1. mechanical engineering
مهندسی مکانیک
2. mechanical instruments
ابزار مکانیکی
3. a mechanical doll
عروسک ماشینی (کوکی)
4. a mechanical engineer
مهندس مکانیک
5. a mechanical hammer
چکش ماشینی
6. the mechanical operations involved in sculpture
کارهای مکانیکی وابسته به تندیس (مجسمه) سازی
7. a boy with a mechanical bent
پسری دارای استعداد فنی
8. to greet someone in a mechanical way
ماشین وار به کسی سلام و تعارف کردن
9. a motor that converts electric energy into mechanical energy
موتوری که نیروی برق را به نیروی جنبشی تبدیل می کند
10. His mechanical calculating engines were the antecedents of the modern computer.
[ترجمه ترگمان]موتورهای محاسبه مکانیکی او سوابق کامپیوتر مدرن بودند
[ترجمه گوگل]موتورهای محاسباتی مکانیکی او پیش از کامپیوتر مدرن بود
11. She bought a mechanical dog for her sister.
[ترجمه ترگمان]برای خواهرش یک سگ مکانیکی خرید
[ترجمه گوگل]یک سگ مکانیکی را برای خواهرش خریداری کرد
12. He was a very mechanical person, who knew a lot about sound.
[ترجمه ترگمان]او یک فرد بسیار مکانیکی بود که چیزهای زیادی را در مورد صدا می دانست
[ترجمه گوگل]او یک فرد بسیار مکانیکی بود که در مورد صدای زیادی می دانست
13. Production has been hampered by mechanical failure.
[ترجمه ترگمان]تولید با شکست مکانیکی متوقف شده است
[ترجمه گوگل]تولید ناشی از شکست مکانیکی است
14. His workshop was full of mechanical contrivances.
[ترجمه ترگمان]کارگاهش پر از وسایل مکانیکی بود
[ترجمه گوگل]کارگاه او پر از مشاغل مکانیکی بود
15. The breakdown was due to a mechanical failure.
[ترجمه ترگمان]این شکست ناشی از شکست مکانیکی بود
[ترجمه گوگل]خرابی ناشی از شکست مکانیکی بود
16. This washing machine was guaranteed from mechanical failure — I demand a new one!
[ترجمه ترگمان]این ماشین لباس شویی از عدم موفقیت مکانیکی تضمین شده بود - من تقاضای جدیدی دارم!
[ترجمه گوگل]این دستگاه شستشو از شکست مکانیکی تضمین شده است - من تقاضای یک جدید!
17. A dynamo transforms mechanical energy into electricity.
[ترجمه ترگمان]دینامو انرژی مکانیکی را به الکتریسیته تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]دینامو انرژی مکانیکی را به برق تبدیل می کند
18. I was taught to read in a mechanical way.
[ترجمه ترگمان]به من تعلیم داده شد که در یک روش مکانیکی بخوانم
[ترجمه گوگل]من آموزش داده شد که به روش مکانیکی بخوانم