کلمه جو
صفحه اصلی

node


معنی : ورم، اشکال، بر امدگی، گره، دشواری، غده
معانی دیگر : (کالبدشناسی) غده، دژپیه، گرمان، قلمبه، قلمبه شدگی، برجستگی، کلگی، برآمدگی، گرهه، گندله، گردله، (نجوم) نقطه ی اعتدالین، خط اعتدالین، همبرگاه، (گیاه شناسی) جوانه، تکمه (که برگ از آن می روید)، گره روی ساقه، ساقگره، ریشگره، (هندسه) بند، بازبرگاه، منحنی

انگلیسی به فارسی

گره، اشکال، دشواری، برآمدگی، ورم، غده، منحنی


گره


گره، غده، اشکال، دشواری، ورم، بر امدگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a knoblike or knotlike swelling or mass of tissue.
مترادف: knot, nodule
مشابه: bulge, bump, excrescence, growth, knob, lump, nub, protrusion, protuberance, swelling, tubercle, tumor

(2) تعریف: a usu. thickened part or joint of a plant stem, from which a leaf or bud may grow.
مترادف: joint
مشابه: bud, gnarl, knot, knurl, tuber

• knot, bulge; mass of tissue; swelling; complication; joint or point on a stem from which a leaf grows; point that receives and transmits transmission signals from different directions (internet)
a node is the place on the stem of a plant from which a branch or leaf grows; a technical term in biology.
a node is also a place on a diagram where two lines or branches meet.

دیکشنری تخصصی

[سینما] تورم امواج /گره
[عمران و معماری] گره
[کامپیوتر] گره . - گره - 1- کامپیوتری منفرد ( با گاهی نوع دیگری از ماشین ) در یک شبکه . 2- نقطه ی اتصال در یک ساختار داده ؛ مانند فهرست پیوندی یا درخت . 3- ( در برنامه های ترسیم ) نقطه ای از یک خط کهبه تعریف یشکل خط کمک می کند. نگاه کنید به spline .
[برق و الکترونیک] گره - گره 1- نقطه ای در خط انتقال که در آن یک موج ایستاده جریان با ولتاژ دامنه صفر د ارد 2. نقطه اتصال یا پیوند در شبکه که یک یا چند پایه بر آن متصل می شوند .
[مهندسی گاز] نقطه سکون
[زمین شناسی] گره، منحنی نقطه آغاز یا پایان یک قوس (کمان) . عنصری از یک ساختار درختی. عنصری از یک شبکه .
[ریاضیات] گره، نقطه ی دوگانه ی معمولی
[معدن] گره (عمومی فرآوری)
[پلیمر] گره
[آب و خاک] گره

مترادف و متضاد

ورم (اسم)
bulge, tumidity, edema, dropsy, botch, tympany, swelling, bunny, tumor, node, tumefaction, turgidity, welt, tumescence

اشکال (اسم)
hardness, difficulty, worriment, burble, impediment, bug, handicap, drawback, disadvantage, node, traverse, spinosity, nodus

بر امدگی (اسم)
eminence, nook, projection, excrescence, mound, bulge, protuberance, protuberancy, granulation, bump, overhang, knob, knop, nub, stigma, promontory, ledge, burr, tumor, convexity, ganglion, node, nodule, knurl, eminency, turgescence, excrescency, ridge, gibbosity, outgrowth, knur, verruca, whaleback

گره (اسم)
knot, loop, lump, tie, clue, clew, knob, burr, snag, ganglion, parcel, node, snarl, knurl, nodus, tanglement

دشواری (اسم)
hardness, difficulty, node, spinosity

غده (اسم)
knot, wen, lump, tumor, node, gland

bud


Synonyms: bulge, bump, burl, clot, growth, knob, knot, lump, nodule, protuberance, swelling


knot, growth


Synonyms: bud, bulge, bump, burl, clot, knob, lump, protuberance, swelling, tumor


جملات نمونه

1. Printing a section heading as a node name of the semantic net also sometimes seemed inappropriate for the printed form.
[ترجمه ترگمان]چاپ یک بخش به عنوان یک نام گره از تور معنایی نیز گاهی برای فرم چاپی نامناسب به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]چاپ یک بخش که به عنوان یک نام گره از شبکه معنایی نیز بعضی اوقات برای فرم چاپ شده نامناسب است

2. The depth of any node is the length of the path from the root to it.
[ترجمه ترگمان]عمق هر گره، طول مسیر از ریشه تا آن است
[ترجمه گوگل]عمق هر گره طول مسیر از ریشه به آن است

3. Hence, if is the penultimate node on this path, is basic and -.
[ترجمه ترگمان]از این رو، اگر نود یکی مانده به یکی از ما در این مسیر باشد، پایه و اساس آن است
[ترجمه گوگل]از اینرو، اگر گره ی پیشین در این مسیر باشد، پایه است و -

4. Cervical lymph node biopsy showed a non-Hodgkin's lymphoma of follicular type.
[ترجمه ترگمان]نمونه برداری از غدد لنفاوی بافت برداری از نوع لنفوم غیر Hodgkin بود
[ترجمه گوگل]بیوپسی گره لنفاوی سرویکال یک لنفوم غیر هودکین از نوع فولیکولار را نشان می دهد

5. The typical number of children of each internal node in a tree is called its branching ratio.
[ترجمه ترگمان]تعداد معمول فرزندان هر گره داخلی در یک درخت، نسبت انشعاب آن نامیده می شود
[ترجمه گوگل]تعداد نمونه ای از کودکان هر گره داخلی درخت، نسبت شاخه ای آن است

6. Each node is given a pointer to its parent.
[ترجمه ترگمان]هر گره یک اشاره گر به والد خود داده می شود
[ترجمه گوگل]هر گره اشاره گر به پدر و مادرش است

7. The study of node names suggests generic, semantic attributes for a book about information systems.
[ترجمه ترگمان]مطالعه نام گره، ویژگی های معنایی و معنایی برای یک کتاب در مورد سیستم های اطلاعاتی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]مطالعه نامهای گره نشان می دهد ویژگی های عمومی و معنایی برای یک کتاب در مورد سیستم های اطلاعاتی

8. For instance, no single node can recognise the class of images consisting of just one dot anywhere on the retina.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، هیچ یک از یک گره نمی تواند دسته ای از تصاویر را تشخیص دهد که متشکل از یک نقطه در هر نقطه در شبکیه چشم هستند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، هیچ گره تنها قادر به تشخیص طبقه ای از تصاویر است که فقط یک نقطه در هر نقطه از شبکیه وجود دارد

9. Each node comprises information about which letter is allowed as well as pointers to child and sister nodes.
[ترجمه ترگمان]هر گره شامل اطلاعاتی است که در مورد آن حرف و همچنین اشاره به گره های فرزند و خواهر خوانده می شود
[ترجمه گوگل]هر گره شامل اطلاعاتی است که در آن نامه مجاز است و همچنین اشاره گرها به گره های فرزند و خواهر

10. Finally any head string which uses the convergent node number must be removed as it is no longer available.
[ترجمه ترگمان]در نهایت هر رشته سری که از شماره گره همگرا استفاده می کند باید حذف شود چون دیگر موجود نیست
[ترجمه گوگل]در نهایت هر رشته سر که از شماره گره همگرا استفاده می شود باید حذف شود چون دیگر در دسترس نیست

11. In reaction, the last node tends to compensate by ordering a large correction.
[ترجمه ترگمان]در واکنش، آخرین گره با سفارش یک تصحیح بزرگ، به جبران خسارت تمایل دارد
[ترجمه گوگل]در واکنش، گره آخر تمایل به جبران با سفارش یک اصلاح بزرگ است

12. Electron transfer to or from the node is only through the tunnel junction.
[ترجمه ترگمان]انتقال الکترون به یا از نود تنها از طریق نقطه اتصال تونل است
[ترجمه گوگل]انتقال الکترون به گره یا از آن تنها از طریق اتصال تونل است

13. After the development of lymph node metastases and distant metastases, median survival of patients declined significantly.
[ترجمه ترگمان]پس از توسعه of و متاستاز و متاستاز، بقای میانه بیماران به طور قابل توجهی کاهش یافت
[ترجمه گوگل]پس از توسعه متاستازهای گره لنفاوی و متاستازهای دور، متوسط ​​بقای بیماران به طور معنی داری کاهش یافت

14. Cut them off cleanly through the stem just below the node.
[ترجمه ترگمان]آن ها را از ساقه تنها زیر گره جدا کنید
[ترجمه گوگل]آنها را از طریق ساقه درست زیر گره جدا کنید

lymph nodes

غدد لنفاوی


پیشنهاد کاربران

نود یا گره، به اساسی ترین واحد زیرساختی در بستر بلاک چین می گویند، که مسئولیت ذخیره داده ها را اجرا می کند.

یک بخشی از شبکه کامپیوتر که در آن پیام ها دریافت یا فرستاده می گردند

گره گاه

نقطه اتصال

گره ( شبکه ) در کامپیوتر


در حوزه بیتکوین نودها، رایانه هایی هستند که اطلاعات بلاک چین رو روی خودشون ذخیره کرده اند. ( نودها ممکن است ماینر باشند یا نباشند )
توی متون تخصصی فارسی هم نود گفته میشن و هم گره

زبنشناسی: قله

زیست شناسی : Sinus node = گره سینوسی ( مربوط به قلب )

نقطه تماس

node ( رایانه و فنّاوری اطلاعات ) ==واژه بیگانه: nodeواژه مصوب: گره 1تعریف: [حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای] نقطۀ حاصل از تلاقی شبکۀ ارتباطی که به عنوان جایگاه آماری از آن استفاده شود|||[رایانه و فنّاوری اطلاعات] محل برخورد دو یا چند مجرای ارتباطی در یک شبکۀ رایانه‏ای|||[فیزیک]‏ نقطه یا ناحیه‏ای که در موج ساکن، ساکن می‏ماند==node ( ریاضی )
واژه مصوب: گره
تعریف: نقطه ای که در آن دو یا چند شاخة یک خم با یکدیگر تلاقی کنند


کلمات دیگر: