کلمه جو
صفحه اصلی

kick out


1- (عامیانه) بیرون کردن، اخراج کردن، 2- (فوتبال) توپ را به خارج از زمین بازی زدن

انگلیسی به فارسی

بیرون کردن، از شر کسی خلاص شدن


از حرکت بازداشتن، قطع کردن


بیرون انداختن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) to expel or oust someone.
مترادف: eject, expel, oust
مشابه: boot, bounce, chuck, discharge, remove

- They kicked him out for bad behavior.
[ترجمه کامران] او را به خاطره رفتار بدش بیرون انداختند
[ترجمه ترگمان] اونا برای رفتار بد انداختنش بیرون
[ترجمه گوگل] او را به خاطر رفتار بد رفتار کرد

• expel, throw out, get rid of someone (slang)

دیکشنری تخصصی

[نفت] شروع انحراف

مترادف و متضاد

get rid of


Synonyms: ax, boot, bounce, can, cashier, chase, chuck, discharge, dismiss, drop, eject, evict, expel, extrude, fire, oust, out, reject, remove, sack, throw out, toss out


Antonyms: allow, hold, keep


Stop, stall or disconnect suddenly


جملات نمونه

1. I get a real kick out of owning my own car.
[ترجمه Ladan] من واقعا از داشتن ماشین خودم لذت میبرم.
[ترجمه ترگمان]من از داشتن ماشین خودم یه لگد درست حسابی می زنم
[ترجمه گوگل]من از داشتن ماشین خودم پا می گیرم

2. Gerald gets a kick out of dressing as a woman.
[ترجمه Ladan] جرالد از اینکه مثل یک زن لباس بپوشد لذت میبرد.
[ترجمه ترگمان]جرالد هم مثل زن ها از لباس پوشیدن بیرون می آید
[ترجمه گوگل]جرالد به عنوان یک زن ضربه ای از لباس پوشیدن دارد

3. He gets a real kick out of mending something so that it can be used again.
[ترجمه ترگمان]او یک ضربه واقعی به بهبود پیدا می کند تا بتواند دوباره از آن استفاده کند
[ترجمه گوگل]او چیزی را خسته می کند تا بتواند دوباره از آن استفاده کند

4. I get a kick out of driving fast cars.
[ترجمه ترگمان] یه لگد به ماشین های سریع می زنم
[ترجمه گوگل]من از اتومبیل رانندگی سریع می گیرم

5. He'll kick out if you treat him like that.
[ترجمه ترگمان]اگر این جوری با او رفتار کنی، لگد خواهد زد
[ترجمه گوگل]اگر او را دوست دارید، او را لگد بزنید

6. I got a kick out of seeing my name in print.
[ترجمه ترگمان] یه لگد به اسم \"print\" زدم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم از نام من در چاپ دیدن کنم

7. College students get a kick out of analyzing their temperaments based on principles from the Myers-Briggs Type Indicator.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان کالج برای بررسی خلق و خوی خود براساس اصول شخصیت مایرز - بریگز تلاش می کنند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان کالج از تجزیه و تحلیل خواص خود بر اساس اصول از شاخص نوع مایرز بریگز استفاده می کنند

8. I got a kick out of working with those guys myself.
[ترجمه ترگمان]من با اون آدما کار می کنم
[ترجمه گوگل]من کار خودم را با این بچه ها انجام دادم

9. I get a real kick out of it and thoroughly enjoy doing it.
[ترجمه ترگمان]حسابی از این کار لذت می برم و از این کار لذت می برم
[ترجمه گوگل]من یک ضربه واقعی از آن می گیرم و کاملا از انجام آن لذت می برم

10. Fran would get a kick out of this.
[ترجمه ترگمان] فرن \"از این قضیه بیرون میاد\"
[ترجمه گوگل]فرانک این کار را انجام می دهد

11. I used to get a kick out of him.
[ترجمه ترگمان] قبلا از اون لگد می زدم بیرون
[ترجمه گوگل]من برای گرفتن یک ضربه از او استفاده می شود

12. I get as big a kick out of watching Seb on the top curve as I do watching a ballet dancer.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه رقص باله را تماشا می کنم، ضربه بزرگی به watching می زنم
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک ضربه بزرگ از تماشای Seb در منحنی بالا به عنوان من تماشای رقصنده باله را دریافت کنید

13. He went on getting a kick out of it till about Wednesday of the next week.
[ترجمه ترگمان]تا حدود چهار شنبه هفته بعد، یک لگد از آن بیرون زد
[ترجمه گوگل]او تا روز چهارشنبه هفته بعد از آن ضربه زد

14. I think the older guys get a kick out of it.
[ترجمه ترگمان] فکر کنم پسرای قدیمی تر از این کار خوششون میاد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که بچه های مسن تر از آن بیرون می روند

15. If you don't get a kick out of the job you are doing, you better kick it and look for another one. Love what you do or just don't do it. RVM
[ترجمه ترگمان]اگر از کاری که می کنی، لگد بزنی، بهتر است آن را شوت کنی و دنبال یکی دیگر بگردی کاری که می کنی دوست دارم یا فقط این کارو نکن RVM
[ترجمه گوگل]اگر شما از کارهایی که انجام می دهید بیرون نروید، بهتر است آن را لگد بزنید و به دنبال یکی دیگر بروید عشق آنچه را انجام می دهید یا فقط آن را انجام نمی دهید RVM

پیشنهاد کاربران

اگر گفته شود kick out of sth به معنای لذت زیاد بردن از چیزی

ترد شدن از جایی

بیرون نیانداختن

اخراج کردن

بیرون انداختن. اخراج کردن شخص به قول عامیانه با اردنگی

با لگد بیرون کردن

You're not gonna kick me out
توکه نمیخوای بیرونم کنی؟!

متفرق کردن پراکنده کردن

اخراج کردن با تیپا بیرون انداختن
Get a kick out of something
یعنی از چیزی خیلی لذت بردن


کلمات دیگر: