کلمه جو
صفحه اصلی

carry over


معنی : منتقل کردن، انتقال به صفحه بعد دادن
معانی دیگر : 1- باقی ماندن، به جا ماندن 2- انتقال دادن، (از ستون یا صفحه و غیره) به ستون (و غیره ی) دیگر بردن 3- به تعویق انداختن 4- ادامه دادن، (امریکا- در رستوران ها) وابسته به غذا که از رستوران به منزل می برند (carry-out هم می نویسند)، حسابداری انتقال به صفحه بعد دادن

انگلیسی به فارسی

به تعویق انداختن


(حسابداری) انتقال به صفحه بعد دادن


حمل کن، منتقل کردن، انتقال به صفحه بعد دادن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: that which is carried over or retained; residue; remainder.

- This policy is a carry-over from the previous administration.
[ترجمه ترگمان] این سیاست اقدامی است که از سوی دولت قبلی انجام می شود
[ترجمه گوگل] این سیاست گذر از دولت قبلی است

(2) تعریف: the act of carrying over.

• transport; act of carrying over; (finance) carry forward, transfer an entry to a proceeding location; hold goods for the following season; transfer from one time period to another
after-effect; postponed or delayed business; carried from one page to the next (accounting)

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] سرازیرشدن، سرریزکردن
[ریاضیات] گرفتن

مترادف و متضاد

منتقل کردن (فعل)
transfer, reserve, carry over, move about, redeploy

انتقال به صفحه بعد دادن (فعل)
carry over

Transfer (something) to a later point in time


جملات نمونه

1. His money will carry over to his children.
[ترجمه ترگمان]پول او به بچه هایش خواهد رسید
[ترجمه گوگل]پول او به فرزندانش منتقل خواهد شد

2. Attitudes learned at home carry over into the playground.
[ترجمه ترگمان]رفتاری در خانه آموخته می شود که در حیاط بازی می کنند
[ترجمه گوگل]نگرش های یاد گرفته در خانه به زمین بازی منتقل می شود

3. You should carry over what you learn in school into your everyday life.
[ترجمه ترگمان]شما باید آنچه را که در مدرسه درباره زندگی روزمره خود یاد می گیرید انجام دهید
[ترجمه گوگل]شما باید آنچه را که در مدرسه برای زندگی روزمره به یاد می آورید، تحویل دهید

4. You can carry over days' leave to next year.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید روزه ای مرخصی خود را به سال بعد موکول کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید روزهای زیادی را برای سال آینده بگذرانید

5. The group agreed to carry over their discussion on the topic to the next meeting.
[ترجمه ترگمان]این گروه توافق کردند که بحث خود را در مورد این موضوع به جلسه بعدی ادامه دهند
[ترجمه گوگل]این گروه موافقت کرد که بحث خود را در مورد این موضوع به جلسه بعدی برگردانند

6. Carry over the assumptions of philosophical positivism and the basic notions of revelation will become nonsense.
[ترجمه ترگمان]فرضیات مثبت اندیشی فلسفی را باخود به همراه داشته و مفاهیم اساسی مکاشفه، پوچ و بی معنی خواهند بود
[ترجمه گوگل]مفروضات پوزیتیویسم فلسفی را به کار گیرید و مفاهیم پایه ای از معرفت، بی معنی می شود

7. Plots carry over from week to week, but each episode is self-contained.
[ترجمه ترگمان]توطئه ها از یک هفته تا هفته ادامه دارند، اما هر اپیزود به خودی خود - است
[ترجمه گوگل]قطعه ها از هفته به هفته حمل می شوند، اما هر قسمت به صورت مستقل است

8. This reasoning does not carry over directly to economies with product differentiation and economies of scale.
[ترجمه ترگمان]این استدلال به طور مستقیم به اقتصادهای دارای تمایز محصول و اقتصادهای مقیاس تبدیل نمی شود
[ترجمه گوگل]این استدلال مستقیما به اقتصادها با تمایز محصول و مقیاس مقیاس انتقال نمی یابد

9. They will carry over 1000 sections of a new four-lane highway across the river Lagan.
[ترجمه ترگمان]آن ها ۱۰۰۰ بخش از بزرگراه چهار مسیره جدید را در امتداد رودخانه Lagan حمل خواهند کرد
[ترجمه گوگل]آنها بیش از 1000 بخش از بزرگراه چهار خط جدید را در سراسر رودخانه لاگان حمل خواهند کرد

10. With the long carry over the beach to the fairway, it looked positively dangerous.
[ترجمه ترگمان]با حمل طولانی ساحل به fairway، آن بسیار خطرناک به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]با حمل طولانی بیش از ساحل به فریحا، آن را به نظر مثبت خطرناک بود

11. The ship could carry over I, 000 tons of coal to fuel her transatlantic voyages.
[ترجمه ترگمان]کشتی می توانست بیش از هزار تن زغال سنگ را حمل کند تا سفره ای دریایی خود را به اقیانوس اطلس تامین کند
[ترجمه گوگل]این کشتی میتواند بیش از I هزار تن زغال سنگ را حمل کند تا بتواند سفرهای دریای آتلانتیک خود را حمل کند

12. The rights to the property carry over to Mrs Cody.
[ترجمه ترگمان]حق مالکیت ملک به خانم Cody تعلق دارد
[ترجمه گوگل]حقوق مالکیت به خانم کودی منتقل می شود

13. Every soldier must carry over 30 kilos on their back.
[ترجمه ترگمان]هر سرباز باید ۳۰ کیلو رو پشتش حمل کنه
[ترجمه گوگل]هر سرباز باید بیش از 30 کیلوگرم در پشت خود حمل کند

پیشنهاد کاربران

پسماند

در حقوق اساسی: به تعویق انداختن، به جلسه یا نشست بعدی مجلس منتقل کردن

تاثیر گذاشتن

انتقال

نتیجه ی کار و شرایط قبلی
the slow trading was a carryover from the big losses of last week

در ریاضی معنیش میشه تعمیم دادن

موکول کردن
انتقال دادن

انتقال اعتبار باقی مانده در پایان یک سال به سال بعد

انتقال یافتن
انتقال دادن


کلمات دیگر: