1. they gave no justification for what they did
آنان علت اعمال خود را ذکر نکردند.
2. their attack was completely without justification
حمله ی آنها کاملا بدون عذر موجه بود.
3. she was getting angry and with some justification
او داشت عصبانی می شد و تا اندازه ای هم حق داشت.
4. You have every justification for feeling angry.
[ترجمه ترگمان]شما هر بهانه ای برای احساس خشم دارید
[ترجمه گوگل]شما هر توجیهی برای احساس عصبانیت دارید
5. There is no justification for holding her in jail.
[ترجمه ترگمان]هیچ توجیهی برای زندانی کردن او در زندان وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ توجیهی برای نگهداری او در زندان وجود ندارد
6. He felt, with some justification, that he had been unfairly treated.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که به ناحق نسبت به او ظلم شده است
[ترجمه گوگل]با برخی از توجیهات، او احساس کرد که رفتار غیرمنصفانه اش با او صورت گرفته است
7. Hoggart felt, with some justification, that his colleagues had let him down.
[ترجمه ترگمان]Hoggart با کمی توجیه احساس کرد که همکارانش او را رها کرده اند
[ترجمه گوگل]هوگارت با برخی توجیه، احساس کرد که همکارانش به او اجازه داده بودند
8. He was getting angry-and with some justification.
[ترجمه ترگمان]عصبانی می شد - و با کمی توجیه
[ترجمه گوگل]او عصبانی شد و با برخی توجیه
9. His justification for the merger was just hot air.
[ترجمه ترگمان]توجیه او برای ادغام هوا فقط هوای داغ بود
[ترجمه گوگل]توجیه او برای ادغام فقط هوا گرم بود
10. She was arrested entirely without justification.
[ترجمه ترگمان]او بدون هیچ توجیهی دستگیر شد
[ترجمه گوگل]او بدون هیچ توجیهی دستگیر شد
11. There's no justification for dividing the company into smaller units.
[ترجمه ترگمان]هیچ توجیهی برای تقسیم شرکت به واحدهای کوچک تر وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ توجیهی برای تقسیم این شرکت به واحدهای کوچک وجود ندارد
12. The crisis gave an overarching justification to the government's policy.
[ترجمه ترگمان]این بحران توجیه فراگیر سیاست دولت را به همراه داشت
[ترجمه گوگل]بحران به توجیه کلی برای سیاست دولت منجر شد
13. All I can say in justification of her actions is that she was under a lot of pressure at work.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که می توانم بگویم این است که او تحت فشار زیادی در کار بود
[ترجمه گوگل]همه می توانم در توجیه اقدامات او بگویم که او تحت فشار زیادی در کار بوده است
14. There's not a shadow of justification for your behaviour.
[ترجمه ترگمان]هیچ توجیهی برای رفتار شما وجود ندارد
[ترجمه گوگل]سایه توجیهی برای رفتار شما وجود ندارد