1. the pendulum of public opinion has changed in his favor
گرایش عقاید عامه به سود او تغییر یافته است.
2. the pendulum oscillates
آونگ نوسان می کند.
3. the pendulum swings with regularity
آونگ مرتب نوسان می کند.
4. the pit and the pendulum
سیاه چال و آونگ
5. the swing of a pendulum
نوسان آونگ (پاندول)
6. The pendulum in the grandfather clock swung back and forth.
[ترجمه ترگمان]آونگ در ساعت پدربزرگ به عقب و جلو تاب می خورد
[ترجمه گوگل]آونگ در ساعت پدربزرگ به عقب و جلو چرخید
7. As so often in education, the pendulum has swung back to the other extreme and testing is popular again.
[ترجمه ترگمان]مانند بسیاری از اوقات در آموزش، آونگ بار دیگر به حد افراط بازگشته است و آزمایش دوباره محبوب است
[ترجمه گوگل]همانطور که اغلب در آموزش و پرورش، پاندول به عقب مجددا چرخید و آزمایش دوباره محبوب است
8. The political pendulum has swung in favour of the liberals.
[ترجمه ترگمان]آونگ سیاسی به نفع لیبرال ها تاب می خورد
[ترجمه گوگل]پاندولاسیون سیاسی به نفع لیبرال ها است
9. The pendulum swung slowly backwards and forwards.
[ترجمه ترگمان]آونگ آهسته به عقب و پیش می رفت
[ترجمه گوگل]پاندول به آرامی به عقب و جلو حرکت کرد
10. Bruce had a simple pendulum of the kind people employ to locate water, and which he used for diagnosis.
[ترجمه ترگمان]بروس یک پاندول ساده از نوع افرادی داشت که برای تعیین محل آب استفاده می کردند و از آن برای تشخیص استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]بروس دارای یک آونگ ساده از نوع افرادی است که برای تعیین آب استفاده می کند و برای تشخیص آن مورد استفاده قرار می گیرد
11. As we neared the center, we saw the pendulum clearly.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به مرکز نزدیک می شدیم، آونگ را به وضوح دیدیم
[ترجمه گوگل]با نزدیک شدن به مرکز، آونگ را به وضوح دیدیم
12. Thus the pendulum of public pressure swings back and forth, reflecting the unresolved tensions within public policy.
[ترجمه ترگمان]بنابراین آونگ فشار عمومی به عقب و جلو تاب می خورد و تنش های حل نشده درون سیاست عمومی را منعکس می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، آونگ فشار عمومی را به عقب و جلو تغییر می دهد، منعکس کننده تنش های حل نشده در سیاست عمومی است
13. Solving the pendulum problem requires one to exclude rather than include variables.
[ترجمه ترگمان]حل مساله پاندول به یک مورد نیاز دارد تا به جای آن متغیرها را حذف کند
[ترجمه گوگل]حل معضل آونگ نیاز به حذف دارد تا شامل متغیرها باشد
14. By the 1870s and 1880s, however, the pendulum was swinging in the opposite direction.
[ترجمه ترگمان]اما تا دهه ۱۸۷۰ و ۱۸۸۰، آونگ در جهت مخالف حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، در سالهای 1870 و 1880، آونگ در جهت مخالف چرخید