کلمه جو
صفحه اصلی

flammable


معنی : قابل اشتعال، قابل سوختن، اتشگیر
معانی دیگر : آتشگیر، پدپود، اشتعال پذیر (inflammable هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

قابل‌اشتعال، قابل‌سوختن، آتش‌گیر


قابل اشتعال، قابل سوختن، اتشگیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: flammability (n.)
• : تعریف: able to catch on fire easily; combustible.
متضاد: incombustible, nonflammable, noninflammable

• combustible, capable of being easily ignited
something that is flammable catches fire easily.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] آتشگیر، پدپود، قابل اشتعال، اشتعال پذیر (inflammable هم می گویند)
[مهندسی گاز] آتشگیر، قابل اشتعال

مترادف و متضاد

قابل اشتعال (صفت)
flammable, piceous

قابل سوختن (صفت)
flammable

اتشگیر (صفت)
inflammable, flammable, piceous, fulminating, fulminant

easily set afire


Synonyms: burnable, combustible, ignitable, incendiary, inflammable


Antonyms: fireproof, flameproof, incombustible, non-flammable


جملات نمونه

1. The steel can was labelled "flammable".
[ترجمه ترگمان]فولاد را می توان \"قابل اشتعال\" برچسب زد
[ترجمه گوگل]فولاد می تواند برچسب 'قابل اشتعال' باشد

2. Caution! This solvent is highly flammable.
[ترجمه ترگمان]توجه! این حلال به شدت قابل اشتعال است
[ترجمه گوگل]احتیاط! این حلال بسیار قابل اشتعال است

3. The material is flammable.
[ترجمه ترگمان]مواد قابل اشتعال هستند
[ترجمه گوگل]ماده قابل اشتعال است

4. Pyjamas made from flammable material have been removed from most shops.
[ترجمه ترگمان]مواد شیمیایی ساخته شده از مواد قابل اشتعال از اغلب فروشگاه ها حذف شده اند
[ترجمه گوگل]لباس خواب ساخته شده از مواد قابل اشتعال از بیشتر مغازه ها حذف شده است

5. Hydrogen is explosively flammable when mixed with oxygen.
[ترجمه ترگمان]زمانی که با اکسیژن مخلوط می شود، هیدروژن به شدت قابل اشتعال است
[ترجمه گوگل]هیدروژن در هنگام مخلوط با اکسیژن مواد منفجره قابل اشتعال است

6. Mr Chittenden had already doused himself in a flammable liquid and set himself alight.
[ترجمه ترگمان]آقای Chittenden پیش از این خود را در یک مایع قابل اشتعال پاشیده و خود را به آتش کشیده بود
[ترجمه گوگل]آقای چیتدنن در حال حاضر خود را در یک مایع قابل اشتعال قرار داده و خود را خفه کرده است

7. The change from inflammable to flammable was deliberate, promoted by some one aware of the risks of fire.
[ترجمه ترگمان]تغییرات ناشی از اشتعال به قابل اشتعال عمدی بود و برخی از خطرات آتش سوزی آگاه بودند
[ترجمه گوگل]تغییر از آتش سوزی به قابل اشتعال عمیق بود، توسط برخی از آگاهان از خطرات آتش افزایش یافته است

8. Class B for flammable liquids like gasoline, oil, and grease.
[ترجمه ترگمان]ب)برای مایعات قابل اشتعال مثل بنزین، روغن و گریس
[ترجمه گوگل]کلاس B برای مایعات قابل اشتعال مانند بنزین، روغن و گریس

9. The transportation of flammable substances is tightly regulated.
[ترجمه ترگمان]حمل و نقل مواد قابل اشتعال به شدت منظم و منظم است
[ترجمه گوگل]حمل و نقل مواد قابل اشتعال محکم تنظیم می شود

10. As a player Souness has a highly flammable temper; when he loses the head, something snaps.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک بازیکن، خلق و خوی بسیار قوی دارد؛ وقتی سرش را از دست می دهد، چیزی تند می رود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک بازیکن Souness دارای خلسه بسیار قابل اشتعال است وقتی سرش را از دست می دهد، چیزی فشرده می شود

11. There was flammable goo all over the place.
[ترجمه ترگمان] اونجا همه جا وجود داشت
[ترجمه گوگل]در همه جا جوش قابل اشتعال بود

12. Flammable petroleum gas escaping through rock vents created the sacred pillars of fire worshipped by Zoroastrians.
[ترجمه ترگمان]گاز مایع قابل اشتعال از طریق منافذ سنگ، ستون های مقدس آتش را ایجاد کرده است که توسط Zoroastrians پرستش می شده
[ترجمه گوگل]گازهای قابل اشتعال گاز فرار از طریق دریچه های سنگ باعث ایجاد ستون های مقدس آتش پرستی شده توسط زرتشتیان شد

13. Many packaging materials contain highly flammable substances that could make a fire suddenly flare up.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مواد بسته بندی حاوی مواد بسیار قابل اشتعالی هستند که باعث شعله ور شدن ناگهانی آتش می شوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مواد بسته بندی حاوی مواد بسیار قابل اشتعال است که می تواند ناگهان آتش بسوزد

14. Caution! Highly flammable liquid.
[ترجمه ترگمان]توجه! مایعی بسیار قابل اشتعال
[ترجمه گوگل]احتیاط! مایع قابل اشتعال

پیشنهاد کاربران

اشتعال زا


کلمات دیگر: