کلمه جو
صفحه اصلی

elevator


معنی : بالا برنده، اسانسور، بالا بر، بالارو
معانی دیگر : (شخص یا دستگاهی که بالا می برد) بالابر، آسانسور، فرازبر (در انگلیس می گویند: lift)، (محل بنایی و معدن وغیره) فراز رسان، رجوع شود به: grain elevator، (بالچه های دم هواپیما) سکان افقی، باله ی دم

انگلیسی به فارسی

آسانسور، اسانسور، بالا برنده، بالا بر، بالارو


آسانسور، بالابرنده، بالابر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a machine which raises or lifts, esp. a platform or enclosure in a vertical shaft, with its equipment and parts, used to raise and lower people or goods from one level to another in a building.
مشابه: hoist, lift

(2) تعریف: a grain storage structure equipped to lift and pour out grain; grain elevator.

(3) تعریف: in aircraft, a hinged movable horizontal surface whose position is altered to produce up or down movement of the craft.

• mechanical apparatus for moving people or items from floor to floor within a building
an elevator is a device like a large box, that moves up and down inside a tall building to carry people from one floor to another; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[سینما] بالابر
[عمران و معماری] بالابر - آسانسور
[مهندسی گاز] بالابرنده، آسانسور
[زمین شناسی] بالارونده
[ریاضیات] نقاله ی مکانیکی، آسانسور، بالابر
[نفت] بالابر

مترادف و متضاد

Synonyms: conveyor, dumbwaiter, escalator, hoist


lift


بالا برنده (اسم)
booster, elevator

اسانسور (اسم)
lift, elevator

بالا بر (اسم)
lift, elevator, lifter

بالارو (اسم)
lift, elevator, moving staircase, moving stairway

جملات نمونه

1. an elevator jockey
آسانسورچی

2. an elevator lifts people
آسانسور مردم را بالا می برد.

3. hydraulic elevator
بالابر آبانه،آسانسور هیدرولیک

4. the elevator descended rapidly
آسانسور به سرعت پایین رفت.

5. the elevator does not work
آسانسور کار نمی کند.

6. to shoot an elevator up ward
آسانسور را مثل برق بالا بردن

7. an interlock on an elevator door
هم وابستگر درب آسانسور (که فقط هنگام توقف دستگاه باز می شود)

8. we were crushed into the elevator
ما را چپاندند توی آسانسور.

9. the bathroom is just past the elevator door
مستراح درست بعد از در آسانسور است.

10. they poured the wheat into the elevator
گندم را در سیلو ریختند.

11. The elevator was broken, so we had to trek up six flights of stairs.
[ترجمه ℳ�Ħ�Ї∃Ħ] آسانسور خراب بود برای همین مجبور شدیم ۶ طبقه را با پله بالا برویم
[ترجمه فاطمه] اسانسور خراب شده بود و ما باید شش طبقه رو بالا میرفتیم
[ترجمه ترگمان]آسانسور شکسته بود، واسه همین باید شش تا پله پله رو راه بندازیم
[ترجمه گوگل]آسانسور شکسته شد، بنابراین ما مجبور به شش پرواز از پله ها بودیم

12. He rode the elevator down to the first floor.
[ترجمه Soroush] او برای رفتن به طبقه اول سوار آسانسور شد.
[ترجمه ترگمان]او با آسانسور به طبقه اول رفت
[ترجمه گوگل]او آسانسور را به طبقه اول سوار کرد

13. The new building was bedevilled by elevator failures.
[ترجمه ترگمان]ساختمان جدید با شکست آسانسور متوقف شد
[ترجمه گوگل]ساختمان جدید توسط شکست های آسانسور مورد خطاب قرار گرفت

14. I punched the button to summon the elevator.
[ترجمه like] من دکمه را زدم تا اسانسور بیاید
[ترجمه ترگمان]من دکمه رو زدم تا آسانسور رو احضار کنم
[ترجمه گوگل]من را فشار دهید تا احضار آسانسور شود

15. The elevator doors parted and out stepped the President.
[ترجمه ترگمان]در آسانسور باز شد و بیرون رفت
[ترجمه گوگل]درهای آسانسور، رئیس جمهور را ترک کرد

16. We were incarcerated in that broken elevator for four hours.
[ترجمه ترگمان]ما چهار ساعت توی اون آسانسور شکسته زندانی بودیم
[ترجمه گوگل]ما در این آسانسور شکسته چهار ساعته زندانی شدیم

17. Mrs. Baylor strode to the elevator and punched the button.
[ترجمه ترگمان]خانم \"بیلور\" با گام های بلند به سمت آسانسور رفت و دکمه رو فشار داد
[ترجمه گوگل]خانم بیلل به آسانسور رفت و دکمه را شکست

18. The elevator was not functioning.
[ترجمه ترگمان]آسانسور کار نمی کرد
[ترجمه گوگل]آسانسور کار نمی کرد

پیشنهاد کاربران

A machine that takes people up and down in a building

اسانسور

دستگاهی که به ماشین شباهت دارد و مردم را به طبقه ی مورد نظر میرساند

آسانسور

Elevator در دندان پزشکی ابزاری برای کشیدن دندان

machine that takes people up and down

توی کانون زبان آسانسور

اسانسور / بالابر

اسانسور
a machine carry people goods from one lvl to another

آسانسور، بالابر

ببخشید یه سوال SHIVA SISI شما کلاس زبان می روید شما کانون زبان ایران نمی روید چون کلمات دقیقا در کتاب ما که در کانون هستیم هست من ترم بزرگسالم

آسانسور/ بالابر
A machine that takes people up and down in a building

در جواب mobiaroom این کلمات در نو جوانان هم هست

When I got on the elevator, a lady with me got on the second floor

elevator ( عمومی )
واژه مصوب: آسان‏بَر
تعریف: اتاقکی برای بالا رفتن در ساختمان یا پایین آمدن از آن

( خور ) همان خورشید امروزی است.
( شید ) به معنی پرتوی نور و نور و روشنی ( مانند مهشید )
( اسان ) به معنی بالا رفتن - بلند شدن

خُراسان :
سرزمین بالا رفتن/آمدن خورشید یا برآمدن خورشید ( خاور - شرق )


توجه شود به واژه ( اسان ) :
در واژه ی اسان - سور ( ascenseur ) ( فرانسوی ) و واژه ی ( lift ) در انگلیسی بریتانیایی و واژه ی ( elevate ) در انگلیسی امریکایی که همگی به معنای
( بالا رفتن - بالا بردن - بلند کردن - بلند شدن ) هستند.
و نیز واژه ی ( ascend ) با همان معنی.
یعنی همگی هم ریشه با ( اسان ) در
( زبان شیرین فارسی ) اند.

آسانسور :
( Lift - Elevator )

( بالابَر ) بهترین واژه با توجه به
{ ریشه ی فارسی} و کاربرد جهانی آن .

آسانبَر
آسانسُر
( سُر خوردن= به سادگی جابه جا شدن )

سپاس از همگی کاربران.


کلمات دیگر: