مدرج، درجه بندی شده، تنظیم شده
calibrated
مدرج، درجه بندی شده، تنظیم شده
انگلیسی به فارسی
مدرج، درجهبندی شده، تنظیمشده
دیکشنری تخصصی
[برق و الکترونیک] مدرج شده
[مهندسی گاز] مدرج شده، میزان شده
[نساجی] مدرج - کالیبره شدن
[آمار] کالبیده
[آب و خاک] زینه بندی،کالیبره
[مهندسی گاز] مدرج شده، میزان شده
[نساجی] مدرج - کالیبره شدن
[آمار] کالبیده
[آب و خاک] زینه بندی،کالیبره
جملات نمونه
1. calibrated
مدرج،درجه بندی شده،تنظیم شده
2. This thermometer is calibrated by centigrade.
[ترجمه ترگمان]این دماسنج با سانتی گراد تنظیم می شود
[ترجمه گوگل]این دماسنج توسط درجه سانتیگراد کالیبره شده است
[ترجمه گوگل]این دماسنج توسط درجه سانتیگراد کالیبره شده است
3. To correct this error radiocarbon dates are calibrated by studying the difference between radiocarbon dates and tree-ring dates.
[ترجمه ترگمان]برای تصحیح این خطا، تاریخ های radiocarbon با مطالعه تفاوت بین تاریخ های radiocarbon و تاریخ های حلقه درخت تنظیم می شوند
[ترجمه گوگل]برای اصلاح این خطا، تاریخ های رادیو کربن با مطالعه تفاوت بین تاریخ های رادیو کربن و تاریخ خراب درختان کالیبراسیون می شود
[ترجمه گوگل]برای اصلاح این خطا، تاریخ های رادیو کربن با مطالعه تفاوت بین تاریخ های رادیو کربن و تاریخ خراب درختان کالیبراسیون می شود
4. However a small scattering of calibrated stations could provide an interesting and potentially significant source of scientific date on radio propagation.
[ترجمه ترگمان]با این حال، پراکندگی کوچکی از ایستگاه های کالیبراسیون می تواند یک منبع جالب و بالقوه قابل توجه از تاریخ علمی را برای انتشار رادیویی فراهم کند
[ترجمه گوگل]با این حال پراکندگی کوچکی از ایستگاه های کالیبراسیون می تواند منبع جالب و بالقوه قابل توجهی از تاریخ علمی در انتشار رادیویی باشد
[ترجمه گوگل]با این حال پراکندگی کوچکی از ایستگاه های کالیبراسیون می تواند منبع جالب و بالقوه قابل توجهی از تاریخ علمی در انتشار رادیویی باشد
5. In the preschool program scales must be properly calibrated, and calipers must be properly adjusted.
[ترجمه ترگمان]در مقیاس های برنامه پیش دبستانی باید به درستی کالیبره شده و calipers باید به درستی تنظیم شود
[ترجمه گوگل]در برنامه پیش دبستانی مقیاس باید به درستی کالیبراسیون شود و کالیپر ها باید به درستی تنظیم شوند
[ترجمه گوگل]در برنامه پیش دبستانی مقیاس باید به درستی کالیبراسیون شود و کالیپر ها باید به درستی تنظیم شوند
6. This is specially calibrated to feel increasingly firm as the speed rises.
[ترجمه ترگمان]این به طور ویژه کالیبره می شود تا احساس شرکت به شدت افزایش یابد
[ترجمه گوگل]این به خصوص کالیبره می شود تا به سرعت افزایش پیدا کند
[ترجمه گوگل]این به خصوص کالیبره می شود تا به سرعت افزایش پیدا کند
7. This is because every diode is individually calibrated and balanced to ensure uniform printing across every single line.
[ترجمه ترگمان]این به این دلیل است که هر دیود به صورت جداگانه کالیبره و متعادل می شود تا از چاپ یکدست در هر خط منفرد اطمینان حاصل شود
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که هر دیود به صورت جداگانه کالیبره شده و متعادل شده تا اطمینان حاصل شود که چاپ یکنواخت در هر خط واحد
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که هر دیود به صورت جداگانه کالیبره شده و متعادل شده تا اطمینان حاصل شود که چاپ یکنواخت در هر خط واحد
8. Hence, the scale of the meter can be calibrated directly in terms of PCO
[ترجمه ترگمان]از این رو، مقیاس کنتور را می توان به طور مستقیم از نظر of تنظیم کرد
[ترجمه گوگل]از این رو، مقیاس متر را می توان به طور مستقیم از نظر PCO کالیبراسیون
[ترجمه گوگل]از این رو، مقیاس متر را می توان به طور مستقیم از نظر PCO کالیبراسیون
9. The Geiger counter may not have been properly calibrated.
[ترجمه ترگمان]شمارشگر گایگر ممکن است به درستی تنظیم نشده باشد
[ترجمه گوگل]شمارشگر Geiger ممکن است به درستی کالیبراسیون نشده باشد
[ترجمه گوگل]شمارشگر Geiger ممکن است به درستی کالیبراسیون نشده باشد
10. Before the measurements we calibrated the measurement system with a two point minimum and maximum calibration.
[ترجمه ترگمان]قبل از اندازه گیری ها، ما سیستم اندازه گیری را با حداقل و حداکثر درجه بندی تنظیم کردیم
[ترجمه گوگل]قبل از اندازه گیری، ما سیستم اندازه گیری را با حداقل دو و حداکثر کالیبراسیون کالیبره کردیم
[ترجمه گوگل]قبل از اندازه گیری، ما سیستم اندازه گیری را با حداقل دو و حداکثر کالیبراسیون کالیبره کردیم
11. The horizontal axis is now calibrated in units of beta rather than the standard deviation of expected returns.
[ترجمه ترگمان]محور افقی در حال حاضر در واحدهای بتای به جای انحراف استاندارد بازده های مورد انتظار کالیبره می شود
[ترجمه گوگل]محور افقی در حال حاضر در واحد بتا به جای انحراف استاندارد بازده مورد انتظار، کالیبره شده است
[ترجمه گوگل]محور افقی در حال حاضر در واحد بتا به جای انحراف استاندارد بازده مورد انتظار، کالیبره شده است
12. Thus, whenever possible the radiocarbon age should be calibrated to actual calendar years.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، هر زمان که ممکن باشد، سن radiocarbon باید به سال واقعی تنظیم شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، هر زمان که امکان دارد، سن رادیو کربن باید به سال های واقعی تقویت شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، هر زمان که امکان دارد، سن رادیو کربن باید به سال های واقعی تقویت شود
13. This is all calibrated and certified.
[ترجمه ترگمان]این تمام کالیبره و تایید شده است
[ترجمه گوگل]این همه کالیبراسیون و تایید شده است
[ترجمه گوگل]این همه کالیبراسیون و تایید شده است
14. Death was being held at bay, measured, calibrated, and analyzed.
[ترجمه ترگمان]مرگ در خلیج نگه داشته شده، اندازه گیری، کالیبره، و آنالیز شد
[ترجمه گوگل]مرگ در خلقت برگزار شد، اندازه گیری، کالیبراسیون و تجزیه و تحلیل شد
[ترجمه گوگل]مرگ در خلقت برگزار شد، اندازه گیری، کالیبراسیون و تجزیه و تحلیل شد
پیشنهاد کاربران
سنجیده، حساب شده
مقیاس گذاری شده - رتبه بندی شده - قاعده مند شده
واسنجی شده
کلمات دیگر: