is the state of not having your name or identity known.
the anonymity of something is the fact that it hides your identity.
the anonymity of a place is its lack of interesting features.

مترادف و متضاد

گمنامی (اسم)
obscurity, oblivion, anonymity

بینامی (اسم)
anonymity

جملات نمونه

1. the anonymity of a typewritten letter
بی نام و نشانی نامه ای ماشین شده

2. the police guaranteed the anonymity of the informer
پلیس عدم افشای نام خبررسان را تضمین کرد.

3. the beneficent man insisted on anonymity
مرد خیر اصرار کرد که نامش فاش نشود (گمنام باشد).

4. Every step will be taken to preserve your anonymity.
[ترجمه ترگمان]هر گامی برداشته خواهد شد تا گمنامی شما را حفظ کند
[ترجمه گوگل]هر گام برای محافظت از ناشناسیتان گرفته می شود

5. Some people prefer the anonymity of life in a big city.
[ترجمه ترگمان]برخی مردم گمنامی زندگی را در یک شهر بزرگ ترجیح می دهند
[ترجمه گوگل]بعضی افراد ترجیح می دهند ناشناس بودن زندگی در یک شهر بزرگ

6. One official, who spoke on condition of anonymity, said the White House took the threat very seriously.
[ترجمه ترگمان]یک مقام که نخواست نامش فاش شود گفت که کاخ سفید این تهدید را بسیار جدی گرفته است
[ترجمه گوگل]یک مقام رسمی که در شرایط نامعلومی سخن گفته بود، گفت که کاخ سفید این تهدید را بسیار جدی گرفت

7. Both mother and daughter, who have requested anonymity, are doing fine.
[ترجمه ترگمان]هر دو مادر و هم دختر که نخواستند نامشان فاش شود، خوب عمل می کنند
[ترجمه گوگل]هر دو مادر و دختر که نامعلوم را درخواست کرده اند، به خوبی کار می کنند

8. The person donating the money insisted on complete anonymity.
[ترجمه ترگمان]شخصی که این پول را اهدا کرده نخواست نامش فاش شود
[ترجمه گوگل]شخص اهداء پول اصرار داشت که ناشناس نباشد

9. This account helped the inclusion of anonymity for the rape defendant as well.
[ترجمه ترگمان]این حساب به گنجاندن نام متهم در مورد تجاوز نیز کمک کرده است
[ترجمه گوگل]این حساب کاربری همچنین شامل نامعلوم بودن متهمان تبصره شد

10. Guys who labor in anonymity for no return but fulfillment of their desire to help another.
[ترجمه ترگمان]بچه هایی که در گمنامی کار می کنند، اما باز هم آرزوی کمک به یکدیگر را دارند
[ترجمه گوگل]بچه هایی که به خاطر ناشناس بودن کار می کنند اما هیچ تلاشی برای بازگشت به دیگران ندارند

11. Following a reminder about the importance of anonymity, the meeting begins with the introduction of speakers or discussion leaders.
[ترجمه ترگمان]این دیدار پس از یادآوری اهمیت ناشناس بودن، با معرفی سخنگویان یا رهبران بحث آغاز می شود
[ترجمه گوگل]پس از یادآوری در مورد اهمیت ناشناس، جلسه با معرفی سخنرانان یا رهبران بحث آغاز می شود

12. She could no longer shelter behind anonymity; sometimes she felt that everyone had seen the famous calendar and those horrible films.
[ترجمه ترگمان]او دیگر نمی توانست پنهان بماند؛ گاه احساس می کرد که همه آن تقویم معروف و آن فیلم های وحشتناک را دیده اند
[ترجمه گوگل]او دیگر نمیتواند پشت نامحدود پناه ببرد گاهی اوقات او احساس کرد که همه آنها تقویم معروف و آن فیلم های وحشتناک را دیده بودند

13. That, combined with anonymity no matter how great your genius, would seem like a formula for disaster.
[ترجمه ترگمان]این، با اینکه بدون توجه به این که چقدر نبوغ شما بزرگ است، ترکیب می شود، به نظر می رسد که یک فرمول برای بلایای طبیعی باشد
[ترجمه گوگل]این، همراه با ناشناس بودن مهم نیست که چگونه نبوغ خود را بزرگ، به نظر می رسد یک فرمول برای فاجعه است

14. Laws protect the anonymity of the rape victim.
[ترجمه ترگمان]قوانینی که نامش فاش نشود، از قربانی تجاوز حمایت می کند
[ترجمه گوگل]قوانین محافظت از ناشناس بودن قربانی تجاوز جنسی است

15. Such is the brutality of war, and the anonymity on which it feeds.
[ترجمه ترگمان]این وحشیگری جنگ است و گمنامی که از آن تغذیه می کند
[ترجمه گوگل]چنین وحشیگری از جنگ و ناشناسی است که آن را تغذیه می کند

The beneficent man insisted on anonymity.

مرد خیر اصرار کرد که نامش فاش نشود (گمنام باشد).


the anonymity of a typewritten letter

بی‌نام و نشانی نام‌های ماشین‌شده


The police guaranteed the anonymity of the informer.

پلیس عدم افشای نام خبررسان را تضمین کرد.


پیشنهاد کاربران

بی نام و نشان نا شناس

ناشناس ماندن


کلمات دیگر: