کلمه جو
صفحه اصلی

evaporation


معنی : تبخیر
معانی دیگر : تبخیر

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the process of evaporating.

• turning into vapor; becoming vapor; process of releasing moisture; disappearing, vanishing

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] تغییر مایع به گاز
[خودرو] تبخیر
[شیمی] تبخیر سطحی
[عمران و معماری] تبخیر
[برق و الکترونیک] تبخیر فرایند تبخیر ماده در خلأ به وسیله گرما و به منظور ایجاد پوسه های نازک . - تبخیر
[صنایع غذایی] تبخیر : به فرار مولکولهای ماده از سطح مایع در اثر خنثی شدن نیروی کشش سطحی و رفتن در فاز گازی گفته میشود.
[مهندسی گاز] تبخیر، تبدیل مایع به بخار
[زمین شناسی] تبخیر فرایندی که به وسیله آن ماده ای از حالت مایع به بخار آب تغییر حالت می دهد تبخیر آبهای سطحی بوسیله گرمای خورشید از اقیانوسها، دریاچه ها و رودخانه صورت می گیرد میزان تبخیر بستگی به دمای هوا، مقدار بخار آب موجود در جو طبیعت سطح آب و باد دارد
[بهداشت] تبخیر
[نساجی] تبخیر
[ریاضیات] تبخیر
[خاک شناسی] تبخیر
[پلیمر] تبخیر
[آب و خاک] تبخیر

مترادف و متضاد

تبخیر (اسم)
evaporation, vaporization

drying up; dissolution


Synonyms: dehydration, dematerialization, desiccation, disappearance, dispelling, dispersal, dissipation, escape, evanescence, fading, melting, vanishing, vaporescence, vaporization


Antonyms: dampening, soaking, wetting


جملات نمونه

1. Our bodies can sweat, thereby losing heat by evaporation.
[ترجمه ترگمان]بدن ما می تواند عرق کند و در نتیجه گرما را با تبخیر از دست بدهد
[ترجمه گوگل]بدن ما می تواند عرق ببرد، در نتیجه از دست دادن حرارت توسط تبخیر

2. The soothing, cooling effect is caused by the evaporation of the sweat on the skin.
[ترجمه موسی] اثر آرامش بخش ( تسکین دهنده ) و خنک کننده در اثر تبخیر عرق روی پوست ایجاد می شود.
[ترجمه ترگمان]اثر خنک کنندگی و خنک کنندگی، ناشی از تبخیر عرق روی پوست است
[ترجمه گوگل]اثر تسکین دهنده، خنک کننده ناشی از تبخیر عرق روی پوست است

3. Evaporation is not usually directly observable.
[ترجمه ترگمان]Evaporation معمولا به طور مستقیم قابل مشاهده نیست
[ترجمه گوگل]تبخیر معمولا به طور مستقیم قابل مشاهده نیست

4. An evaporation system is used to dissipate heat from the sun and protect the shuttle's electronics.
[ترجمه موسی] از سیستم تبخیر برای دفع گرمای خورشید و محافظت از وسایل الکترونیکی شاتل استفاده می شود.
[ترجمه ترگمان]یک سیستم تبخیر برای پخش حرارت از خورشید و حفاظت از لوازم الکترونیکی شاتل به کار می رود
[ترجمه گوگل]سیستم تبخیری برای از بین بردن گرما از خورشید و حفاظت از الکترونیک شاتل استفاده می شود

5. More than half of this disappears through evaporation or transpiration through plants.
[ترجمه موسی] بیش از نیمی از این مقدار در اثر تبخیر یا تعرق از طریق گیاهان از بین می روند.
[ترجمه ترگمان]بیش از نیمی از اینها از طریق تبخیر و یا فرا تراوش از طریق گیاهان ناپدید می شوند
[ترجمه گوگل]بیش از نیمی از این ها از طریق تبخیر یا انتقال از طریق گیاهان از بین می روند

6. Evaporation is a relatively small loss in this country and may be taken as 0. 05 inches per day.
[ترجمه ترگمان]Evaporation یک خسران نسبتا کوچک در این کشور است و می توان آن را ۰ برد ۰۵ اینچ در روز
[ترجمه گوگل]تبخیر تنزل نسبتا کوچک در این کشور است و ممکن است به عنوان 05/0 در هر روز مصرف شود

7. This gave them a new experience of evaporation, as well as time to draw on their prior experiences.
[ترجمه ترگمان]این به آن ها تجربه جدیدی از تبخیر و همچنین زمان برای جذب تجربه های قبلی آن ها داد
[ترجمه گوگل]این به آنها تجربیات جدیدی در مورد تبخیر و همچنین زمان برای تجربیات قبلی خود داد

8. Evaporation through pores starts at the surface with water being continuously drawn out and evaporating as a moisture gradient comes into being.
[ترجمه ترگمان]حفرات از طریق منافذ از سطح با آب شروع می شوند و به طور مداوم بیرون کشیده می شوند و به عنوان یک گرادیان رطوبت در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]تبخیر از طریق منافذ با سطح آب شروع می شود و به طور مداوم از بین می رود و به صورت رطوبت ایجاد می شود

9. Insects can also lose heat by evaporation from their spiracles, but this may lead to desiccation.
[ترجمه ترگمان]حشرات همچنین می توانند با تبخیر از spiracles خود گرما را از دست بدهند، اما این ممکن است منجر به desiccation شود
[ترجمه گوگل]حشرات نیز می توانند از طریق تبخیر از رگ های خونی خود از دست بروند، اما ممکن است منجر به خشک شدن شود

10. On the degree of evaporation or reduction to which the tomatoes are subjected the flavour of the sauce very largely depends.
[ترجمه ترگمان]در درجه تبخیر و یا کاهشی که در آن گوجه فرنگی در معرض بوی سس قرار می گیرد تا حد زیادی به آن وابسته است
[ترجمه گوگل]درمورد میزان تبخیر یا کاهش آن که گوجه فرنگی قرار می گیرد طعم سس بسیار بستگی دارد

11. The calcium sulphate was probably concentrated by evaporation of shallow lakes, though wind-borne gypsum dust may have contributed in places.
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد، سولفات کلسیم با تبخیر از دریاچه های کم عمق، با وجود این که گرد و غبار گچ داده شده از باد ممکن است در برخی مکان ها نقش داشته باشد، متمرکز بود
[ترجمه گوگل]سولفات کلسیم احتمالا با تبخیر دریاچه های کم عمق متمرکز بود، گرچه گرد و غبار گچ بر روی باد ممکن است در مکان های مختلف تأثیر داشته باشد

12. On the Earth there is regularly more evaporation - effusions of water vapour from the surface - by day than by night.
[ترجمه ترگمان]روی زمین به طور منظم more از بخار آب از سطح به روز تا شب وجود دارد
[ترجمه گوگل]بر روی زمین به طور منظم تبخیر - خروج از بخار آب از سطح - به روز از شب است

13. The moist water of the earth is exhausted by evaporation.
[ترجمه ترگمان]آب مرطوب زمین تبخیر شده است
[ترجمه گوگل]آب مرطوب زمین با تبخیر خسته می شود

14. Be careful not to lose too much liquid by evaporation.
[ترجمه ترگمان]مراقب باشید که با تبخیر بیش از حد مایع از دست ندهید
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که از طریق تبخیر از بین نرود

پیشنهاد کاربران

تبخیر

کوره های تبخیر بو! ( درصنایع چوب وکاغذ )

evaporation ( noun ) = تبخیر، تصاعد، بخارشدگی، ( معنی اتلاف یا نابودسازی هم میده )

evaporation rate = میزان تبخیر
evaporation coefficient = ضریب تبخیر

مثال: Evaporation is a fundamental part of the water cycle.
تبخیر بخشی اصلی از چرخه آب است.

the evaporation of the funds was unexplainable.
اتلاف ( نابودسازی ) سرمایه غیر قابل توضیح بود.



Vaporization = تبخیر
Evapotion = تبخیر سطحی

evaporation ( فیزیک )
واژه مصوب: تبخیر سطحی
تعریف: تبدیل شدن مایع به بخار، قبل از رسیدن به دمای جوش


کلمات دیگر: