1. a feeder line
خط فرعی (برای وسایط نقلیه)
2. The birds peeped exactly as we refilled the feeder.
[ترجمه ترگمان]پرندگان همان طور که ظرف غذای ما را پر می کردند، نگاه می کردند
[ترجمه گوگل]پرنده ها دقیقا همانطور که فیدر را دوباره پر کردیم نگاه کردیم
3. The Shyok River is a major feeder of the Indus River.
[ترجمه ترگمان]رودخانه Shyok یک ظرف بزرگ از رودخانه ایندوس است
[ترجمه گوگل]رودخانه شیوک یک فیدر بزرگ رودخانه هندو است
4. Little Timmy is a noisy feeder.
[ترجمه ترگمان]تیمی کوچولو یه ظرف پر سر و صداست
[ترجمه گوگل]Little Timmy فیدر پر سر و صدا است
5. Gross feeder likes gross food.
[ترجمه ترگمان]گروس Gross غذای ناخالص را دوست دارد
[ترجمه گوگل]فیدر ناخوشایند غذای ناخوشایند را دوست دارد
6. The length of the feeder pipe is 50m.
[ترجمه ترگمان]طول لوله تغذیه ۵۰ متر است
[ترجمه گوگل]طول لوله فیدر 50 متر است
7. An optional 1 500 sheet feeder can be attached to the photocopier.
[ترجمه ترگمان]یک فیدر خودکار ۱ ۵۰۰ اختیاری می تواند به دستگاه فتوکپی متصل شود
[ترجمه گوگل]یک فیدر 1 500 برگ اختیاری را می توان به فتوکپی متصل کرد
8. A bluejay flew toward the feeder on the house.
[ترجمه ترگمان]A به طرف the که در خانه بود پرواز کرد
[ترجمه گوگل]Bluejay به سمت فیدر در خانه پرواز کرد
9. A main feeder lava tunnel often branches towards the terminus of a flow rather like the distributaries of a river delta.
[ترجمه ترگمان]یک تونل اصلی گدازه اغلب به سمت پایانه یک جریان حرکت می کند، نه مثل the یک دلتای رودخانه
[ترجمه گوگل]یک تونل گدازه فیدر اغلب به سمت انتهای یک جریان شبیه توزیع کننده های دلتای رودخانه می نشیند
10. Rows 31-120 white in feeder 1 and dark colour in feeder Continue in plain knitting with dark colour.
[ترجمه ترگمان]ردیف ۳۱ - ۱۲۰ سفید در ظرف ۱ و رنگ تیره در ظرف تغذیه در بافتن ساده با رنگ های تیره ادامه دارد
[ترجمه گوگل]ردیف 31-120 سفید در فیدر 1 و رنگ تیره در فیدر ادامه با قلاب بافته با رنگ تیره
11. Use of an automatic feeder is recommended for this.
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک فیدر خودکار برای این کار توصیه می شود
[ترجمه گوگل]استفاده از فیدر اتوماتیک برای این توصیه می شود
12. The plating feeder holds them so that one yarn is always on the purl side and one on the knit side.
[ترجمه ترگمان]ظرف روکش دار آن ها را نگه می دارد تا یک نخ همیشه در سمت چپ و یک طرف در طرف knit باشد
[ترجمه گوگل]فیدر گالوانیزه آنها را نگه می دارد، به طوری که یک نخ همیشه در طرف فورج و یکی در سمت چانه باشد
13. As a supplement, feeder shrimps will provide additional proteins and roughage.
[ترجمه ترگمان]میگو به عنوان مکمل، پروتئین های اضافی و roughage را تامین خواهد کرد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک مکمل، میگو فیدر پروتئین و سبزیجات اضافی را فراهم می کند
14. This gives feeder services at no extra cost.
[ترجمه ترگمان]این امر به هیچ هزینه اضافی به خدمات فیدر اجازه نمی دهد
[ترجمه گوگل]این به هزینه فیدر کمک می کند