کلمه جو
صفحه اصلی

fire station


ایستگاه آتش نشانی (محل ماشین ها و ماموران آتش نشانی)

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a building in which firefighting equipment and trucks are kept and at which firefighters are housed or on duty.

• firehouse, building where fire fighting equipment and firemen are stationed
a fire station is a building where fire engines are kept.

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] ایستگاه آتش نشانی

جملات نمونه

1. The entire white watch crew at Wallasey fire station received a prestigious award in recognition of their bravery at the triple rescue.
[ترجمه ترگمان]تمام خدمه ساعت سفید در ایستگاه آتش نشانی Wallasey به خاطر شجاعت آن ها در سه تیم نجات، یک جایزه معتبر دریافت کردند
[ترجمه گوگل]کل خدمه دیده بان سفید در ایستگاه آتش نشانی والاسای جایزه معتبر را به رسمیت شناختن شجاعت خود در نجات سه گانه دریافت کرد

2. Whiston fire station officer Phil Brammeier blasted pranksters who fired a rocket firework through a letterbox in Scott Avenue.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه آتش نشانی Whiston، سرهنگ فیل Brammeier، که یک راکت آتش بازی را در خیابان اسکات روشن کرده بود، باز کرد
[ترجمه گوگل]فیلر بریمیر، افسر آتش نشانی Whiston، پیشانی هایی را که از طریق یک صندوق پستی در اسکات خیابان شلیک کردند، آتش زدند

3. The fire station was over the road.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه آتش نشانی در جاده بود
[ترجمه گوگل]ایستگاه آتش نشانی در جاده بود

4. I went into the fire station.
[ترجمه ترگمان]به ایستگاه آتش نشانی رفتم
[ترجمه گوگل]من به ایستگاه آتش نشانی رفتم

5. The old fire station could be utilized as a theater.
[ترجمه ترگمان]این ایستگاه آتش نشانی قدیمی را می توان به عنوان یک تئاتر مورد استفاده قرار داد
[ترجمه گوگل]ایستگاه آتش نشانی قدیمی را می توان به عنوان یک تئاتر استفاده کرد

6. The train passed a fire station, a brewery, and over the wide murky river.
[ترجمه ترگمان]قطار از یک ایستگاه آتش نشانی، آبجوسازی و بر فراز رودخانه تیره و تیره گذشت
[ترجمه گوگل]قطار یک ایستگاه آتش نشانی، یک کارخانه آبجوسازی و بیش از رودخانه وسیع و تاریک عبور کرد

7. Two appliances from the the town's fire station raced to the scene to fight the blaze.
[ترجمه ترگمان]دو نفر از وسایل ایستگاه آتش نشانی شهر به صحنه آمدند تا با شعله های آتش مبارزه کنند
[ترجمه گوگل]دو دستگاه از ایستگاه آتش نشانی شهر به صحنه آمدند تا از آتش سوزی جلوگیری کنند

8. More than 100 people crowded into the fire station for Thursday night's council meeting.
[ترجمه M.K] در جلسه شورای پنج شنبه بیش از ۱۰۰ نفر جمعیت در ایستگاه آتش نشانی حضور داشتند.
[ترجمه ترگمان]بیش از ۱۰۰ نفر برای نشست شورای پنجشنبه در محل آتش سوزی تجمع کردند
[ترجمه گوگل]جلسه شورای پنج شنبه بیش از 100 نفر به ایستگاه آتش نشانی پرتاب کردند

9. The basement behind formed the firs fire station with its antediluvian engine, and opposite was the police station.
[ترجمه ترگمان]زیرزمین پس از آن، اولین ایستگاه آتش نشانی را با موتور antediluvian که پیش از آن بود، تشکیل داد و در مقابل ایستگاه پلیس قرار داشت
[ترجمه گوگل]زیرزمینی پشت ایستگاه آتش سوزی با موتور پیشگیرانه خود شکل گرفت و در مقابل ایستگاه پلیس بود

10. Ezra glanced through the dark to the fire station.
[ترجمه ترگمان]ازرا از تاریکی به ایستگاه آتش نشانی نگاه کرد
[ترجمه گوگل]عزرا از تاریکی به ایستگاه آتش نشانی نگاه کرد

11. Hong Kong Cheung Chau Fire Station Logistic Support Vehicle . This vehicle is being an ambulance.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه آتش نشانی Logistic Cheung هنگ کنگ این وسیله آمبولانس دارد
[ترجمه گوگل]هنگ کنگ Cheung Chau آتش ایستگاه پشتیبانی وسایل نقلیه لجستیک این خودرو آمبولانس است

12. And at the fire station, idling trucks expose firefighters to diesel exhaust.
[ترجمه ترگمان]و در ایستگاه آتش نشانی، کامیون های خاموش، آتش نشان ها را در معرض اگزوز دیزل قرار می دهند
[ترجمه گوگل]و در ایستگاه آتش نشانی، کامیون های خاموش، آتش نشانان را به اگزوز دیزل منجر می شوند

13. The fire station is next to station.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه آتش نشانی نزدیک ایستگاه است
[ترجمه گوگل]ایستگاه آتش نشانی نزدیک ایستگاه است

14. Gary worries at the fire station.
[ترجمه ترگمان] گری \"تو ایستگاه آتش نشانی\"
[ترجمه گوگل]گری نگرانی در ایستگاه آتش نشانی

پیشنهاد کاربران

ایستگاه آتشنشانی

آتش نشانی

میشه ایستگاه آتش نشانی

ایستگاه اتش نشانی

ایستگاه اتشنشان


کلمات دیگر: