(مکانیک) درست در مرکز، (در ماشین تراش و غیره) مرکز مرده (بخش غیرمتحرک در وسط)، مرکز سکون و بی حرکتی در ماشین
dead center
(مکانیک) درست در مرکز، (در ماشین تراش و غیره) مرکز مرده (بخش غیرمتحرک در وسط)، مرکز سکون و بی حرکتی در ماشین
انگلیسی به فارسی
مرکز سکون و بیحرکتی (در ماشین)
مرکز مرده، مرکز سکون و بی حرکتی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
مشتقات: dead-center (adj.)
مشتقات: dead-center (adj.)
• (1) تعریف: the exact center.
• مشابه: center
• مشابه: center
• (2) تعریف: the maximum or minimum extension of a crank and connecting rod in a reciprocating engine, in which both are in a straight line and the connecting rod cannot turn the crank.
• state in which there is total balance within a mechanism; condition in which there is no movement; exact center
دیکشنری تخصصی
[مهندسی گاز] مرگ، نقطه مرگ، مرکزسکون وبی حرکتی
[نساجی] مرکز سکون - محل سکون - محل مکث - محل آرام
[نساجی] مرکز سکون - محل سکون - محل مکث - محل آرام
جملات نمونه
1. Dead center as the shot clock went to zero.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که زنگ ساعت به صفر رسید، مرکز مرده به صفر رسید
[ترجمه گوگل]مرکز مرده به عنوان ساعت شات به صفر رسیده است
[ترجمه گوگل]مرکز مرده به عنوان ساعت شات به صفر رسیده است
2. The tribune seats were exquisite - dead center of the track, just meters away from the asphalt.
[ترجمه ترگمان]کرسی های خطابه، مرکز بسیار زیبایی از مسیر بود، درست چند متر دورتر از آسفالت
[ترجمه گوگل]صندلی های قبیله ای عالی بودند - مرکز مرده مسیر، فقط چند متر از آسفالت
[ترجمه گوگل]صندلی های قبیله ای عالی بودند - مرکز مرده مسیر، فقط چند متر از آسفالت
3. When the piston reaches the top dead center, the temperature of oil film decreases from the top part of piston skirt to the bottom part of piston skirt.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که پیستون به مرکز اصلی مرده می رسد، دمای فیلم روغن از قسمت بالای دامن پیستون به قسمت پایین دامن پیستون کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]هنگامی که پیستون به مرکز مرده بالا می رسد، دمای روغن روغن از قسمت بالای دیواره ی پیستون به قسمت پایین دامن پیستون کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]هنگامی که پیستون به مرکز مرده بالا می رسد، دمای روغن روغن از قسمت بالای دیواره ی پیستون به قسمت پایین دامن پیستون کاهش می یابد
4. When obtain piston position signal from Crankshaft, Top Dead Center Sensor and Crankshaft Position Sensor tend to be integrative in structure.
[ترجمه ترگمان]هنگام بدست آوردن سیگنال موقعیت پیستون از Crankshaft، سنسور مرکز مرده و حسگر موقعیت Crankshaft باید در ساختار یکپارچه باشند
[ترجمه گوگل]هنگامی که سیگنال موقعیت پیستون را از میل لنگ، مرکز سنسور سنسور مرزی و سنسور موقعیت میل لنگ می گیرید، در هنگام ساختن، ساختار یکپارچه می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که سیگنال موقعیت پیستون را از میل لنگ، مرکز سنسور سنسور مرزی و سنسور موقعیت میل لنگ می گیرید، در هنگام ساختن، ساختار یکپارچه می شود
5. The arrow hit the target dead center.
[ترجمه ترگمان]تیر به مرکز هدف اصابت کرد
[ترجمه گوگل]این فلش در مرکز مرده هدف قرار دارد
[ترجمه گوگل]این فلش در مرکز مرده هدف قرار دارد
6. The top dead center (TDC) phase has a great effect on the result in the combustion analysis of internal combustion engines, so it is very important to obtain the dynamic TDC phase correctly.
[ترجمه ترگمان]فاز بالای مرده (TDC)تاثیر زیادی در نتیجه تجزیه و تحلیل احتراق موتور احتراق داخلی دارد، بنابراین دستیابی به فاز TDC پویا بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]فاز مرکز مرکزی (TDC) تأثیر زیادی بر نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل احتراق موتورهای احتراق داخلی دارد، بنابراین بسیار مهم است که فاز Dynamic TDC به درستی بدست آید
[ترجمه گوگل]فاز مرکز مرکزی (TDC) تأثیر زیادی بر نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل احتراق موتورهای احتراق داخلی دارد، بنابراین بسیار مهم است که فاز Dynamic TDC به درستی بدست آید
7. The cycle begins at top dead center (TDC), when the piston is furthest away from the axis of the crankshaft.
[ترجمه ترگمان]این چرخه زمانی که پیستون از محور میل لنگ دور می شود، در مرکز مرده (TDC)شروع می شود
[ترجمه گوگل]این دوران در مرکز مرده (TDC) شروع می شود، زمانی که پیستون دورتر از محور میل لنگ است
[ترجمه گوگل]این دوران در مرکز مرده (TDC) شروع می شود، زمانی که پیستون دورتر از محور میل لنگ است
8. The bottom dead center profile of high speed press in idling time has been promulgated in the text by comparing with the import equipment.
[ترجمه ترگمان]پروفیل مرکز مرده دارای فشار بالا در زمان فراغت توسط مقایسه با تجهیزات وارد کننده، در متن اعلام شده است
[ترجمه گوگل]مشخصات مرکز مرکزی فشار فشار بالا در زمان خاموش بودن در مقایسه با تجهیزات واردات در متن اعلام شده است
[ترجمه گوگل]مشخصات مرکز مرکزی فشار فشار بالا در زمان خاموش بودن در مقایسه با تجهیزات واردات در متن اعلام شده است
9. Further, the piston is operated at the top dead center position and in the resonance state under all load conditions, thereby further increasing operation frequency.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، پیستون در موقعیت مرکزی بالای مرده و در حالت تشدید تحت همه شرایط بار عمل می کند و در نتیجه فرکانس عملیات را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پیستون در موقعیت مرطوب بالا و در حالت رزونانس تحت تمام شرایط بار عمل می شود و در نتیجه افزایش فرکانس عمل افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پیستون در موقعیت مرطوب بالا و در حالت رزونانس تحت تمام شرایط بار عمل می شود و در نتیجه افزایش فرکانس عمل افزایش می یابد
10. It's for detection of engine speed, piston top dead center position, signal ignition and injection control in top dead center of each piston.
[ترجمه ترگمان]برای تشخیص سرعت موتور، موقعیت مرکزی، موقعیت مرکزی پیستون، احتراق سیگنال و کنترل تزریق در مرکز مرده بالای هر پیستون است
[ترجمه گوگل]این برای تشخیص سرعت موتور، موقعیت مرطوب بالا پیستون، احتراق سیگنال و کنترل تزریق در مرکز مرده هر پیستون است
[ترجمه گوگل]این برای تشخیص سرعت موتور، موقعیت مرطوب بالا پیستون، احتراق سیگنال و کنترل تزریق در مرکز مرده هر پیستون است
11. Two TDC ( Top Dead Center ) sensors are mounted at the rear of the single camshaft.
[ترجمه ترگمان]دو سنسورهای (مرکز مرده مرده)در قسمت عقب of نصب می شوند
[ترجمه گوگل]دو سنسور TDC (Centre Dead Centre) در عقب مخزن تک نصب می شوند
[ترجمه گوگل]دو سنسور TDC (Centre Dead Centre) در عقب مخزن تک نصب می شوند
12. The enlarged Spyderco Round Hole is dead center on the blade when closed and perfectly off-centered when open, positioning the thumb for flowing one-hand operation, justifying the name Balance.
[ترجمه ترگمان]سوراخ دور گرد Spyderco بزرگ بر روی تیغه هنگام بسته شدن و کاملا خارج از محور در هنگام باز کردن، قرار دادن انگشت شست برای عملیات یک دست جاری و توجیه تعادل نام بر روی تیغه قرار دارد
[ترجمه گوگل]سوراخ سوراخ بزرگ Spyderco مرکز مرده در تیغه زمانی که بسته و کاملا دور محور در هنگام باز کردن، قرار دادن انگشت شست برای جریان یک دست عملیات، توجیه نام تعادل
[ترجمه گوگل]سوراخ سوراخ بزرگ Spyderco مرکز مرده در تیغه زمانی که بسته و کاملا دور محور در هنگام باز کردن، قرار دادن انگشت شست برای جریان یک دست عملیات، توجیه نام تعادل
13. Turn the piston to the top dead center.
[ترجمه ترگمان]پیستون را به مرکز اصلی مرده تبدیل کنید
[ترجمه گوگل]پیستون را به مرکز مرده بالا ببرید
[ترجمه گوگل]پیستون را به مرکز مرده بالا ببرید
14. The dead center, being a stationary bearing point, must be lubricated.
[ترجمه ترگمان]مرکز مرده، که نقطه دارای نقطه ثابت است، باید روغن کاری شود
[ترجمه گوگل]مرکز مرده، که یک نقطه تحمل ثابت است، باید روانکاری شود
[ترجمه گوگل]مرکز مرده، که یک نقطه تحمل ثابت است، باید روانکاری شود
bottom dead center
نقطهی مرگ پایین
top dead center
نقطهی مرگ بالا
کلمات دیگر: