1. manual craft
مهارت یدی
2. manual dexterity
مهارت یدی
3. manual work
کار با دست
4. a manual choke
ساسات دستی
5. a manual of radio repair
راهنمای تعمیر رادیو
6. a manual typewriter
ماشین تحریر غیر برقی (دستی)
7. a training manual
بنیاد نامه ی آموزشی
8. road building still involves manual labor
راهسازی هنوز مستلزم کار بدنی است.
9. do you want a car with automatic (gearshift) or manual gearshift?
اتومبیل با دنده ی اتوماتیک می خواهید یا (دنده ی) دستی ؟
10. Making small models requires manual skill.
[ترجمه ترگمان]ساخت مدل های کوچک مستلزم مهارت دستی است
[ترجمه گوگل]ساختن مدل های کوچک نیاز به مهارت های دستی دارد
11. The computer comes with a comprehensive owner's manual.
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر با یک دفترچه راهنمای جامع وارد می شود
[ترجمه گوگل]کامپیوتر همراه با راهنمای جامع مالک است
12. Video games demand great manual dexterity.
[ترجمه ترگمان]بازی های ویدیویی خواستار مهارت دستی عالی هستند
[ترجمه گوگل]بازی های ویدئویی تقاضای دستیابی بسیار خوبی را به دست می دهند
13. People in manual occupations have a lower life expectancy.
[ترجمه ترگمان]افراد در مشاغل دستی امید به زندگی کمتری دارند
[ترجمه گوگل]افرادی که در شغل های دستی زندگی می کنند، امید به زندگی کمتری دارند
14. No great manual dexterity is required to perform the technique.
[ترجمه ترگمان]هیچ مهارت فوق دستی برای انجام این تکنیک مورد نیاز نیست
[ترجمه گوگل]برای انجام این تکنیک، مهارت لازم برای دستیابی به مهارت لازم نیست
15. The heating system has a manual override.
[ترجمه ترگمان]سیستم گرمایش یک برتری دستی دارد
[ترجمه گوگل]سیستم گرمایش دارای لغو دستی است
16. Don't bother with the computer manual - you'll pick it up as you go along.
[ترجمه ترگمان]با کامپیوتر به خودت زحمت نده - هر طور که پیش میری آن را بر می داری
[ترجمه گوگل]با دستورالعمل های کامپیوتری نگران نباشید - با توجه به اینکه شما در کنار آن هستید، آن را انتخاب کنید
17. This education aimed at combining brain work with manual labour.
[ترجمه ترگمان]هدف از این آموزش ترکیب کار مغز با کار دستی است
[ترجمه گوگل]این آموزش با هدف ترکیب کار مغزی با کار دستی انجام شده است
18. The instruction manual includes a section on troubleshooting to help you with any simple problems you might have with the television.
[ترجمه ترگمان]راهنمای دستورالعمل شامل یک بخش برای رفع اشکال است تا به شما کمک کند با هر مشکلی که ممکن است با تلویزیون داشته باشید، به شما کمک کند
[ترجمه گوگل]کتابچه راهنمای دستورالعمل شامل یک قسمت از عیب یابی است که به شما در حل مشکلات ساده ای که ممکن است با تلویزیون داشته باشد کمک کند
19. The instruction manual that came with my new computer wasn't very enlightening about how to operate it.
[ترجمه ترگمان]کتابچه راهنما که با کامپیوتر جدیدم امده بود، در مورد نحوه کار کردن با کامپیوتر چندان روشنگر نبود
[ترجمه گوگل]دستورالعمل دستورالعمل که با رایانه جدید من همراه بود، درباره نحوه کارکرد آن بسیار روشن نبود