کلمه جو
صفحه اصلی

junk


معنی : نی، جگن، اشغال، جنس اوراق و شکسته، قایق ته پهن چینی، بدور انداختن، بنجل شمردن
معانی دیگر : (فلز یا کاغذ یا شیشه یا پارچه ی کهنه که می توان بخشی از آن را برای کاربرد مجدد آماده کرد) آهن پاره، تخته ی شکسته پکسته، شیشه ی شکسته، بطری خالی، رخت مندرس، کاغذ پاره، لاشه ی اتومبیل (و غیره)، خرت و پرت، (چیزهای) قراضه، آت و آشغال، هکف، اسقاط، چیز به درد نخور، بنجل، نامرغوب، (جنس و غیره) بد، (متاع) وازده، بی ارزش، لکنته، مزخرف، بی معنی، کتره، (عامیانه) دور انداختن، (به عنوان آهن پاره یا جنس اوراقی و غیره) فروختن، اسقاط کردن، (در اصل) طناب کهنه (که سابقا با آن گلیم و پادری و غیره می بافتند)، (خودمانی) مواد مخدر (به ویژه هرویین)، جانک (کشتی ته پهن و بادبان دار چینی یا ژاپنی)، کهنه و کم ارزش، جنس بنجل

انگلیسی به فارسی

جگن، نی، جنس اوراق و شکسته، اشغال، کهنه و کم ارزش،جنس بنجل، بدورانداختن، بنجل شمردن، قایق ته پهن چینی


جنس اوراق و شکسته، نی، اشغال، جگن، قایق ته پهن چینی، بدور انداختن، بنجل شمردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: anything regarded as having little worth; trash.
مترادف: garbage, refuse, rubbish, trash, waste
مشابه: chaff, leavings, litter, reject, rejection, stuff

(2) تعریف: fiber from old cords or cables used as filler for caulking, gaskets, and the like.
مشابه: cable, cord, fiber, filler

(3) تعریف: a type of hard beef preserved with salt, used esp. aboard a ship.
مشابه: jerky

(4) تعریف: (slang) heroin, or another narcotic.
مترادف: horse, smack
مشابه: dope, heroin, narcotic
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: junks, junking, junked
• : تعریف: to discard as worthless.
مشابه: chuck, discard, dispose of, reject, scrap
اسم ( noun )
• : تعریف: a high-sterned, flat-bottomed boat of Chinese origin, driven by square sails.
مشابه: boat, sailboat

• material which has been thrown out or discarded, trash, refuse, something which is useless or worthless; heroin or other narcotic (slang)
flat-bottomed chinese sailing ship with square sails
throw out, get rid of, trash
junk is an amount of old or useless things; an informal word.
junk shops sell second-hand goods very cheaply; an informal word.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] داده ناخواسته، آشغال
[نفت] آهن پاره

مترادف و متضاد

نی (اسم)
tube, cane, straw, pipe, fistula, bulrush, reed, junk, fife, sprit

جگن (اسم)
bulrush, junk, sedge, wattle

اشغال (اسم)
inhabitancy, litter, run-off, slag, tenure, occupation, raff, trash, refuse, garbage, junk, busyness, rubbish, scrap, soilage, dump, paltriness, dreg, offal, occupancy, jakes, riffraff, swill

جنس اوراق و شکسته (اسم)
junk

قایق ته پهن چینی (اسم)
junk

بدور انداختن (فعل)
junk

بنجل شمردن (فعل)
junk

odds and ends; garbage


Synonyms: clutter, collateral, debris, filth, hogwash, litter, miscellany, offal, refuse, rubbish, rubble, rummage, salvage, scrap, trash, waste


جملات نمونه

1. don't junk this radio; it may be fixed
این رادیو را دور نیانداز شاید بشود آن را درست کرد.

2. eating junk food disordered his digestive system
خوردن هله هوله دستگاه گوارش او را دچار اختلال کرد.

3. our basement was full of junk
زیرزمین ما پر از خرت و پرت بود.

4. i said "real" jewelry, not this junk from hong kong!
گفتم جواهر واقعی،نه این چیز قلابی از هنگ کنگ !

5. they sold the old ship for junk
آنها کشتی قدیمی را به عنوان آهن پاره به فروش رساندند.

6. this car is such a piece of junk that nobody will buy it
این اتومبیل آنقدر قراضه است که هیچ کس آن را نخواهد خرید.

7. The room is full of junk.
[ترجمه هانیه اژدری] اتاق پر از خرت وپرت است.
[ترجمه ترگمان]اتاق پر از آشغاله
[ترجمه گوگل]اتاق پر از ناخواسته است

8. I've cleared out all that old junk in the attic.
[ترجمه A.A] من همه آن جنس بنجل قدیمیها در اتاق زیر شیروانی را تمییز و مرتب کرده ام
[ترجمه ترگمان]من همه اون خرت و پرت ها رو تو اتاق زیر شیروونی پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من تمام این ناپاک های قدیمی را در اتاق زیر شیروانی پاک کردم

9. There were bits of junk lying around.
[ترجمه ترگمان] یه عالمه خرت و پرت افتاده اینجا
[ترجمه گوگل]بیت های ناخواسته دروغ گفتن وجود داشت

10. This china came from a junk shop.
[ترجمه ترگمان]این چین از یک مغازه بنجل امده است
[ترجمه گوگل]این چین از یک فروشگاه ناخواسته آمده است

11. I bought this old table in a junk shop.
[ترجمه ترگمان]من این میز قدیمی رو تو یه مغازه آشغال خریدم
[ترجمه گوگل]این میز قدیمی را در یک فروشگاه ناخواسته خریدم

12. I throw junk mail straight in the bin without reading it.
[ترجمه ترگمان]بی آن که خواندن آن را بخوانم، بی آن که آن را بخوانم، یک نامه از داخل سطل پرت می کنم
[ترجمه گوگل]بدون خواندن آن، نامه های ناخواسته را مستقیما در بیرون پرتاب می کنم

13. Don't waste your money on that junk!
[ترجمه ترگمان]پول تو هدر نده!
[ترجمه گوگل]پول خود را در آن آشغال نزنید!

14. She tried to fob all her junk off onto me.
[ترجمه ترگمان]اون سعی کرد همه آت و آشغالا رو بندازه گردن من
[ترجمه گوگل]او سعی کرد همه ی آشغال هایش را به من ببخشد

15. The co-defendants are charged with selling worthless junk bonds to thousands of unsuspecting depositors.
[ترجمه ترگمان]متهمان با فروش اوراق قرضه بی ارزش بی ارزش به هزاران نفر از سپرده گذاران ناآگاه متهم شده اند
[ترجمه گوگل]متهمان متهم به فروش اوراق قرضه ناخواسته به هزاران نفر از سپرده گذاران ناامید کننده هستند

16. Most junk food is high in sugar.
[ترجمه ترگمان]اغلب غذاهای کم ارزش در شکر زیاد هستند
[ترجمه گوگل]اکثر مواد غذایی نوشیدنی دارای قند زیاد است

They sold the old ship for junk.

آن‌ها کشتی قدیمی را به عنوان آهن‌پاره به فروش رساندند.


Our basement was full of junk.

زیرزمین ما پر از خرت و پرت بود.


This car is such a piece of junk that nobody will buy it.

این اتومبیل آنقدر قراضه است که هیچ‌کس آن را نخواهد خرید.


I said "real" jewelry, not this junk from Hong Kong!

گفتم جواهر واقعی، نه این چیز قلابی از هنگ‌کنگ!


stop reading all this junk; read good books!

از خواندن این مزخرفات دست بردار و کتاب خوب بخوان!


The army is junking some of its old tanks.

ارتش دارد برخی از تانک‌های کهنه‌ی خود را اوراق می‌کند.


Don't junk this radio; it may be fixed.

این رادیو را دور نینداز! شاید بشود آن را درست کرد.


پیشنهاد کاربران

بنجل

نا خواسته

junk food = غذای ناسالم ( غذای مضر )

خرت و پرت

بد، به درد نخور

مضر
Junk food =غذای مضر

به نظر من این دوسه باری که من از این مجموعه استفاده می کنم خوب بود ه است ترسویی بستگی دارد که ما از یک اپلیکیشن ذیل یک برنامه چه انتظاراتی داشته باشیم گاهی اوقات ممکن است آنچه می خواهیم خلاف قوانین ومقررات آن برنامه باشد

Junk = fast


Space junk
زباله فضایی

قراضه
اصطلاح junk food به معنی غذای بی ارزش، از نظر ارزش غذایی، مثل که نه دقیقاً فست فودهایی که بدبختانه خیلی هم خوشمزه است

Scrap

مزخرفه

هرز، هرزنامه، ناخواسته ( در مورد پیام یا ایمیل )

هرز ، به درد نخور .
مثال:
Junk files=فایل های هرز.

آلت تناسلی مرد.
اصطلاح Don't touch my junk
که در سال 2010 در امریکا رایج گشت اشاره به اعتراض مسافران هنگامی که مورد تفتیش بدنی قرار می گیرند، دارد.

جل و پلاس

به معنی آلت تناسلی هستش😁don't touch my junk. یعنی به اونجای من دست نزن😃😂


کلمات دیگر: