1. Exposure to the sun can accelerate the ageing process.
[ترجمه ترگمان]قرار گرفتن در معرض نور خورشید می تواند روند سالمندی را سرعت بخشد
[ترجمه گوگل]قرار گرفتن در معرض آفتاب می تواند روند پیری را تسریع کند
2. Growth will accelerate to 9 per cent next year.
[ترجمه ترگمان]رشد به ۹ درصد در سال آینده افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]رشد سال آینده به 9 درصد افزایش خواهد یافت
3. He decided to accelerate his output.
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت تا خروجی خود را تسریع کند
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت که خروجی خود را تسریع کند
4. Inflation is likely to accelerate this year, adding further upward pressure on interest rates.
[ترجمه ترگمان]تورم در سال جاری به احتمال زیاد تسریع خواهد شد و فشار بیشتر به سمت بالا در نرخ های بهره را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]احتمال افزایش تورم در سال جاری، افزایش فشار بر نرخ های بهره را افزوده است
5. This car can accelerate from nought to sixty in ten seconds.
[ترجمه A.A] شتاب صفر تا شصت این اتومبیل ده ثانیه است ( بهتر بود گفته میشد صفر تا صد )
[ترجمه ترگمان]این ماشین می تواند از nought تا شصت در ده ثانیه شتاب بگیرد
[ترجمه گوگل]این ماشین می تواند از شش تا ده ثانیه به سرعت شتاب کند
6. They use special chemicals to accelerate the growth of crops.
[ترجمه ترگمان]آن ها از مواد شیمیایی ویژه ای برای تسریع رشد محصولات استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]آنها برای تسریع رشد محصولات کشاورزی از مواد شیمیایی خاص استفاده می کنند
7. We need to accelerate the pace of change in our backward country.
[ترجمه ترگمان]ما باید سرعت تغییر در کشور عقب مانده را تسریع کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید سرعت تغییر در کشور عقب مانده ما را تسریع کنیم
8. The inflation rates began to accelerate last month.
[ترجمه ترگمان]نرخ تورم در ماه گذشته آغاز شد
[ترجمه گوگل]نرخ تورم ماه گذشته افزایش یافت
9. We should accelerate our research in atomic power generation and speed up the building of atomic power plants.
[ترجمه ترگمان]ما باید تحقیقات خود را در زمینه تولید انرژی اتمی تسریع کنیم و ساخت نیروگاه های اتمی را تسریع کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید تحقیقات خود را در زمینه تولید برق اتمی و سرعت ساخت نیروگاه های اتمی را سرعت بخشیم
10. Inflation continues to accelerate.
[ترجمه ترگمان]تورم به سرعت بخشیدن به آن ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]تورم همچنان سرعت بخشید
11. The government is to accelerate its privatisation programme.
[ترجمه ترگمان]دولت قصد دارد برنامه خصوصی سازی خود را تسریع کند
[ترجمه گوگل]دولت برنامه خصوصی سازی خود را تسریع کرده است
12. Environmental factors can accelerate the development of certain cancers.
[ترجمه ترگمان]عوامل محیطی می توانند رشد سرطان های خاص را تسریع کنند
[ترجمه گوگل]عوامل محیطی می توانند توسعه سرطان های خاص را تسریع کنند
13. Our country should accelerate the economic growth.
[ترجمه ترگمان]کشور ما باید رشد اقتصادی را تسریع کند
[ترجمه گوگل]کشور ما باید رشد اقتصادی را تسریع کند
14. Another burn at this point can accelerate the craft, placing it on the higher circular orbit.
[ترجمه ترگمان]یک آتش دیگر در این نقطه می تواند صنعت را تسریع کند و آن را در مدار دایره ای بالاتر قرار دهد
[ترجمه گوگل]سوزش دیگری در این نقطه می تواند این وسیله را سرعت بخشد و آن را در مدار دایره ای بالاتر قرار دهد
15. If workers believe inflation is likely to accelerate, they will demand high enough wages to compensate for expected increases in prices.
[ترجمه ترگمان]اگر کارگران بر این باورند که تورم به احتمال زیاد سرعت گرفته است، آن ها خواستار افزایش دست مزد کافی برای جبران افزایش پیش بینی شده در قیمت ها خواهند شد
[ترجمه گوگل]اگر کارگران بر این باورند که تورم احتمالا سرعت می گیرد، آنها تقاضای دستمزد کافی برای جبران افزایش قیمت ها را خواهند داشت