کلمه جو
صفحه اصلی

heater


معنی : بخاری، چراغ خوراک پزی، دستگاه تولید گرما، متصدی گرم کردن
معانی دیگر : (دستگاهی که هوا یا آب را گرم می کند) بخاری، گرمکن، آبگرمکن، شوفاژ، رادیاتور، تون، گلخن، گرمگر، (کسی که کارش گرم کردن چیزی است) تون تاب، تنور تاب، سوخت رسان، (امریکا - خودمانی) هفت تیر، چراه خوراک پزی

انگلیسی به فارسی

بخاری، دستگاه تولید گرما، چراغ خوراک پزی، متصدی گرم کردن


چراغ خوراک‌پزی، بخاری، دستگاه تولید گرما، متصدی گرم کردن، اجاقک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a device that heats or provides heat, esp. for a water supply or air space in a building.

(2) تعریف: (slang) a pistol.
مشابه: piece, rod

• heating agent, device which produces heat
a heater is a piece of equipment which is used to warm a room or to heat water.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] گرمکن
[عمران و معماری] گرمکن - بخاری
[برق و الکترونیک] گرمکن عنصر گرم کننده الکتریکی که کاتد لامپ الکترونی را به طور غیر مستقیم گرم می کند. - گرمکن
[مهندسی گاز] گرم کن، گرم کننده، دستگاه تولیدگرما
[نساجی] گرم کن
[ریاضیات] مولد گرمایی، گرمکن

مترادف و متضاد

بخاری (اسم)
chimney, heater, stove, fireplace, oven, cooker

چراغ خوراک پزی (اسم)
heater, cooker, primus

دستگاه تولید گرما (اسم)
heater

متصدی گرم کردن (اسم)
heater

جملات نمونه

This building is kept warm by two heaters.

این ساختمان توسط دو گرمکن گرم نگه‌ داشته می‌شود.


1. the heater pipe is filled with soot
لوله ی بخاری پر از دوده است.

2. an oil heater
بخاری روغن سوز (نفتی)

3. the adjustment on the heater
دکمه ی تنظیم بخاری

4. radiation of heat from a heater
تابش گرما از بخاری

5. it is dangerous if a kerosene heater smokes
بخاری نفتی اگر دود بکند خطر ناک است.

6. the kettle was singing on the heater
کتری روی اجاق قل قل می جوشید.

7. a flue takes the smoke from the water heater to the main chimney of the house
لوله دود را از آبگرمکن به دودکش اصلی خانه می برد.

8. They have a solar water heater.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک آب گرم کن خورشیدی دارند
[ترجمه گوگل]آنها یک بخاری آبگرمکن خورشیدی دارند

9. The heater is on a timer switch.
[ترجمه ترگمان]گرم کن روی سوئیچ تایمر قرار دارد
[ترجمه گوگل]بخاری بر روی یک سوئیچ تایمر است

10. It's awfully cold in here. Is the heater on?
[ترجمه پری] اینجا خیلی سرد است آیا بخاری روشن است؟
[ترجمه ترگمان]اینجا خیلی سرده بخاری روشن شد؟
[ترجمه گوگل]این بسیار سرد است در اینجا آیا بخاری است؟

11. Could you turn up the heater, I'm cold.
[ترجمه ترگمان]بخاری را روشن کنید، سردم است
[ترجمه گوگل]می توانید بخاری را روشن کنید، من سردم

12. I'll turn on the heater.
[ترجمه ترگمان]بخاری را روشن می کنم
[ترجمه گوگل]من بخاری را روشن میکنم

13. I turned on the heater in the hall to take the chill off the house .
[ترجمه ترگمان]بخاری را روشن کردم تا سرما را از خانه خارج کنم
[ترجمه گوگل]من بخاری را در سالن خریده ام تا خانه را خنک کنم

14. This type of heater uses a lot of electricity.
[ترجمه ترگمان]این نوع از گرم کن از مقدار زیادی الکتریسیته استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این نوع بخاری از برق زیادی استفاده می کند

15. The heater will run off mains gas or bottled gas.
[ترجمه ترگمان]بخاری گاز و یا گاز بطری را خاموش می کند
[ترجمه گوگل]بخاری گاز یا گاز بطری را خاموش می کند

16. Nobody wants this type of heater anymore - I can't even give it away!
[ترجمه ترگمان]هیچ کس دیگر این نوع بخاری را نمی خواهد - حتی نمی توانم آن را کنار بگذارم!
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی خواهد این نوع بخاری دیگر - من حتی نمی توانم آن را دور!

پیشنهاد کاربران

heater ( عمومی )
واژه مصوب: اجاقک
تعریف: اجاق کوچک برقی

وسیله گرم کننده


کلمات دیگر: