کلمه جو
صفحه اصلی

heavy duty


پردوام، محکم، ویژه ی کارهای سنگین یا هوای بد، مخصوص کارسنگین

انگلیسی به فارسی

مخصوص کارسنگین


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: made to last through intensive or unusually rough use.

- I need some heavy-duty boots for the construction job.
[ترجمه مهدی اکبری] من برای کار ساخت و ساز، به چکمه های مقاوم نیاز دارم
[ترجمه ترگمان] من به یه سری چکمه سنگین برای کار ساخت وساز نیاز دارم
[ترجمه گوگل] من نیاز به چکمه های سنگین برای کار ساخت و ساز دارم
- That large quilt will have to be washed in a heavy-duty machine.
[ترجمه Mahmoudian] آن پتوی بزدگ باید با یک ماشین صنعتی شسته بشود.
[ترجمه ترگمان] این پتوی بزرگ باید در یک دستگاه وظیفه سنگین شسته شود
[ترجمه گوگل] این تکه های بزرگ باید در یک ماشین سنگین شسته شود

• a heavy-duty piece of equipment is strong and can be used a lot.

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] کارسنگین، وظیفه سنگین
[نساجی] خدمات سنگین

جملات نمونه

1. heavy-duty shoes
کفش کار

2. a heavy-duty carpet
فرش پاخور

3. Many won't, but some have heavy duty machine.
[ترجمه ترگمان]خیلی ها این کار را نمی کنند، اما بعضی از آن ها یک ماشین وظیفه سنگین دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری نخواهند بود، اما برخی از دستگاه های سنگین وظیفه دارند

4. The heavy duty generators, ex-Army mobile field units, roared into life when Lawton cranked the handle.
[ترجمه ترگمان]ژنراتور سنگین، واحدهای ارتش سابق ارتش، در زندگی غرشی کرد که لاوتن دستگیره را گرفته بود
[ترجمه گوگل]ژنراتورهای سنگین، واحدهای نیروی زمینی سابق ارتش، هنگامی که لوتون دستگیره را خم کرد، به زندگی زد

5. Cut four sheets of heavy duty aluminum foil into 8-inch squares.
[ترجمه ترگمان]چهار ورق ورقه آلومینیومی از عوارض سنگین را به مربع های ۸ اینچی ببرید
[ترجمه گوگل]چهار ورق فویل آلومینیوم سنگین را به مربع های 8 اینچ بریزید

6. They were all into loon pants or being heavy duty skinheads.
[ترجمه ترگمان]ان ها به یک شلوار مسخره یا یک وظیفه سنگین مشغول بودند
[ترجمه گوگل]آنها همه را به شلوار لاون و یا اسکایپ های سنگین کار می کردند

7. There were few chuckles in this heavy duty drama, which followed in the footsteps of Widows, Prime Suspect Civvies.
[ترجمه ترگمان]در این نمایش سنگین وظیفه چند تن وجود داشت که در پای زنان بیوه - ه - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]در این نقش بسیار سنگین، چندین شوخی وجود داشت که در پی قدمت وحشیان، نخست شکایت Civvies بود

8. Most economical and widely useful heavy duty lathe.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه بسیار مقرون به صرفه و بسیار مفید بود
[ترجمه گوگل]اکثر مقرون به صرفه و به طور گسترده ای مفید کارخانه سنگین وظیفه

9. Ploughshare mixer for heavy duty application is robust and wear resistance designed.
[ترجمه ترگمان]mixer میکسر برای اعمال عوارض سنگین مقاوم و مقاوم طراحی شده است
[ترجمه گوگل]مخلوط کننده Ploughshare برای برنامه های کاربردی سنگین مقاومت قوی و مقاوم در برابر سایش طراحی شده است

10. Epoxy; Denaturation asphaltum; Heavy duty anti-corrosive paint; Glass squama; Surfacedispose.
[ترجمه ترگمان]Epoxy؛ denaturation asphaltum؛ وظیفه سنگین ضد مواد خورنده؛ squama شیشه ای
[ترجمه گوگل]اپوکسی؛ داینتوراسه آسفالت؛ رنگهای ضد خوردگی سنگین اسکواش شیشه ای؛ Surfacedispose

11. Polaroid FamilyCamera Case This heavy duty camera bag holds your Polaroid camera and a few accessories.
[ترجمه ترگمان]این کیف دستی سنگین دوربین پولاروید و چند لوازم جانبی را در خود جای داده است
[ترجمه گوگل]Case Polaroid FamilyCamera این کیف دوربین بسیار سنگین دارای دوربین Polaroid و چند لوازم جانبی است

12. Round protection grill, heavy duty, protect fan blades, safety and steady.
[ترجمه ترگمان]توری محافظ گرد، وظیفه سنگین، حفاظت از پره های پنکه، ایمنی و ثبات
[ترجمه گوگل]حفاظت از گرد و غبار، وظیفه سنگین، محافظت از تیغه فن، ایمنی و پایدار

13. Products: series of casting for mine, cement, metallurgy, heavy duty equipment, bridge project, heavy duty auto etc., Which including of cast steel, alloy steel, height alloy cast steel.
[ترجمه ترگمان]محصولات: مجموعه ای از قالب ریزی برای معدن، سیمان، متالورژی، تجهیزات سنگین وظیفه، پروژه پل، خودرو سنگین کار و غیره، که از جمله فولاد cast، فولاد آلیاژی و فولادی است
[ترجمه گوگل]محصولات: مجموعه ای از ریخته گری برای معدن، سیمان، متالورژی، تجهیزات سنگین، پروژه پل، ماشین سنگین و غیره، که از جمله از فولاد ریخته گری، فولاد آلیاژی، فولاد ریخته گری آلیاژ بالا

14. In addition to providing IP65/NEMA 4 protection these heavy duty connectors are designed to international specifications similar to others on the market and most have UL and CSA approval.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر تامین IP۶۵ \/ NEMA ۴ حفاظت از این connectors وظیفه سنگین برای مشخصات بین المللی شبیه به بقیه در بازار و اغلب تایید UL و CSA طراحی شده اند
[ترجمه گوگل]علاوه بر حفاظت IP65 / NEMA 4 این اتصالات سنگین به مشخصات بین المللی مشابه دیگران در بازار طراحی شده و بیشترین تأیید UL و CSA را دارند

15. All stainless steel, good looking, heavy duty heating element, safe oil drain cock and over temperature protective device.
[ترجمه ترگمان]تمام فولاد ضد زنگ، نگاه خوب، عنصر گرمایش وظیفه سنگین، خروس تخلیه روغن ایمن و دستگاه محافظ حرارتی
[ترجمه گوگل]تمام فولاد ضد زنگ، خوب به دنبال، عناصر گرمایش سنگین، خنک کننده تخلیه ایمنی و دستگاه حفاظتی بیش از حد

پیشنهاد کاربران

( ابزار یا لباس ) با دوام، مقاوم

۱ - ( ابزار ) محکم، مقاوم، بادوام ، قوی، سنگین
heavy - duty/gloves/detergent/electrical equipments
۲ - تمام عیار، اساسی، شدید ، سنگین
Heavy - duty propaganda
Heavy - duty cleaning
Heavy - duty chemotherapy
His heavy - duty religious background
She is on heavy - duty pain meds


بصورت خلاصه "خرکار"!! به وفور، زیاد، برای مثال heavy duty cleaning شستشوی حسابی! خونه رو یه شستشوی حسابی کرده!


کلمات دیگر: