کلمه جو
صفحه اصلی

adhesion


معنی : توافق، رضایت، الحاق، چسبیدن، طرفداری، الصاق، دوسیدگی، چسبیدگی، انضمام، قبول عضویت، کشش سطحی، هم بستگی، الحاق دولتی به یک پیمان
معانی دیگر : چسبش، هم چسبی، به هم چسبیدگی، دوسش، برچسبیدگی، وفاداری، پیروی صمیمانه، (پزشکی) به هم چسبیدگی اعضای مختلف، بافت های زائدی که اعضا را به طور نابهنجاری به هم وصل می کنند، موافقت، طب اتصال و پیوستگی غیر طبیعی سطوح در اماس، امیزش و بهم امیختگی طبیعی قسمتهای مختلف، الحاق دولتی به یک پیم

انگلیسی به فارسی

چسبیدگی، الصاق، (مجازاً) طرفداری، رضایت، موافقت، (پزشکی) اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در آماس، (گیاه‌شناسی) آمیزش و به‌هم آمیختگی طبیعی قسمت‌های مختلف، (حقوق) الحاق، انضمام، قبول عضویت، همبستگی، توافق، الحاق دولتی به یک پیمان، کشش سطحی


چسبندگی، چسبیدن، الحاق، چسبیدگی، طرفداری، الصاق، رضایت، انضمام، قبول عضویت، توافق، کشش سطحی، دوسیدگی، هم بستگی، الحاق دولتی به یک پیمان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: adhesional (adj.)
(1) تعریف: the act or condition of clinging or sticking.

(2) تعریف: attachment, esp. to a principle or cause; loyalty; adherence.
متضاد: fickleness, inconstancy

(3) تعریف: agreement; assent.
متضاد: dissent

(4) تعریف: an abnormal growing together of separate body tissues.

• act of sticking or adhering to a surface; attachment, devotion; agreement; abnormal growing together of separate body tissues (medicine)
adhesion is the state or fact of one thing sticking firmly to another.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] چسبندگی، نیروى چسبش، دوسش
[عمران و معماری] چسبندگی - برچسبی - چسبیدگی - گیرش - دگرچسب
[مهندسی گاز] چسبندگی
[بهداشت] چسبندگی
[نساجی] چسبندگی - کشش سطحی - قدرت چسبندگی - نیروی جاذبه بین مولکولی - پیوستگی
[ریاضیات] چسبیدگی، نیروی جاذبه، نیروی ربایش، چسبندگی
[معدن] چسبندگی (فلوتاسیون)
[خاک شناسی] دگرچسبی
[نفت] چسبندگی
[پلیمر] چسبندگی
[آب و خاک] اتصال مولکولهای آب به ذرات جامد

مترادف و متضاد

توافق (اسم)
analogy, accord, coincidence, accordance, adaptation, conformation, agreement, compromise, settlement, understanding, concurrence, conciliation, concord, adhesion, consistency, commensurability, keeping, consistence, rapport

رضایت (اسم)
consent, concurrence, acquiescence, satisfaction, contentment, euphoria, adhesion

الحاق (اسم)
inset, juncture, supplement, addendum, union, interpolation, incorporation, concatenation, insertion, adhesion, adjunction, joinder, subjunction

چسبیدن (اسم)
adherence, adhesion

طرفداری (اسم)
support, adherence, advocacy, favoritism, siding, partiality, adhesion, approbation, backstop, approval, backing, partisanship, sponsorship

الصاق (اسم)
attachment, adherence, adhesion, sticking

دوسیدگی (اسم)
adherence, adhesion

چسبیدگی (اسم)
adhesion, coherence, coherency, inherence, inherency

انضمام (اسم)
integration, adhesion, annexation

قبول عضویت (اسم)
adhesion

کشش سطحی (اسم)
adhesion

همبستگی (اسم)
sodality, solidarity, cohesion, adhesion, correlation

الحاق دولتی به یک پیمان (اسم)
adhesion

holding fast


Synonyms: adherence, adhesiveness, attachment, bond, cling, grip, stickiness, sticking


جملات نمونه

1. Better driv-ing equipment will improve track adhesion in slippery conditions.
[ترجمه ترگمان]تجهیزات driv بهتر چسبندگی مسیر را در شرایط لغزنده بهبود خواهند داد
[ترجمه گوگل]تجهیزات رانندگی بهتر باعث بهبود چسبندگی مسیر در شرایط لغزنده خواهد شد

2. An alternative might be interference with bacterial adhesion by pathogenic Escherichia coli, which have abnormal adherence in ulcerative colitis.
[ترجمه ترگمان]یک جایگزین ممکن است با چسبندگی باکتریایی به باکتری pathogenic Escherichia تداخل داشته باشد، که رفتار غیر عادی در ulcerative colitis دارد
[ترجمه گوگل]یک جایگزین ممکن است دخالت در چسبندگی باکتری توسط Escherichia coli پاتوژن باشد که پیوند غیر طبیعی آن در کولیت اولسراتیو است

3. Moreover, ICAM-1 participates in the transient adhesion of leucocytes to the vascular endothelium and mediates, in part, granulocyte extravasation.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ICAM - ۱ در چسبندگی گذرا of به اندوتلیوم آوندی عمل می کند و وساطت می کند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ICAM-1 در چسبندگی گذرا از لوسکسیت ها به اندوتلیوم عروقی مشارکت می کند و به طور جزئی، از بین بردن گرانولوسیت است

4. Special molecules called adhesion molecules guide the migration of developing neurons and help them to make stable connections to other neurons.
[ترجمه ترگمان]مولکول های ویژه به نام مولکول های چسبندگی، مهاجرت نورون ها را هدایت می کنند و به آن ها در ایجاد ارتباط پایدار با نورون های دیگر کمک می کنند
[ترجمه گوگل]مولکول های ویژه به نام مولکول های چسبندگی، حرکت مورب نورون های در حال توسعه را هدایت می کنند و به ایجاد ارتباط پایدار با دیگر نورون ها کمک می کنند

5. Loses its powers of adhesion. Sensible shoes.
[ترجمه ترگمان]قدرت های its را به هم پیوند می دهد کفش Sensible
[ترجمه گوگل]قدرت چسبندگی خود را از دست می دهد کفش های معقول

6. He adds that the line between accession and adhesion is poorly defined.
[ترجمه ترگمان]او اضافه می کند که خط بین الحاق و چسبندگی به طور ضعیف تعریف شده است
[ترجمه گوگل]او اضافه می کند که خط بین ادغام و چسبندگی ضعیف است

7. Families of cell adhesion molecules Many different cell adhesion molecules have been described.
[ترجمه ترگمان]Families مولکول های چسبندگی سلولی بسیاری از مولکول های چسبندگی سلولی مختلف توضیح داده شده اند
[ترجمه گوگل]خانواده های مولکول های چسبندگی سلولی بسیاری از مولکول های مختلف چسبندگی سلولی را شرح داده است

8. This molecule is also involved in the adhesion of neutrophils to endothelium during the inflammatory response.
[ترجمه ترگمان]این مولکول هم چنین در چسبندگی of به اندوتلیوم در هنگام واکنش التهابی نقش دارد
[ترجمه گوگل]این مولکول همچنین در چسبندگی نوتروفیل ها به اندوتلیوم در واکنش التهابی دخیل است

9. Cell adhesion and disease adhesion molecule deficiency A number of rare diseases result from defects in adhesion molecules.
[ترجمه ترگمان]چسبندگی سلولی و چسبندگی بیماری در مولکول، تعدادی از بیماری های نادر ناشی از نقص در مولکول های چسبندگی است
[ترجمه گوگل]چسبندگی سلولی و کمبود مولکول چسبندگی بیماری تعدادی از بیماری های نادر ناشی از نقص در مولکول های چسبندگی است

10. And extra adhesion is given by the positive heel step, which is quite distinct.
[ترجمه ترگمان]و چسبندگی اضافی با گام مثبت پاشنه، که کاملا متمایز است، داده می شود
[ترجمه گوگل]و چسبندگی اضافی توسط مرحله پاشنه مثبت ارائه شده است، که کاملا متمایز است

11. Selective adhesion mechanisms are known to be involved in nerve-muscle recognition and control of synaptic development in several vertebrate systems.
[ترجمه ترگمان]مکانیزم های کشش انتخابی به رسمیت شناخته شدن در تشخیص و کنترل ماهیچه در چندین سیستم مهره داران شناخته می شوند
[ترجمه گوگل]شناخته شده است که مکانیزم های چسبندگی انتخابی در تشخیص عصب و کنترل رشد سیناپسی در چندین سیستم مهره دار دخیل هستند

12. An altered expression of such adhesion molecules may influence the aggressiveness of local infiltrative growth and metastasis in human cancers.
[ترجمه ترگمان]یک حالت تغییر یافته از چنین مولکول های چسبندگی ممکن است بر پرخاشگری رشد محلی و متاستاز در سرطان انسان تاثیر بگذارد
[ترجمه گوگل]بیان تغییری از این مولکول های چسبندگی ممکن است بر پرخاشگری رشد نفوذی محلی و متاستاز در سرطان های انسان تاثیر بگذارد

13. Mercedes has achieved sports-car adhesion with a comfort many luxury saloon makers would envy.
[ترجمه ترگمان]مرسدس به چسبندگی اتوموبیل های ورزشی با راحتی بسیار زیادی دست یافته است و بسیاری از makers لوکس به آن ها رشک می برند
[ترجمه گوگل]مرسدس با چسبندگی خودروهای ورزشی به راحتی دست یافت، بسیاری از سازندگان لوکس لوکس حسادت می کنند

14. Ensure that the adhesion is successful by using the pipette to pass streams of buffer over the attached cells.
[ترجمه ترگمان]اطمینان حاصل کنید که چسبندگی با استفاده از پی لوله برای عبور جریان حایل بر روی سلول های چسبیده موفقیت آمیز است
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که چسبندگی با استفاده از پیپت موفق به عبور جریان های بافر از سلول های متصل می شود

پیشنهاد کاربران

adhesion بهتر این کلمه به معنی ( ( الحاق ) ) ترجمه شود

جوش خوردگی

چسبندگی

adhesion ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: اتصال
تعریف: 1. متصل بودن دائمی و طبیعی بخش های مختلف بدن 2. متصل شدن دو یا چند مولکول به علت جاذبۀ بین آنها


کلمات دیگر: